ششمین وبینار تخصصی از سلسله درس گفتارهای جغرافیا و سیاست با سخنرانی دکتر هادی ویسی دانشیار دانشگاه پیام نور با عنوان « راهبردهای ژئواکونومیک چین و تحول در هندسه جهانی قدرت»، در روز شنبه 11 بهمن 1399 ساعت 18 تا 20 به همت انجمن ژئوپلیتیک ایران با همکاری معاونت پژوهشی دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی به صورت مجازی برگزار شد.
مهمترین بخشهای سخنان دکتر ویسی در این نشست به شرح ذیل است:
در ابتدا در مورد مفهوم قدرت صحبت هایی داشتند و اشاره به توانایی بازداشتن فرد و به اطلاعات در آوردن دیگران را مفهوم قدرت معرفی کردند.توانایی وادار کردن و یا بازداشتن فعلی از یک انسان یا یک نهاد را قدرت می نامیم و کسی که این توانایی را داشته باشد را صاحب قدرت می نامیم. توانایی به اطاعت درآوردن دیگران مفهوم قدرت را می رساند. اگر این مفهوم جنبه عمومی پیدا کند و برای اعمال اراده در فضا و مسائل اجتماعی وارد جامعه شود جنبه قدرت سیاسی پیدا میکند. و بطور کلی سیاست متولد میشود. از اینجاست که قدرت معنادار میشود.
قدرت هم جنبه منفی دارد و هم جنبه مثبت. جنبه های منفی قدرت در عرصه بین الملل عبارتند از: تخریب، انهدام، اعمال کارهای غیرانسانی، شقاوت و ظلم. جنبه های مثبت قدرت در عرصه بین المللی عبارتند از: ایجاد نظم و امنیت، آباد کردن، توسعه و بهنجار کردن جامعه.
در نظام های اجتماعی، همیشه نهادهای قدرت وجود دارند و افزایش قدرت یک بازیگر کاهش قدرت بازیگر دیگری را در پی دارد. به عبارت دیگر، افول قدرت یک قدرت آستانه ظهور یک قدرت دیگر است. در طول تاریخ نشان داده شد که قدرت پایدار و ثابت نبوده است. به هر حال چرخه قدرت یک فرآیند هست.
در ژئوپلیتیک سنتی، اگر در بخشی از یک منطقه یا در محدوده ای از جهانکه دارای اهمیت استراتژیک و ژئواستراتژیک باشد، یک قدرت جهانی مسلط شود، ابزارهای اعمال قدرت جهانی را دارا خواهد بود و در ساحت و مقام یک قدرت جهانی ظاهر خواهد شد.
نظریه قدرت دریایی ماهان هنوز در سطح جهان اعتبار خود را حفظ کرده است. ماهان در این نظریه معتقد است که هر قدرتی که میخواهد بر جهان مسلط شود و به سطح اول قدرت دست یابد باید بر دریاها، اقیانوسها و تنگه ها تسلط یابد. بنظر می رسد ایالات متحده آمریکا این نظریه را بخوبی درک و اعمال نموده است.
نظریه هارتلند مکیندر هم هدر مورد اهمیت بالای هسته مرکزی ابرقاره اوراسیا است. این نظریه توسط مکیندر و در واقع در راستای دادن انگیزه لازم به بریتانیای آن زمان برای داشتن سلطه بر خشکی ها بود. این نظریه به بریتانیا گوشزد میکند که مواظب به وجود آمدن یک ابرقدرت بری در خشکی ها باشد.
با اذعان به اینکه از لحاظ وزن ایالات متحده بعنوان یکی از قدرتهای برجسته بوده و کشورهایی مثل چین روسیه و برزیل و یا مجموعه ای از کشورها و یا برخی شرکتهای چند ملیتی ممکن هست در آینده این قدرت رو به چالش بکشد.
وقتی صحبت از مباحث اقتصادی صحبت میکنیم مولفه های مختلفی را باید در نظر گرفت، قدرت فرهنگی قدرت نهادی و فرهنگی و چقدر در پیمانهای منطقه ای عضو هستید.
به هر حال دست بالای ایالات متحده در اغلب مولفه ها، این کشور را در رده برتر و یک چهارم منابع مالی دنیا قرار داده است. ۳۷ درصد بودجه نظامی جهان در دست آمریکا بوده و بخش زیادی از مهاجران دنیا در خدمت اقتصاد آمریکا هستند.
در ادبیات علمی وقتی صحبت از آسیا می شود عمدتا از پاکستان و هند به سمت شرق آسیا را آسیا می نامند. غرب و جنوبغرب آسیا را خاورمیانه می نامند. شمال آسیا و محدوده روسیه اوراسیا نامیده می شود. بنابراین عمدتا وقتی صحبت از آسیا میشود منظور آسیای جنوبی و حوزه پاسیفیک است.
علیرغم رکود اقتصادی جهانی، در آسیای شرقی و پاسیفیک رشد اقتصادی بالایی دیده میشود. به طوری که امیدهای اقتصادی در آنجا همچنان پر رنگ است. در راس این رشد اقتصادی بالا کشور چین قرار دارد. این کشور در سه دهه اخیر رشد و پیشرفت خیره کننده ای داشته باشد. تقریبا بیش از 8 درصد رشد اقتصادی را در این سه دهه تجربه کرده است. سیاست کاستن تهدید از چین در عرصه بین المللی یعنی یک رویکرد صلح آمیز در عرصه کار دولتمردان و سیاسیون کشور چین است. چین در این سه دهه در راستای این سیاست وارد همگرایی های منطقه ای بسیار زیادی شده و بر همکاری با کشورهای دیگر متمرکز شده است. همه این اقدامات در کشور چین علیرغم چالش های زیادی مرزی، ارضی، قومی و نژادی در جنوبغرب آسیا انجام شده است.