ایران و عربستان دو قدرت منطقه ای که میتوان گفت تنش،نزاع و رقابت بین آنها سابقه طولانی دارد. اولین نزاع در زمان صدر اسلام و خلیفه دوم رخ داد که با شکست امپراطوری ساسانی مدتی توانستند بر سرزمین ایران حکمرانی کنند که بعد از آن، حکمرانی به کوفه و در دراز مدت به بغداد منتقل شد. بعد از صدها سال در دوره شکلگیری دولت-ملت در عربستان و انتشار تفکر وهابیت حملهای به کربلا توسط آنها صورت گرفت که علاوه بر تخریب آرامگاه امام حسین، این مکان مقدس شیعیان را به آب بستند.در این موقع فتحعلیشاه قاجار نیروهایی را برای جنگ با آنها آماده نمود که نیروهای دولت عثمانی سریعتر از نیروهای قاجار به منطقه رسیدند و وهابیون پا به فرار گذاشتند.
در دوره پهلوی اول بعضا بخاطر آزار بعضی از زوار تنشهای کوتاه مدتی ایجاد میشد که بعد ازمدتی اوضاع عادی میشد ولی در دوره پهلوی دوم بخاطر نقش مهم نفت در دو کشور و توجه قدرتهای جهانی بویژه بریتانیا و ایالات متحده امریکا به منطقه بخاطر اهمیت استراتژیکی سوخت فسیلی جهت پشتوانه صنایع تولیدی خود و غرب ،ایران و عربستان به عنوان مهمترین کشورهای منطقه اهمیت یافتند. از سویی این دو کشور هم بخاطر افزایش درآمدهایشان علاقمند بودند که نفوذ منطقهای بیشتری داشته باشند.با اعلام خروج بریتانیا از منطقه و ریشه گرفتن حضور امریکا در جایگزینی بریتانیا، توجه بیشتر به یک قدرت منطقهای برای ایجاد ثبات با حمایت امریکا مورد عنایت قرار گرفت. در این مقطع هم عربستان و هم ایران مدعی مدیریت و به عبارتی ژاندارمی منطقه را داشتند. هنری کیسینجر تئوریسین و وزیرخاجه وقت نیکسون بر توانایی ایران تاکید داشت ولی باتوجه به اصرار و مخالفت سعودیها نیکسون رییس جمهور وقت با این نظر مخالف بود. نهایتا بخاطر رفع این اختلاف طرحی با نام سیاست دو پایه یا دو ستونه آماده گردید که هم ایران و هم عربستان با حمایت ایالات متحده امریکا نظارت،کنترل و ثبات منطقه را به عهده بگیرند. ولی علیرغم طرح این پروژه این ایران بود که توانست گوی را از عربستان برده و بعنوان کنترل کننده منطقه جا بیفتد. در این مدت تا انقلاب اسلامی رقابتهایی بین ایران و عربستان در جریان بود که معمولا ایران دست برتر را داشت. از موضوع جزایر سه گانه گرفته تا نفوذ در کشورهای عربی همچون مصر و تونس و اردن و حتی سومالی و سودان در نزدیکی آبهای عربستان.
ادامه مقاله را از لینک زیر دریافت کنید