مفاهیم کلیدی در جغرافیای اقتصادی

مفاهیم کلیدی در جغرافیای اقتصادی

مترجم: دکتر علی ولیقلی زاده

انتشارات: عمیدی تبریز

کتاب حاضر، ازجمله کتاب­هاي ارزشمند مجموعه کتاب­هاي مفاهيم کليدي در جغرافياي انساني به ­حساب مي­آيد که توسط انتشارات سيج (SAGE) به چاپ رسيده است. هدف از تهيه اين مجموعه ارائه طيفي از نوشته­ ها و ادبيات مرتبط با يکديگر درباره حوزه­ هاي مطالعاتي اصلي اين رشته علمي بشمار مي ­رود. درحالي­که تاکنون، ظاهراً دانشجويان و دانشگاهيان رشته جغرافيا در ايران ارتباط نسبتاً ضعيفي با مباحث ريز در حوزه مفاهيم کليدي جغرافيا داشته­ اند که جغرافيدانان از آنها در انديشه­ هاي خود درباره جهان پيراموني و شناخت آن بهره مي ­گيرند که اين ضعف اساسي و مهم در حوزه مطالعاتي جغرافياي اقتصادي، مثل ساير حوزه­ هاي اصلي دانش جغرافيا، به‏ عنوان نمونه، جغرافياي فرهنگي، جغرافياي گردشگري، جغرافياي ارتباطات، جغرافياي توسعه، و حتي حوزه­ هاي معمولي جغرافيا در جامعه دانشگاهي ايران مثل جغرافياي شهري، روستايي و سياسي به شدت به چشم مي ­خورد و به­ عبارتي، در حوزه مطالعه جغرافياي اقتصادي و حتي ساير حوزه­ هاي مذکور در جامعه دانشگاهي ايران کتاب و حتي ادبيات ريز، دقيق و جامعي براي آشنايي و شناخت اين حوزه علمي از دانش جغرافيا وجود ندارد.

درحالي­که معمولاً فرهنگ­ هاي لغت در پرداختن به عمق مباحث، بسيار مختصر و محدود عمل مي­ کنند، مجموعه کتاب­ هاي مفاهيم کليدي در جغرافياي انساني به­ عنوان کتب درسي طوري طراحي شده ­اند که به­ طورگسترده به مرور موضوعات خاص و يا فلسفه جغرافياي انساني مي ‏پردازند، و حتي گاهي مرور خيلي دقيقي از مفاهيم خاص، مباني و اصول آنها، توسعه آنها در گذر زمان و کاربردهاي تجربي آنها ارائه مي­ دهند که کتاب حاضر نيز به ­عنوان نمونه ­اي از کتب مذکور چنين طراحي شده است. همچنين، يکي ديگر از مشکلات جامعه دانشگاهي ما استفاده از جزوات درسي است که معمولاً در اين جزوه ­ها بر روي موضوعات خاص و تعداد محدودي از مفاهيم در يک سطح پيشرفته تمرکز مي­ شود، و ازاينرو اين جزوات در ارائه يک نماي کلي گسترده و قابل دسترس از انواع مختلف مفاهيم مورد استفاده در درس مربوطه ناموفق هستند و دانشجويان نمي ­توانند در درس مذکور، حداقل ازلحاظ آشنايي و شناخت با مفاهيم موجود رابطه عميقي برقرار نمايند و درنتيجه دانشجويان رشته هاي مختلف دانش جغرافيا در ايران، به ­ويژه در زمينه دروس پايه مثل جغرافياي اقتصادي، جغرافياي فرهنگي، جغرافياي سياسي و … دوره ­هاي مختلف آموزشي را خيلي ناقص و عقيم طي مي­ کنند و اين باعث مي ­شود دانشجويان ما برخلاف تصور عمومي، در جامعه دانشگاهي ما با فاصله ­هاي خيلي زيادي نسبت به دانش معاصر جغرافيا و پويايي‏ هاي به­روز آن تربيت شوند که محصول نهايي آن قطعاً و قطعاً در جامعه علمي غيرپويا و حتي عقب ‏مانده امروز دانش جغرافيا در ايران خلاصه مي ­شود.

به­ عنوان نمونه، امروزه سيستم آموزشي دانش جغرافيا در ايران طوري عمل مي­کند که مثلاً دانشجويي که اقليم و يا جغرافيا و برنامه ­ريزي شهري و يا هر گرايش ديگري را مي ­خواند، چنين تصور مي ­کند که دروس پايه و اصلي در زمينه تخصص علمي او نقش خاص و يا بسزايي ندارند و حتي گاهي چنين حسي متأسفانه از طرف برخي اساتيد – چه در گفتار و چه در عمل – بر دانشجو منتقل مي­ شود که نتيجه آن در تربيت دانشجوي تک ­بعدي (صرفاً در تخصص اصلي) خلاصه مي ‏شود که حتي در اين زمينه نيز گاهي دانشجويان ما با معيارها و سطوح علمي معاصر دانش جغرافيا در جهان (حتي در شناخت مفاهيم) فاصله زيادي دارند. درحالي­که حداقل به اعتقاد من کسي که جغرافيا مي­ خواند و پس از آموزش، به ­عنوان يک جغرافيدان وارد جامعه دانشگاهي مي‏ شود، حداقل بايستي جغرافيدان تربيت شود. منظور از جغرافيدان اين است که جغرافيدان بايستي به تمامي وجوه فضاي جغرافيايي آشنايي داشته باشد (البته، نه اشرافيت کامل)؛ مثلاً فردي که در حوزه اقليم­ آموزش ديده، اگر در زمينه دروس پايه و اصلي جغرافيا به خوبي آموزش داده شود، ديگر در تحليل ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي – اجتماعيِ براي نمونه تغيير اقليم درمانده نخواهد بود، همانطور که در جامعه دانشگاهي غرب اين مشکل يا وجود ندارد و يا خيلي کم­رنگ است. در مثالي ديگر مي ­توان به حوزه جغرافيا و برنامه ­ريزي شهري اشاره کرد که در اين حوزه اکثر کارها و مطالعات ما صرفاً در ابعاد خاصي از برنامه­ ريزي شهري خلاصه مي ­شود. به اعتقاد من، فردي که برای نمونه، به ­عنوان جغرافيدان و برنامه­ ريز شهري تربيت مي­ شود، بايستي حداقل به مفاهيم جغرافياي اقتصادي، جغرافياي فرهنگي، جغرافياي سياسي و … آشنايي نسبی داشته باشد. چرا که در برنامه­ ريزي فضاي شهري، جغرافيدانان پيش از هر چيزي با يک فضاي اقتصادي (شهرها به­ عنوان موتور محرکه اقتصاد ملي و حتي جهاني و … عمل مي­ کنند)، فضاي فرهنگي (شهرها مهد تمدن بشريت هستند، تمدن و فرهنگ در شهرها شکل مي­ گيرند، شهرها محل پويايي‏ها و حتي افول فرهنگي به­ حساب مي ­آيند و …) و فضاي سياسي (شهرها اصالتاً يک پديده سياسي و يا بازيگران و فضاها، و نمادهاي سياسي بشمار مي­ روند) مواجه هستند و برنامه ‏ريزي­ هاي فضايي لاجرم تحت تأثير اين هويت­هاي چندگانه قرار مي ­گيرند که در اين بين، اگر اين ارتباط به خوبي برقرار شود مديريت شهري ما مسلماً مديريت بهينه ­اي خواهد بود.

موضوعاتي که مطرح شدند، تنها بخش ناچيزي از مشکلات سيستم آموزشي دانشگاهي ما به ‏ويژه در حوزه آموزش جغرافيا بشمار مي ­روند و هدف از اشاره به اين موضوع در مقدمه اين کتاب، زمينه ­سازي و تلاش مشترک جامعه علمي جغرافيا براي برون­رفت از وضعيت موجود است که در اين زمينه به نظر مي ­رسد تهيه و ارائه کتب درسي جامعي (تأليف و يا ترجمه) از مباحث اصلي و معاصر دانش جغرافيا – البته، همراه با ترغيب جامعه دانشگاهي به کتاب­خواني – نقش مؤثري مي­ تواند ايفا نمايد و در واقع، کتاب حاضر (مفاهيم کليدي در جغرافياي اقتصادي) نيز با هدف مذکور آماده شده و به جامعه علمي دانش جغرافيا ارائه مي­گردد.

به ­عبارتي، کتاب حاضر، با ارائه شرح­ ها و مباحث مفصل از مفاهيمي که در کانون تحقيقات نظري و تجربي جغرافياي اقتصادي معاصر قرار دارند تا حد امکان به دنبال پرکردن شکاف موجود مي ­باشد. در همين ارتباط، اين کتاب در ابتدا از يک فصل مقدماتي تشکيل شده که عمده تحولات مفهومي جغرافياي اقتصادي را در گذر زمان مورد مطالعه قرار مي­دهد و در ادامه شامل 6 فصل و 23 مبحث مجزا و مختلف پيرامون مفاهيم اصلي و کليدي جغرافياي اقتصادي مي ­باشد که ابزارهاي نظري مهمي را براي جغرافيداناني که در يک زمينه خاص فرعي کار مي ­کنند ارائه مي ­دهند. هر مبحث، نخست به ارائه شرح مفصلي از مفهوم مورد بحث مي­ پردازد، تعاريف و رويکردهاي بحث ­برانگيز آن را مطالعه مي­ کند، و درعين­ حال، مسير تحول چگونگي استفاده از مفهوم مذکور براي آشنايي با و يا به­ عبارتي تبيين پديده ­هاي خاص جغرافيايي را مورد بررسي قرار مي ­دهد و حتي در آخر بحث، پيشنهاداتي را نيز براي مطالعات بيشتر ارائه مي­دهد. البته، در پايان همه مبحث‏ها، در ارتباط با تشريح برخی اصطلاحاتی که در متن بکار رفته ­اند، توسط مترجم توضيحاتی اضافی نيز در قالب يادداشت­ه ای آخر مبحث ­ها، افزوده شده است. ازاين­رو، مي­توان اين کتاب را به­ منزله يک راهنماي ارزشمند براي جغرافيدانان در ارتباط با تحقيق، شناخت و تشريح – تبيين مسائل خاص اقتصادي – جغرافيايي فضاي پيراموني در نظر گرفت. بنابراين، کتاب حاضر با توجه به وسعت مباحث آن، به‏ ويژه به دليل خلأ و شکاف موجود در زمينه ادبيات جغرافيای اقتصادی در ايران، منبع خوبي براي علاقمندان علوم جغرافيايي محسوب مي ­شود و مطالعه آن براي تمامی دانشجويان جغرافيا به­ ويژه برای درس «مبانی جغرافيای اقتصادی» توصيه مي­ شود.

در خاتمه، لازم مي­دانم خرسندي خود را از ترجمه و ارائه اين کتاب به جامعه علمي جغرافيا ابراز داشته و اميدوارم اين کتاب مورد قبول و استقبال همگان واقع شود. همچنين، لازم مي­دانم از همکاران محترمي که به ­ويژه از رشته ­های اقتصاد در دانشگاه تبريز و گروه­هاي جغرافيا و زبان انگليسي دانشگاه مراغه، به­ ويژه دکتر فرهاد مظلوم که اينجانب را در مسير ترجمه و معادل ­يابي دقيق برخي از اصطلاحات همراهي کرده ­اند تشکر و قدرداني نمايم.

مسلماً اين اثر نيز مثل هر ترجمه ديگري و ساير کارهای اينجانب، علاوه بر نقاط قوت، با نقايص و ضعف‏ هاي متفاوتي نيز روبرو است که در اين زمينه انتظار مي ­رود پژوهشگران و دوستان محترم با بررسي و نقد ترجمه کتاب و طبيعتاً اعلام پيشنهادات ارزشمند خود، جهت اعمال در چاپ‏ هاي بعدي بر غناي علمي اين اثر بيافزايند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا