محمود نورانی ، پژوهشگر در حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
به بهانه برگزاری نشست گفتگوی گروه ژئوپلیتیک ایران و فرانسه
روابط موثر ژئوپلیتیک پایه ی ایران و فرانسه؛ فرصت یا آسیب؟
مقدمه
جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای با پتانسیل های موثر بازیگری در عرصه های بین المللی، ضمن اثرپذیری از دگرگونی های روابط بین الملل، به دنبال تاثیرگذاری بر روابط و ساختارهای موجود می باشد. جغرافیای وسیع و متمایز ایران، منابع عظیم انرژی در داخل و اطراف ایران، ترکیب و کیفیت ساختار جمعیتی جوان و مستعد، انسجام ایدئولوژیکی، عمق و گستردگی حوزه نفوذ فرهنگی و موقعیت منحصر به فرد ژئوپلیتیک با تاثیرات متقابل استراتژیکی بر تحولات منطقه ای و سایر مزایای نسبی متعدد از جمله ویژگی های شاخص ایران در فضای بین المللی است.
با این وجود، ثبات و تامین امنیت داخلی و خارجی، رشد و توسعه اقتصادی، ارتباطات گسترده با حوزه های نفوذ نرم افزاری و تاثیرگزاری بر تحولات منطقه ای و فرامنطقه ای ایران، در شرایطی تحقق می یابند که جمهوری اسلامی ایران توسعه پایدار و تعاملات داخلی و خارجی خود را در قالب یک استراتژی جامع و متکی بر واقعیت های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی با تکیه بر مزیت های نسبی کشور، طراحی و تدوین نماید.
این مهم از دیدگاه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک بیانگر یک طراحی استراتژیکی تحت عنوان “استراتژی ژئوپلیتیک” می باشد که برای تبیین چرایی و چگونگی تدوین آن می توان گفت: عبارت از یک جامع نگری عملیاتی با نگرش و رویکردهای استراتژیکی است که مبتنی بر واقعیت های جغرافیایی مولد قدرت می باشد، بنحوی که با نگاهی فراگیر از دور به نزدیک و یا از بالا به پایین، بستر ورود به صحنه های قدرت را با حداقل هزینه و در بالاترین سطح ممکن با هدف بازنمایی و تامین بهینه منافع همه جانبه کشور، فراهم نماید1.
عمده ترین دلایل و شواهد عینی در کشورهای برخوردار از استراتژی ژئوپلیتیک عبارتند از:
- وجود فضای باز ژئوپلیتیکی
- میزان سرمایه گذاری های خارجی و بزرگنمایی ابعاد اقتصادی
وضعیت فعلی
باید گفت که تجربه برجام نشان داد جمهوری اسلامی ایران از توان دیپلماتیک بسیار خوبی برخوردار است و برای تامین منافع و امنیت ملی می تواند با اعتماد به نفس بالا در موضوعات گوناگون با قدرت های بزرگ جهان وارد مذاکره و تعامل متوازن شود. این تعامل متوازن نیازمند بازاندیشی در نگرش و رویکرد خود به نظام بین الملل است. قواعد بازی در نظام بین الملل تا حدود بسیار زیادی تغییر کرده و بازی برد-باخت تقریباً دیگر امکانپذیر نیست.
دولتمردان جمهوری اسلامی ایران باید این نکته را مدنظر داشته باشند که اگر قرار باشد منابع و ظرفیت های باقیمانده کشور بعد از رهایی از مسئله هسته ای، در مسیرهای بحران دیگری درگیر شود، ممکن است کشور کشش لازم را نداشته باشد و با تهدیدات و خطرات جدی مواجه شود لذا وقتی مذاکره و مصالحه توانسته بود(اگر فرض بر این سناریو باشد که اتحادیه اروپا در مقابل کارشکنی و خروج ایالات متحده از برجام بایستد) به یکی از مهمترین مسائل کشور تا حدودی پایان دهد، در صورت امکان چرا نباید در دیگر حوزه هایی که کشورمان با مشکل روبروست از چنین ظرفیتی استفاده کرد؟
امروزه برآورد راهبردی اتحادیه اروپا در نظام بینالملل نشان می دهد که این اتحادیه به واسطه چالش های متعددی که پیش روی آن قرار گرفته تا حدود زیادی از قدرت تعیین کنندگی یک طرفه سابق در روابط خود با سایر بازیگران دور شده است. بحران اوکراین، چالش های پناهجویان، تروریسم، برگزیت، بحران های مالی کشورهای ضعیف در اروپا، پیروزی احزاب راستگرای افراطی در انتخابات مختلف و.. مجموعه این چالش ها، اروپایی به مراتب ضعیف تر از قبل را پیش روی ایران قرار داده است2.
چالش های فوق الذکر، اروپای امروز را به شدت از دو ناحیه اقتصاد و امنیت آسیب پذیر ساخته، بحران پناهجویان و تروریسم که ریشه آن در بحران های امنیتی منطقه خاورمیانه است، اتحادیه اروپا را به سمت راه حل و همکاری با بازیگری کلیدی به نام ایران کشانده است.
ایران بایستی فرصت فعالی پیش آمده در روابط خود و اروپا را مغتنم شمرده و به تدوین یک استراتژی مشخص در قبال این اتحادیه بپردازد.
فرانسه؛ معامله گر تاکتیکی یا دوست راهبردی
باید گفت که با وجود این که اتحادیه اروپا یک بلوک 28 کشوری است و عمده تصمیم ها نیز بر مبنای آراء اکثریت اعضا اتخاذ می شود، اما برآوردهای راهبردی و تجارب موجود نشان می دهد که سه قدرت بزرگ اروپایی یعنی فرانسه، آلمان و انگلستان هستند که مسئول اصلی تدوین و تنطیم روابط خارجی اتحادیه اروپا بوده و تربیت کادر اجرایی سرویس اقدام خارجی اروپایی را بر عهده دارند.
این سه قدرت اروپایی از اتحادیه اروپا به عنوان ابزار گسترش دهنده قدرت ملی خود سود می جویند و سمت و سوی کلی سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا را در راستای حداکثرسازی منافع ملی خود تنطیم مینمایند.
حال باید پدیرفت که با وجود مجموعه واحدی به نام اتحادیه اروپا، هنوز هم دولتهای عضو این اتحادیه حاکمیت ملی خود را حفظ نموده و کشورهای ثالث در روابط شان با اروپا همزمان با دو موجودیت سیاسی اتحادیه اروپا و دولتهای ملی عضو آن مواجه هستند.
بنابراین استراتژی ایران در قبال اروپا میتواند به صورت مشخص بر دو روند موازی استوار باشد:
روند اول مسیر موجود تعامل با اتحادیه و سازوکارهای آن به ویژه تعامل با قدرت های اصلی اروپاست و روند دوم تعامل با تک تک کشورهای اروپایی بر اساس منافع مجزای آن کشور و فارغ از تعامل با اتحادیه اروپاست.
پس از برجام فرانسه به عنوان یکی از اصلی ترین اهداف روابط اقتصادی ایران مطرح شد و مسئولین دو کشور به همراه هیات های اقتصادی شان در سطوح بالا مراوادت خود را افزایش دادند. اولین سفر دکتر روحانی پس از برجام به این کشور انجام شد و وزیر خارجه فرانسه نیز سه بار به ایران آمد. این سفرها همگی با حضور تجار و هیات های اقتصادی انجام شد و روابط اقتصادی ایران با فرانسه نیز پس از برجام افزایش یافت. درنتیجه، با شرکت توتال قرارداد توسعه فاز یازده پارس جنوبی بسته شد، در صنعت خودرو نیز شرکت پژو در ایران حضور پیدا کرد و همزمان با سایپا و ایران خودور قرارداد امضا کرد و در بخشی از سهام شرکت سایپاکاشان شریک شد. خرید هواپیما ایرباس از فرانسه، قرارداد سرمایه گذاری مشترک در تولید محصولات کشاورزی، تفاهم نامه های تولید مشترک ماهی، انتقال فن آوری دانه های روغنی از فرانسه، بازسازی فرودگاه مشهد توسط شرکت فرانسوی، تفاهم نامه تولید دارو در حوزه سلامت و… نیز از دیگر فعالیت های اقتصادی مشترک بین ایران و فرانسه در دوران پسابرجام بود. همچنین میزان مبادلات تجاری دو کشور در ۹ ماهه نخست سال ۲۰۱۶ نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۱۵ از ۴۳۵.۵ میلیون یورو به ۱.۳۰۱ میلیارد یورو افزایش یافت.3
جمع بندی
در جمع بندی آخر باید تصریح کرد که در کل رابطه ایران و فرانسه تحت تاثیر 6 ساختار ژئوپلیتیکی قرار دارد که عبارت است از: سازمان ملل با نهادی به نام شورای امنیت؛ گروه 7؛ گروه 1+5؛ اتحادیه اروپا؛ استراتژی بحری که هسته مرکزی آن را ناتو تشکیل میدهد و سازه ژئوپلیتیکی غرب که در برابر سازه شرق مطرح میشود.
در همه این ساختارها فرانسه نقش اصلی و در برخی از آنها نیز ایران نقش مهمی دارد، اما این ساختارها میتواند محدودیتهایی نیز برای سیاست خارجی کشورها ایجاد کند، زیرا در حالی که این ساختارها به نوعی با فرانسه همسویی دارند، اما با ایران و سیاستهایش نه تنها هماهنگ نیست، بلکه موضع انتقادی هم دارند؛ بنابراین این ساختارها الزاماتی ایجاد میکند که مانع از بهبود روابط ایران و فرانسه میشود این همان چیزی که است که الگوی روابط دو کشور را ناپایدار کرده است، اما همچنان فرصتهایی همچون پیشینه تاریخی روابط ایران و فرانسه، نیازهای متقابل اقتصادی تجاری، انرژی، گردشگری و … و نیاز متقابل ژئوپلیتیکی دو کشور برای همکاری در حوزههای مختلف از جمله در خاورمیانه، برای بهبود روابط دو کشور وجود دارد4.
اما از نگاه دیگر روابط ایران و فرانسه تحت تاثیر دو عامل ژئوپلیتیکی، یکی تشابه ژئوپلیتیکی ایران و فرانسه در منطقه و دیگری اینکه سیاست خارجی فرانسه تابعی از روابط بریتانیا و آمریکا با سازه شرق می باشد؛ هرگاه روابط ایران با غرب خوب بوده است روابط فرانسه با ایران نیز بهبود یافته است و بالعکس. از همین رو هیچگاه یک رابطه ساختاری میان دو کشور شکل نگرفته است.
سخن آخر این که ایران انتظار دارد که فرانسه سیاست های پایدار و مستحکمی را در رابطه با ایران دنبال کند و تحت تاثیر فشارهای آمریکا قرار نگیرد. از آنجا که دو طرف مواضع و منافع نسبتاً مشترکی در بسیاری از حوزهها همچون لبنان، سوریه، عراق و همچنین برجام دارند، امکان بهبود روابط ایران و فرانسه وجود دارد5.
پی نوشت:
- بیوک و همکاران؛ “تبیین استراتژی ژئوپلیتیکی ج.ا. ایران پس از برجام”، فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شماره 34- بهار 1397، صص 29-66
- نگاه از زاویه فرصت و تهدید به چشمانداز روابط فرانسه و ایران، خبرگزاری صداوسیما، تاریخ انتشار: 28 مرداد 1396
- برقراری روابط میان ایران و فرانسه در سطوح عالی ضروری است، وبسایت دیپلماسی ایرانی، تاریخ انتشار: 27 شهریور 1396
- سخنرانی دکتر محمدرضا حافظ نیا در نشست گروه گفتگوی ژئوپلیتیکی ایران و فرانسه، وبسایت شورای راهبردی روابط خارجی، تاریخ انتشار: 6 تیرماه 1397
- سخنرانی دکتر سیروس احمدی در نشست گروه گفتگوی ژئوپلیتیکی ایران و فرانسه، وبسایت شورای راهبردی روابط خارجی، تاریخ انتشار: 6 تیرماه 1397