حوادث و رویدادهای سیاسی، نظامی و امنیتی که طی چند ماه اخیر، در شرق ایران و افغانستان و شمالغرب کشورمان در قفقاز روی داده، بخشی از تغییر رویکرد آمریکا در منطقه جنوبغرب آسیا و در راستای در تنگنا قراردادن ایران است. طی چند سال، بهخصوص در ماههای اخیر، میبینیم که آمریکا از حضور نظامی خود در منطقه کاسته است و از کشورهایی همچون ترکیه و پاکستان و همچنین از رژیم صهیونیستی برای اهداف نظامی و امنیتی خود استفاده میکند. هر یک از این کشورها نیز با اهداف مشخصی، در تحولات اخیر منطقه حضور دارند که بیشتر، حول محور منافع اقتصادی است. پاکستان برای رقابت با هند و توسعه بندر گوادر در مقابل بندر چابهار، ترکیه برای نفوذ به آسیای مرکزی از طریق قفقاز و رژیم اسرائیل برای منافع ایدئولوژیک خود، به نوعی نقش مهمی در تحولات اخیر داشتهاند که این تلاشها باعث به انزوا کشیدهشدن ایران در منطقه، از منظر اقتصادی و سیاسی میشود.
به دلیل قرار گرفتن سرچشمه رودهای هیرمند و هریرود در افغانستان و نبود حکومت فراگیر در این کشور، احتمال مواجهشدن شرق ایران با چالشهای هیدروپلیتیکی وجود دارد. این اتفاقات، روند تجارت کالا با افغانستان را مختل میکند؛ زیرا یکی از ویژگیهای مثبت بندر چابهار، انتقال کالا از هند به افغانستان از مسیر ایران بود که با حضور پاکستان در تحولات افغانستان، امکان صدور کالا از ایران و هند، کمتر میشود. این چالشهای اقتصادی میتواند به چالشهای امنیتی و اجتماعی در داخل کشور و مناطق مرزی منجر شود. در خصوص چالشهای ناشی از تحولات قفقاز برای ایران، باید تصریح کرد، این چالشها مسائل هویتی و ملی را نیز تحتالشعاع قرار میدهند؛ چراکه جمهوریآذربایجان با پشتیبانی ترکیه، روی مسائل قومی و هویتی مانور میدهد و مسائل اقتصادی شمالغرب ایران هم میتواند، در چارچوب مسائل قومی، مزید مشکلات امنیتی باشد. البته با نگاه درست به مسائل و ایجاد وفاق ملی و همگرایی قومی در داخل کشور، میتوان بهخوبی مشکلات قومی و هویتی را که از بیرون از مرزهای ایران کنترل میشود، حل کرد.
راهکار اصلی برونرفت از این چالشها، نگاه جدی به موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک ایران در منطقه است؛ به این صورت که برای کشورهای منطقه و کشورهای درگیر چالش و نزاع مشخص شود که بهترین راه تجارت و حملونقل کالا، استفاده از موقعیت ترانزیتی ایران است. موقعیت جغرافیایی و ژئواکونومیک ایران، به نوعی نقش ژئوپاسیفیکی هم ایفا میکند؛ مولفهای که کشورها را ترغیب میکند با ایران، ارتباط صلحآمیزی داشته باشند، از اینرو، ایران نیز باید تعامل جدیدی با کشورهای منطقه داشته باشد.
شاید مهمترین مناطق اقتصادی که بر اثر تحولات افغانستان و قفقاز با چالش مواجه میشوند، مناطق آزاد تجاری صنعتی باشند؛ این مناطق برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود، نیازمند تعامل با مناطق تجاری و صنعتی سایر کشورها هستند، از اینرو با توجه به تحولات صورتگرفته در شرق و شمالغرب ایران، مسیر ارتباطی که باید شرق را به غرب یا شمال به جنوب متصل کند، دچار اخلال شده است. اجرای برنامههای مشترک و استمرار مذاکره میتواند به تبیین و پذیرش منافع ناشی از بهرهگیری کشورهای منطقه از کریدورهای عبوری از کشورمان که از مسیر مناطق آزاد تجاری-صنعتی عبور میکنند، راهکار برونرفت از انزوای سیاسی و اقتصادی ایران باشد.
باید توجه کرد که یکی از مهمترین دلایل چالشهای اخیر اطراف ایران، محدود کردن ایران از منظر اقتصادی است. کریدور شمال-جنوب یکی از مهمترین گذرگاههایی است که میتواند به برونرفت ایران از تحریمهای اقتصادی و سیاسی و تنگناهای ژئوپلیتیکی کمک کند. موقعیت چهارراهی ایران باعث پیوند میان شرق با غرب و شمال با جنوب میشود. حجم تجارت بالای چین و هند با کشورهای اوراسیا و اروپا اهمیت استفاده از موقعیت ترانزیتی کریدور شمال-جنوب را بیش از پیش مشخص میکند. از این رو، دستگاه دیپلماسی ایران باید با همکاری مسوولان مناطق آزاد تجاری-صنعتی و با بهرهگیری از کارشناسان زبده در حوزه ژئوپلیتیک و ژئواکونومی به تشریح و بررسی موقعیت ایران در منطقه پرداخته و با استفاده از ابزار دیپلماتیک، موقعیت اقتصادی ایران را برای کشورهای منطقه طوری تبیین کنند که کشورهای دچار چالش و تنش برای بهرهگیری از منافعی که موقعیت ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکی ایران برای آنها دارد، در جهت صلح و همگرایی با ایران تعامل کنند.