ترامپیسم و ناامنی محیط زیست جهانی/ یادداشت مراد کاویانی راد
مراد کاویانی راد، دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی تهران در یادداشتی که در اختیار شفقنا قرار داد، نوشت:
طی یک سده اخیر متأثر از رشد و گسترش صنعت، گسترش زیرساخت های بهداشتی و پزشکی، افزایش جمعیت، بهره کشی فزاینده از منابع محدود،گسترش مصرف سوخت های فسیلی و به تبع تولید گازهای گلخانه ای، محیط زیست و در مفهوم و مقیاسی کلانتر زیستکره به شدت ناامن شده به گونه که پایداری و ماندگاری حیات و آینده سلامت بشر و مدنیت انسان در آستانه تهدید بنیادی قرار گفته است. تقریباٌ همه کشورها و مناطق جهان در قالب تشدید بسامد سیل، خشکسالی، ذوب شدن یخزارهای قطبی و یخچالهای کوهستانی، تکثیر حشرات و آلوده شدن آبها، بالا آمدن سطح آب دریاها و به زیر رفتن مناطق ساحلی، افزاش کشمکش های محلی – ملی بر سر منابع محدود به ویژه آب، ناامنی غذایی و دهها مساله خرد و کلان از تخریب محیط زیست به ویژه دگرگونی اقلیم متأثر بودهاند. یافتههای موجود گویای آن است به رغم هشدارهای گوناگون کارشناسان و دانشمندان روند تخریب محیط زیست رو به گسترش است. اساساٌ در بسیاری از کشورها ایجاد اشتغال،رونق اقتصادی و تقویت امنیت غذایی دست کم در کوتاه مدت در تعارض با حفظ محیط زیست نگریسته می شود. از این رو، دغدغه های زیست محیطی بیشتر نوعی شعار تزیینی، لوکس، روشنفکرانه و غیرواقعی پنداشته میشود. از این رو، در بسیاری از نقاط جهان بنیادهای زیستی و منابع طبیعی به واسطه سود شرکتها و کارتلهای بزرگ به نام رونق اقتصادی به شدت تهدید می شوند. به باور کارشناسان افزایش دما تا حدود سال ۲۰۵۰ اجتنابناپذیر است، با این وجود، کاهش انتشار گازهای گلخانهای در سطح جهان میتواند از این تاریخ به بعد به دگرگونی های بسیاری بیانجامد. یافته ها نشان می دهند که برخی کشورها به جای آنکه مانع دگرگونی های پیش رو باشند، تصمیم گرفتهاند یا با آنها کنار بیایند یا از اساس گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی را تکذیب کردهاند. موضعگیری اخیر رئیسجمهور بزرگ ترین اقتصاد دنیا و دومین تولید کننده گازهای گلخانه ای جهان یعنی ایالات متحده پس از چین در بخش دوم می گنجد. بی گمان، با توجه به نقش پیشگامی و نفوذ این کشور در سازمانها و مدیریت جهانی، هر گونه برنامه و اقدام ایالات متحده در حوزه محیط زیست بر کنش و منش دیگر دولت کشور و سازمانها اثرگذار خواهد بود.
از زمان به قدرت رسیدن دونالد جان ترامپ، چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا، مواضع گوناگون و رنگارنگ او در حوزه مسائل مبتلا به داخلی و خارجی ایالات متحده که ملغمه از درهم تنیدگی محافظه کاری، ملیگرایی و پوپولیسم برای «اولویتدادن به آمریکا» به شمار می رود، جهان با نوعی شگفتی و حیرت، نظاره گر اقدامات اوست. در این میان، گماردن اسکات پروییت به عنوان رییس سازمان حفاظت محیط زیست این کشور و نیز گماردن رکس تیلرسون مدیر کل شرکت نفتی اکسانموبیل به عنوان وزیر امور خارجه که پیوندهای نزدیکی نیز با صنایع آلاینده فسیلی دارند و نیز «لغو محدودیت های مقابله با تغییرات زیست محیطی برای استخراج زغال سنگ و تولید کربن» و امضاء سند «فرمان اجرایی خودکفایی انرژی» او را باید در چارچوب چنین کشکولی ایدئولوژیک و مدافع شرکت های بزرگ حوزه منابع هیدروکربنی به ویژه نفت جستجو کرد. وی در قالب این سند دستور از سرگیری ساخت دو طرح خطوط انتقال نفت داکوتا اکسِس و کی استون را صادر کرد. این در حالی است که در خود ایالات متحده با واسطه آلودگی آب آشامیدنی و تخریب میراث فرهنگی بومیان سرخ پوست مخالفت های جدی با ساخت خطوط یاد شده وجود دارد. ترامپ و کنگره عموماً جمهوری خواه مدعی ناکارآمدی سیاست های زیست محیطی (انرژی پاک) دولت اوباما و تحمیل هزینه هاب غیرضروری به صنایع آمریکایی هستند. به باور آنها کنار گذاشتن طرح انرژی پاک برای مردم آمریکا هزاران شغل ایجاد میکند و از وابستگی این کشور به سوخت وارداتی می کاهد.
از این رو، انتظار می رود تعهدات دولت اوباما در پاریس نیز نادیده بگیرد. بازتاب جهانی رخدادهای یاد شده ورود میلیاردها کیلوگرم گازهای گلخانهای بیشتر به طبیعت و گسترش گرمایش کره زمین، تضعیف تعهدات بین المللی نسبت به محیط زیست طی چند دهه آینده و تشدید فرایندهای ویرانگر تعادل زیستکره خواهد بود. در این میان، جنوب غرب آسیا که بر روی کمربند خشک جهان واقع شده بیشترین تأثیر را از تغییر آب و هوایی در قالب دگرگونی الگوی بارش، ناامنی غذایی، افراطی گری داشته جایی که طی یک و نیم دهه اخیر بالاترین هزینه نظامی را بر ایالات متحده تحمیل کرده است.دست کم طی چند سال اخیر، مسائل زیست محیطی و بوم شناسی در دستورکار و راهبردهای امنیت ملی بسیاری از کشورها قرار گرفته است. امروزه در بسیاری از زمینه ها به ویژه محیط زیست امنیت ملی کشورها جدای از امنیت جهانی نیست. طبیعتاً برآشفتن تعادل عناصر و عوامل زیستکره همه کشورها و مناطق را کمابیش متأثر خواهد کرد و هزینه های امنیتی و دفاعی آنها را مستقیم و غیر مستقیم می افزاید.