نهمین جلسه از سلسله گفتگوهای جغرافیا و سیاست با موضوع «ایران آینده با محیط زیست شکننده» با حضور آقای آرش قربانی سپهر، کاندیداتوری جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی و دانشجوی نخبه کشوری، سه شنبه 6 آبان ماه ۱۳۹۹، ساعت 21 تا 22، از سوی انجمن ژئوپلیتیک ایران و به صورت مجازی و زنده در صفحه اینستاگرام انجمن برگزار شد.
مهمترین بخشهای سخنان آقای قربانی سپهر در این نشست به شرح ذیل است:
- محیط زیست
محیط زیست جایی است که ما به آن خانه میگوییم با همان مشخصاتی که یک خانه باید داشته باشد. محیط زیست مهمترین ستون زندگی ماست و باید آن را حفظ کنیم. محیط زیست همان هوایی است که ما در آن نفس میکشیم، آبیست که ما آن را مینوشیم و نظافت میکنیم. محیط زیست یا زیست بوم جاییست که ما در آن زندگی میکنیم. همون خاک و گیاهیست که غذای ما را تأمین میکند. اگر به محیط زیست فکر میکنیم یعنی داریم به زندگی فکر میکنیم. آن افرادی که به محیط زیست علاقه نشان نمیدهند و دست به تخریب میزنند، زندگی را دوست ندارند.
محیط زیست فرابخشی است که همه اجزای محیط طبیعی و انسانی را دربرمیگیرد. در محیط زیست هوایی که تنفس میکنیم، آبی که مینوشیم و غذایی که میخوریم به تنوع زیستی وابسته است.
ما در کشورمان فقر منابع طبیعی نداریم بلکه فقر خرد و دانش در مسئله محیط زیست و برنامهریزی برای آن داریم. سرزمینی که نتواند غذای علفخوارهای خودش را تأمین کند، یعنی دچار بیماری شده است. سرزمین بیمار غذای سالم برای مردمانش نمیتواند فراهم کند.
با محیط زیست چکار کردهایم؛ خالی کردن سفرههای زیرزمینی، خشک کردن تالابها و دریاچهها، ریزگردها، افزایش بیابانزایی، کوهخواری و جنگل فروشی، افزایش بیش از حد دما، که نتیجه همه اینها خالی شدن بسیاری از روستاها از سکنه بود.
- طبیعت شکننده
آسیبپذیری طبیعت از عوامل منفی انسانی زمینه شکننده شدن طبیعت میشود. به این دلیل از واژه شکننده برای طبیعت استفاده شده که اگر طبیعت را تخریب کنیم و دست اندازیمان بیش از اندازه بر طبیعت باشد دیگر نمیتوانیم آن را به حالت اول خود برگردانیم و نیازمند هزاران سال زمان است. بهطوریکه بشقابی که میشکند و خرد میشود دیگر قابل استفاده نیست.
زمانی که فنداسیون طبیعت بهم بریزه دیگه ساختارهای سیاسی و اجتماعی معنا پیدا نمیکند و بر سرزمینی که فنداسیون طبیعی آن در حال نابودی باشد نمیشود کیفیت زندگی را برای مردمانش فراهم ساخت.
چرا طبیعت یک دفعه شکننده شد؟ 30 سال پیش توجه آنچنانی همانند حالا به محیط زیست نمیشد چون هنوز ریزگردها، تو شهر نیامده بود، آبهای زیرزمینی تمام نشده بود و چاهها خشک نشده بود، و سدها ساخته نشده بود و جنگلها اینگونه نابود نشده بود و بحران آب بدین شکل نبود. اینها دلیلی بود که ما از ابتدا آینده بینی نسبت به طبیعت نداشتیم و آن را احیا نکردیم و فقط تا توانستیم آن را تخریب کردیم.
- انسان مصرف کننده
انسان مصرف کننده فردیست که کوشش و تلاشی در جهت حفظ و نگهداری محیط زیست نمیکند و با دستاندازی در طبیعت و تخریب آن و تولید زباله زمینه شکننده شدن طبیعت را فراهم میآورد.
- سازههای انسان ساخت
آیا با خودتان فکر کردهاید که ایران در آینده توان اکولوژیکی خودش را از دست خواهد داد، چرا هیچ کسی به این شرایط اعتراضی نمیکند. آیا مردم، نخبگان، مسئولین این مسائل را نمیبینند که یک خیانت به نسل امروز و فردای ایران در حال شکل گرفتن است. این روند دستاندازی و تخریب طبیعت، ایران را در 60 سال آینده به بیابان بی آب و علف تبدیل میکند و سرزمینی غیرقابل سکونت.
خیانیت: مسئولین طی این 40 سال خیانتی به محیط زیست کردن که جبران ناپذیر است. آنها با نابود کردن ذخایر و منابع طبیعی ارزشمند این کشور، عملاً بقای این کشور و حیات این کشور را در آینده نابود کردن بهطوریکه فاجعه هر چقدر بزرگتر باشه کمتر دیده میشود و نمیگذارند که دیده شود. این مملکت نیاز به هیچ دشمنی نداره، دشمن این کشور خود ما هستیم چون بنیادهای طبیعی که برای زنده ماندن به آن را نیاز داریم در حال از بین بردن هستیم به طوریکه آخرین کسانی که در این کشور از گرسنگی میمیرند، اولین نفرهایی هستند که از نفس تنگی میمیرند.آیا ما متوجه تنگناهای جغرافیایی خود شدهایم؟ شاید ما تنها جنایتگر نباشیم ولی در این خیانت دخیلیم. اقلیم ایران با این دست اندازیها خیلی صبورانه ما را در خودش حفظ کرده و به ما هنوز اجازه زندگی و نفس کشیدن داده با این بیمهریهایی که ما به آن کردیم.
ژان شاردن: جهانگرد فرانسوی گفت که من در جهان هیچ ملتی را در فن بکارگیری استفاده صحیح از آب به مانند ایرانیها ندیدم، من یخچالها، کاریزها، قناتها و آبانبارهایی را دیدم که در هیچ کجای جهان ندیدم. گویی ایرانیها به خوبی شرایط اقلیمی و تنگناهای محیطی خود را درک کرده بودند و مبتنی بر آن سازهها و معماری خانهها را طراحی کردند.
محیط زیست ایران در حال کشیدن آخرین نفسهایش است. کافیست نگاهی به آب و خاک، گیاه و حیات وحش آن بیاندازیم.
- کارخانه ها و معادن
بزرگترین کارخانههای آب بر در کنار منابع آبی فراوان ساخته میشود در حالیکه در ایران این کارخانهها (فولاد ملارکه اصفهان، ذوب آهن زرین شهر) در مناطق کویری ساخته شدن که هم آب رسانی هزنیه بردار و هم بسیاری از استانهای دیگر به خاطر آبرسانی با مشکل آب دچار میشوند.
- استانهای آسیب دیده
همدان قربانی استفاده بی رویه از سفره آب زیرزمینی با حفر هزاران چاه غیرقانونی هست که بیش از حد مجاز از آبهای زیرزمینی برداشت میکنند. حالا با وجود بحران آب در این استان، نیروگاه برق هم در این استان در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی افتتاح میشود که برای خنک کردن این نیروگاه 60 حلقه چاه عمیق حفر میشه که نتیجش خالی شدن سفرههای زیرزمینی و مهاجرت جمعیت از اکثر روستاهای کبودرآهنگ.
خوزستان: این سد در فاصله ۳۸۰ کیلومتری از ریزشگاه رودخانه کارون، در فاصله ۲۵ کیلومتری شامل شهرستان شوشتر و در ۱۰کیلومتری شمال شرقی شهر گتوند در استان خوزستان قرار دارد. ساخت این سد مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان محیط زیست و اساتید دانشگاه قرار گرفته است. انتقادهای بسیاری به ساخت این سد وارد شده اما مسئولان هرگز توجهی به ساخت غلط این سد نکرده و مردم خوزستان همچنان از تبعات منفی آن رنج می برند. خوزستان قطب تولید محصولات کشاورزی است و اقتصاد بیشتر مردم آن از بخش کشاورزی تامین میشود، گفت: ممنوعیت کشت اعلام شده در برخی حوضههای آبی قطعا ضربه بزرگی به اقتصاد این استان وارد میکند. وجود ۹ میلیون تن نمک پشت سد گتوند آب شیرین کارون را شور کرد و زمینه تخریب زیست خوزستان شد و کشاورزی این استان را نابود کرد. یک سوم رودخانههای ما در استان خوزستان جاری هستن، بزرگترین منطقه آزاد ایران اروند، کدام استان ما به اندازه خوزستان کشاورزی داره، اما با این وجود به دلیل نبود مدیریت بسیاری از ساکنان خوزستان این استان را ترک کردهاند به دلیل مشکلات زیست محیطی پیش آمده برای این استان. ما با برنامههای اشتباه زمینه نابودی محیط زیست خوزستان را فراهم آوردیم. چون جایی که آبی برای خوردن نباشد و هوایی برای نفس کشیدن نباشد مردم در آنجا نمیمانند.
تهران: شهر تهران هم در سکوت مرگ بار با بحران دست و پنجه نرم میکند. در اروپا 4 میلیمتر نشست زمین در سال به عنوان شرایط بحرانی اعلام میشود در حالیکه ما در جنوب شهر تهران سالانه 36 سانتیمتر فرونشست داریم یعنی 90 برابر شرایط بحرانی در کشورهای اورپایی.
- آب و درختان
آب و هوای بیابانی و نیمه بیابانی: بخشهای وسیعی از سرزمینهای داخلی و کنارههای جنوبی ایران دارای این نوع آب و هواست. از ویژگیهای این نوع آب و هوا وجود دورۀ گرمای خشک و طولانی است که گاه بیش از 7 ماه از سال را در بر میگیرد. میزان بارش سالیانه در این نواحی بین 30-25 میلیمتر متغیر است.
جنگلهای ایران که 8/8% مساحت کشور را تشکیل میدهند، از نظر مدیریتی به دو گروه جنگلهای شمال و جنگلهای خارج از شمال تقسیم میشوند. جنگلهای شمال به تمام ناحیۀ رویشی هیرکانی و خزری اطلاق میشود؛ و جنگلهای خارج از شمال نیز در 4 ناحیۀ رویشی دیگر قرار دارند. حجم جنگلهای شمال کشور، حدود 400 میلیون مترمکعب و جنگلهای خارج از شمال حدود 200 میلیون مترمکعب است. کارشناسان ارزش اقتصادی جنگلهای کشور را 300 هزار میلیارد ریال برآورد کردهاند
درختان واسطهای برای بارش باران و انتقال آن آب از طریق ریشه به آبهای زیرزمینی هستند. درختان از طریق برگ رطوبت را به هوا انتقال میدهند و آن رطوبت به شکل باران میآید و آب باران از طریق ریشه درختان در عرض 7 دقیقه به آبهای زیرزمینی انتقال مییابد. بدون وجود آبهای زیرزمینی با فشار گسلها به زمین، وقوع زلزله نزدیک میشود. بهطوریکه میان زلزله با کاهش آبهای سفرههای زیرمینی، نابودی جنگلها، افزایش جمعیت و از بین رفتن پوشش گیاهی ارتباطی مستقیم وجود دارد.
اگر بخواهیم جنگل را به حالت اول خودش برگردانیم 150 سال زمان نیاز است و برای یک سانتیمتر خاک 800 سال نیاز داریم.
جنگلهای مازندران محل دفن زبالههای شده است و شیرابههای زبالهها به ریشه درختان فرو رفته و زمینه نابودی جنگلها را فراهم آورده است و از سوی دیگر جنگلخواران طبیعت جنگل را ویران کردهاند زیرا سلطان جنگل دیگر وجود ندارد که از جنگل و محل زندگیش دفاع کند. سالانه 20 میلیون تن زباله در ایران تولید میشود یعنی سه برابر استاندارد جهانی. روزانه 300 گرم تولید زباله استاندارد جهانی است درصورتیکه در ایران این به 700 گرم میرسد.
با این روند نابودی جنگل، نسل آینده جنگلی نخواهد دید به صورتیکه 42 درصد از جنگلهای شمال تخریب شدهاند.
«اگرچه سدسازی مشکلاتی را ایجاد کرده اما به طور قطع، سدها بهوجود آورنده بحران آب را در ایران نیستند، بلکه مدیریت غلط و عدم آیندهنگری عامل اصلی این بحران است». دانشیار مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن معتقد است سدسازیها در ایران با قصد توسعه بود، افرادی که هماکنون سیاست سدسازی را قبول ندارند هشت سال پیش طرفدار این روش بودند و از اینکه سدسازی باعث رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال در منطقهشان میشود خوشحال بودند.

مدنی معتقد است همان بلایی که با چاهها بر سر ما آمد، در سدسازیها نیز تکرار شد. «با توجه به طبیعت ایران، بهترین سیستم برای تأمین آب، قنات بوده و هست اما چون حفر قناتها زحمت داشت و تکنولوژی حفر چاه نیز به سرعت توسعه پیدا کرد. چاههای عمیق به وجود آمد و نتیجه آن کاهش بیسابقه ذخایر آب زیر زمینی و به دنبال آن فرونشت دشتها بود که اکنون روز به روز بیشتر از پیش اثرات و خطراتش را نشان میدهد.»
سدهای ما عموماً چند منظوره است، هم برای تأمین آب شرب، هم برای تولید برق، هم برای تأمین آب کشاورزی و البته جلوگیری از وقوع سیلابها». یزداندوست معتقد است این شیوه نگاه به سدها اشتباه است: متاسفانه در موضوع سدسازی در یک کورس رقابتی افتادیم و گفتیم میخواهیم با سدسازی، به کشاورزی، آب تخصیص دهیم و هم دوتا شهر پاییندشت را سیراب کنیم و هم از آن برق بگیریم و مواردی از این دست که این موضوع تنها باعث بتُنیشدن و ارتفاع دادن به سد شد. اگرچه نگرش ما نیت خیرخواهانه داشت اما واقعاً خلاف نتیجه حاصل شد.
- سد سازی و انتقال آب
نکته: جا نمایی اشتباه احداث سدها و معادن.
نکته: ما تعداد سدهایی که قرار است در کشورما ساخته شود بیشتر از ظرفیت آبی که در کشورمان وجود دارد حال ما با این سدها قرار است کدام آب را تنظیم کنیم؟
پهلوی دوم در سخنانش گفت، هر جا که امکان ایجاد سدی باشد، ایجاد خواهیم کرد و هر جا که لازم باشد آب زیرزمینی را از زیرزمین استخراج خواهیم کرد آن هم در حرکت صنعتی شدن ایران با پولهای نفت.
در ابتدای ایجاد سدسازی، الگوبرداری از کشورهای توسعه یافته بود اما کم کم از حد و مرز خارج شد و به بودجه خواری تبدیل شده بهطوریکه هزار سد کوچک و بزرگ ساخته و در حال بهره برداری و مطالعه است، حال ببینید با پایان همه سدها چه وضعیتی در ایران آینده از نظر زیست محیطی شکل خواهد گرفت.
سد گتوند: بلندترین سد خاکی کشور که افتخار احمدی نژاد بود زمینه ای میسازد که در آینده 100 میلیون تن کوه نمک شکل گیرد و وارد آب کارون شود. به طوریکه لایه رُسی برای مقابله با نمکی شدن آب سد ایجاد شده بود پس از 3 روز شسته شد و فاجعه به بار آورد. احداث سد گتوند تبعات منفی فراوانی برای خوزستان به همراه داشت که شاید یکی از منفی ترین آنها ممنوعیت کشت در برخی مناطق خوزستان است. سد گتوند علیا یکی از بزرگ ترین سدهای ایران است که بر روی رودخانه کارون در جنوب غربی ایران ساخته شده است. این سد در فاصله ۳۸۰ کیلومتری از ریزشگاه رودخانه کارون، در فاصله ۲۵ کیلومتری شامل شهرستان شوشتر و در ۱۰کیلومتری شمال شرقی شهر گتوند در استان خوزستان قرار دارد. ساخت این سد مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان محیط زیست و اساتید دانشگاه قرار گرفته است. انتقادهای بسیاری به ساخت این سد وارد شده اما مسئولان هرگز توجهی به ساخت غلط این سد نکرده و مردم خوزستان همچنان از تبعات منفی آن رنج می برند. خوزستان قطب تولید محصولات کشاورزی است و اقتصاد بیشتر مردم آن از بخش کشاورزی تامین میشود، گفت: ممنوعیت کشت اعلام شده در برخی حوضههای آبی قطعا ضربه بزرگی به اقتصاد این استان وارد میکند. وجود ۹ میلیون تن نمک پشت سد گتوند آب شیرین کارون را شور کرد و زمینه تخریب زیست خوزستان شد و کشاورزی این استان را نابود کرد.
ما پس از شکست در سدسازی و پاسخ ندان به مشکلاتمان روی آوردهایم به انتقال آب از دریای خزر و خلیج فارس به بخش مرکزی ایران که با شیرین کردن آن بتوانند از آن آب مردم استفاده کنند و این تنها راه حلی بود که برای آن یافتند. اما طرحهای انتقال آب اگر اثرات منفیاش زیادتر از سد نباشد کمتر هم نیست. از جمله اثرات طرح انتقال آب، تغییراقلیم شمال ایران، اثرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی خواهد بود.
- سیل
با قطع درختان حفاظت از خاک و محیط زیست به خطر میافتد. زمانیکه جنگلی وجود نداشته باشد، در زمان باران، هرز آبها شکل میگیرند که زمینه وقوع سیل میشود. اگر جنگل و پوشش گیاهی وجود داشته باشد دیگر سیل شکل نمیگیرد و آب باران به راحتی در خاک نفوذ میکند. سیل 98 پیامد مداخلههایی بود که پیشتر در طبیعت کرده بودیم.
یک هکتار جنگل میتواند 50 برابر یک هکتار مرتع آب را در خودش ذخیره کند، یک هکتار مرتع میتواند 20 برابر زمین کشاورزی آب در خودش جا بدهد و یک هکتار زمین کشاورزی 10 برابر زمین خشک میتواند آب را در خودش جای بدهد. ما زمانیکه تغییر کاربری ایجاد میکنیم به عمد داریم ضریب هرزآب را افزایش میدهیم.
- وضعیت تالابها و دریاچهها
در ایران حدود 5000 رودخانۀ کوچک و بزرگ وجود دارد که برخی از آنها دائمی هستند. از این تعداد 17 رودخانه بیش از 300 کیلومتر وسعت دارند. طولانیترین رودخانۀ ایران کارون است که طول آن 890 کیلومتر و چهل و دومین رودخانۀ بزرگ جهان به حساب میآید. رودخانههای مرزی ایران 89 رودخانه است که شامل 17 رودخانۀ مشترک با کشورهای همجوار، 4 رودخانۀ ورودی و 68 رودخانۀ خروجی است. رودخانههای ورودی عبارتند از: ارس و اترک در شمال ایران که از ترکیه و ترکمنستان سرچشمه میگیرند و رودخانههای هریرود و هیرمند در شرق ایران که از افغانستان سرچشمه میگیرند.
حذف شدن رودخانه از تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران. سپیدرود دومین رود طویل ایران با 760 کیلومتر به دلیل ساختن سدهای زیاد بر روی آن، زمینه نابودی این رودخانه را فراهم آورند.
از جمله دریاچههای کشور ایران که زمینة زنده بودن حیات طبیعی ایران را فراهم آورده است؛ دریاچۀ کافتر- دریاچۀ آلا گل- دریاچۀ آجی گل- دریاچۀ ارومیه- دریاچۀ کیو- دریاچۀ گهر- دریاچۀ بلومان- دریاچۀ گهر کوه کلا- دریاچۀ شط تمی- دریاچۀ نمک قم- دریاچۀ بختگان- دریاچۀ تنگلی- هامون جازموریان- دریاچۀ هامون- دریاچۀ طشک- دریاچۀ مهارلو- دریاچۀ ولشت- دریاچۀ شورمست- دریاچۀ تار- دریاچۀ قوری گل- دریاچۀ گل رامیان- دریاچۀ الوبوم- دریاچۀ اوان- دریاچۀ بزنگان- دریاچۀ زریوار- هامون پوزک- دریاچۀ نئور- دریاچۀ پریشان.
تالاب هورالعظیم، دریاچه ارومیه، شادگان، بختگان، هامون، گاوخونی و همه تالابهای و دریاچههای دیگر در حال نابودی و پاک شدن از نقشه جغرافیایی کشور هستند و به نوعی ما داریم یکی از تنوعهای زیستی کشورمان را از دست میدهیم که نابودی آن ارتباط سرراستی با نابودی محیط زیست دارد. هامون با 8 میلیارد مترمکعب آب تبدیل به خاک شد.
تنها در حوضه دریاچه ارومیه 75 سد وجود دارد که قرار است این تعداد به 105 سد برسد یعنی بر روی 10 رودخانهای که به دریاچه ارومیه میریزد هر کدام 10 سد ایجاد خواهیم کرد آن همه با توجیه اینکه آب شیرین با آب شور دریاچه قاطی نشود که این زمینه خشک شدن دریاچه ارومیه و شکننده شدن زیست بوم ارومیه را فراهم آورد. بزرگترین دریاچه ایران و دومین دریاچه بزرگ شور جهان، بزرگترین آبگیر غرب آسیا که محل زندگی بسیاری از پروندگان و جانوران و ماهیها بود، در حال از بین رفتن است و ما با دست خودمان دریاچه ارومیه را نابود کردیم. اگر زمانی دریاچه ارومیه کاملاً خشک شود که احتمال آن بسیار زیاد است ما باید چند استان نزدیک به دریاچه را خالی کنیم چون دیگر جایی برای زیستن نمیگذارد و طوفان نمک جان بسیاری را خواهد گرفت.
طبق آمار رسمی حدود 2800 تالاب بر اثر کمبود بارش، مصرف بی رویه سفره زیرزمینی و سدسازی و نبود مدیریت، خشک شدهاند. بختگان در فارس، پریشان در فارس، تالاب انزلی، دریاچه هامون، تالاب گاوخونی و…
- حیات وحش
در 50 سال گذشته، دو سوم جانوران وحشی کره زمین نابود شدند و هر چه جانواران وحشی نابود شوند طبیعت تخریب میشود زیرا جانوران وحشی حافظان محیط زیست بودند و انسانها از ترس آن حیوانات وارد طبیعت بکر جنگلها نمیشدند.
با شکار بی رویه نسل حیوانات را از بین بردهایم و به زیست حیوانی هم آسیب جدی زدهایم بهطوریکه بین 4 تا 6 میلیون سال طول میکشد تا یک گونه جانوری شکل بگیرد.
بعد از انقراض ببر هیرکانی شدت تخریب جنگلها افزایش یافت.
10 گونه جانوری در ایران انقراض یافته، گوزن زرد، ببر مازندران، روباه شنی، روباه ترکمن، گربه پالاس و…
- خاک و فروچاله
ایران با 2/1% خشکیهای جهان، 4/2% پدیدههای بیابانی فاقد پوشش و 08/3% مناطق بیابانی جهان را در خود جای داده است. 61% از مساحت کشور در اقلیم خشک و فراخشک قرار دارد که 1/3 برابر درصد جهانی (6/19%) است. اگرچه 5/32 میلیون هکتار از اراضی کشور در وضعیت بیابانی قرار دارد، اما در تقسیمبندیهای اکوسیستمی، 7/43 میلیون هکتار آن در زمرۀ اکوسیستم بیابانی است. 20 میلیون هکتار از اکوسیستم بیابان تحت تأثیر فرسایش بادی است. از این مقدار 4/6 میلیون هکتار در محدودۀ کانونهای بحرانی است که در 182 منطقه، 97 شهرستان و 18 استان کشور پراکنده است.
فروچاله آخرین مرحله از بیابانزایی. میزان برداشت از آبهای زیرزمینی وقتی بیشتر از حد مجاز و استاندارد شود ما با پدیدهای فروچاله مواجه میشویم و زمانی که این اتفاق افتاد دیگر ما نمیتوانیم کاری کنیم. یعنی دیگر آن منطقه جایی برای زندگی نیست.
تا سال 2000 بیشترین نشست زمین در مکزیکو سینی بود با 32سانتی متر در سال تا اینکه سازمان زمینشناسی اعلام کرد در سال 2010 میزان نشست زمین در جنوب غرب تهران 36 سانتی متر در سال و 90 برابر شرایط بحرانی اروپا است. در سال 2015 در فسا جهرم به 54 سانتی متر یعنی 140 برابر شرایط بحرانی. فروچالهها نتیجه نشست زمین هستند و پیدایش ناگهانی آنها یعنی دیگر آن منطقه جایی برای زندگانی نیست. در جایی که زمین فروچاله کند دیگر امکان برگشت وجود ندارد و اگر شانس برگشت هم باشد 50 تا 70 هزار سال طول میکشد.
ایران یک درصد خاک جهان دارد درصورتیکه یک دوازدهم فرسایش جهان در ایران اتفاق میافتد. قیمت هر تن خاک 8 دلار هست که ما داریم سالیانه 56 میلیارد خاک از دست میدهیم به غیر از آن خاکهای مرغوبی که از کشور به کشورهای عربی قاچاق میشود.
جایی که فروچاله شکل گرفته است، یعنی آنجا خیلی وقت است که طبیعت مرده است ما در یزد، همدان، تهران، اصفهان، خراسان، ایلام و بسیاری از استانهای دیگر با پدیده فروچاله مواجهیم. ما به توان اکولوژیک این سرزمین حرمت نزاشتیم.
- کشاورزی
توسعه بیقاعده کشاورزی و بدون آمایش در مناطق مختلف زمینه هدر رفتن آب در بخش کشاورزی شده است بهطوریکه هزینهای که برای تولید محصول کشاورزی در زمینه آب میشود بیشتر از محصول تولید شده است و این یعنی ما منابع آبی را بدون برنامه هدر میدهیم. مثل گوجه، هندوانه، پسته. ما به جای تولید این محصولات اگر آب را صادر کنیم بیشتر سود به دست میآوریم.
- اقتصاد و طبیعت
اقتصاد و توسعه در گرو داشتن طبیعت زنده و پویا است. یک زمانی سیستان انبار غله آسیا بود الان وضعیت چطور شده است. این نشان از آن دارد به هر میزان ما از طبیعت بیش از اندازه استفاده کنیم طبیعت توان خود را از دست میدهد و شکننده میشود. اقتصاد آینده ایران بر پایه طبیعت نخواهد بود چون طبیعتی دیگر باقی نخواهد ماند که بتوان از آن درآمد اقتصادی کسب کرد و در آینده اگر به فرزندانمان بگوییم جنگل، میگوید که جنگل چیست؟ چون جنگلی نخواهد دید. زیرا به آن اندازه که ما جنگل تخریب میکنیم به همان اندازه درخت در طبیعت نمیکاریم.
ما تنها چیزی که از طبیعت میخواستیم معیشتی زودگذر بود و پایدار نبود. ذبح محیط زیست هر چند در کوتاه مدت برای ما درآمد و سود داشته اما در بلند مدت ما را به توسعه پایدار نمیرساند
- راهکار و آیا فرصت بازگشت وجود دارد
ما باید بر مبنای مزایا و ظرفیتهای واقعی کشور در جهت توسعه حرکت باید کنیم. مزیتهای کشور ما در حوزه تولید انرژیها نو، گردشگری طبیعی و تاریخی، موقعیت ترانزیتی و استفاده هوشمندانه از معادن و تبدیل آنها به تولیدات ثانویه ارزشمند است که تمام کشورهای جهان در آینده به آن نیازمند خواهند بود و با ایجاد زمینههای لازم میتوانیم درآمد اقتصادی پایدار آینده کشور را تأمین و تضمین نماییم.
- اصلاح نگاه مدیریتی خرد و کلان در تصمیمهای محیط زیستی ایران.
- اصلاح شیوه زندگی در کنش با طبیعت
- توقف تمام مداخلات سودجویانه در برداشت بیش از حد از طبیعت.
- تا زمانیکه مسئله محیط زیست تبدیل به مطالبات اجتماعی نشود و در رفتارهای اجتماعی ما نمود پیدا نکند و از مسئولین بخش محیط زیست پاسخ نخواهیم، طبیعت شکننده تر میشود پس بهتر است مطالبات اجتماعی شکل گیرد.
- ایجاد شبکه محیط زیست در صداو سیما و صحبت کردن نخبگان با مردم درباره محیط زیست آینده ایران در جهت فرهنگسازی حفظ این منبع باارزش و تولید برنامههای محیط زیستی. 1) یاد دهیم به مردممان که اگر هوا سرد شد و برای آنکه بخواهیم در خانه گرم بمانیم به جای آنکه سیستم گرمایشی خانه را زیاد کنیم، لباس گرم به تن کنیم. 2) اگر پشت چراغ قرمز بیشتر از یک دقیقه بود، ماشین را خاموش کنیم. 3) موقع حمام و یا مسواک زدن شیر آب را در مواقع نیاز باز کنیم. 4) زبالههایمان را از مبدآ تفکیک کنیم. 5) در اوج مصرف از لامپهای اضافی خانه که نیازی به روشن بودنش نیست بپرهیزیم.
- اختصاص دادن اکثر کتابها و آموزشهای یک مقطع تحصیلی به دانشآموزان در ارتباط با حفظ، مهربانی و نگهداری از محیط زیست به طوریکه به آنها آموزش داده شود که اگر محیط زیست نابود شود دیگر جایی برای زندگانی نیست و آنها آن آموزشها را از همان کودکی بیاموزند و در خانه و محل زندگی خود پیادهسازی کنند. ما باید برای آینده نسلی را پرورش دهیم که محیط زیست برایش مسئله جدی باشد.
- آمایش در زمینه تولیدات کشاورزی تا کشاورزان مبتنی بر توان اکولوژیکی هر منطقه چه دیمی و کشتی بکارند.
- اختیار دادن به مردم در جهت مدیریت سرزمین و برداشتن مقررات دست و پاگیر تشکیل سازمانهای مردم نهاد.