ضرورت ها و بایسته های استمرار یک گفتگو…..
دکتر کیومرث یزدان پناه درو (دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران)…
زمان آن فرا رسیده تا ایران و عربستان در مسیر نرمال همسایگی و روابط بدون خصم و تنش قرار بگیرند.
دو کشور در یک پروسه ژئوپليتيكي جهانی در مسیر تخلیه توان ژئوپليتيكي قرار گرفته اند و مخاطرات عمیق ژئوپليتيكي آنها را احاطه کرده است.از اینرو، اگر حواس دو کشور به این مسأله مهم نباشد، هر دو ضرر می کنند. زیرا عراقیزه شدن، کل کشورهای بزرگ منطقه از جمله ایران و عربستان را بشدت تهدید می کند.
در این راستا و در جهت خروج از تیرگی موجود،اگر چه عراق پیشگام و میانجی میان دو کشور شده تا یخ قطور میان ایران و عربستان را ذره ای آب کند، اما بنظر من ، تهران و ریاض عاقلانی هستند که باید بدون میانجی گام های محکمی را در مسیر حل اختلافات عمیق بردارند و خود این کوه یخ ایجاد شده را بشکافند.
بنابراین ضروری است تا روابط دو کشور در هر سطوحی به حالت عادی برگردد. هر دو کشور اشتباهاتی سخت در این ۱۰سال اخیر داشتند که باید از این اشتباهات پرهزینه درس عبرت بگیرند
لج بازی های بی مورد حتی پای دیگر ملت های منطقه را هم وسط کشیده که تبعات آن ژئوپليتيكي و بعضا مخرب و درگیرانه بوده است. و همین عامل بهانه ای برای مداخله قدرتهای فرصت طلب در این منطقه حساس شده است.
باید پذیرفت که هر دو کشور مقصرند و متاسفانه اصرار بر تقصیرات ایدولوژیک، دو کشور را به مخصه های متعدد ژئوپلیتیک فرو برده است.
بهتر است و به نفع دو کشور و کشورهای منطقه و جهان اسلام است که ریاض و تهران سطح گفتگوها را هم فشرده تر کنند و هم به لحاظ کیفی آنرا در سطح وزرای خارجه ارتقاء دهند..
قدر مسلم تسریع در روند مذاکرات و توافق بر مسائل بسیار مهمی همچون بحران یمن و سوریه و دیگر مناقشات پر هزینه منطقه، مسیر را برای عادی سازی روابط و بازگشت به دوران مطلوب فراهم می کند.
باید این نکته مهم را در نظر داشت که دو کشور در بحث روابط دو سویه گرفتار بدبینی های عمیق نسبت به هم شده که عوامل مختلفی باعث خلق این وضع وخیم در روابط ایران و عربستان شده است. تا جایی که در مقاطعی از زمان کنترل و مدیریت این بحران از دست دولتهای دو کشور خارج و مسائل به سطوح رسانه ها،فضای مجازی و منبرها و تریبون های مذهبی و … غیره سرایت کرده است.
فلذا عادی سازی روابط دو کشور گرچه با دشواری های سختی مواجه است ، اما غیر ممکن هم نیست.این موضوع اساسی مستلزم درک دو سویه و از همه مهمتر در گرو فهم مشترکی از مسائل متعدد دو جانبه و منطقه حساس جنوبغرب آسیا است که تهران و ریاض هم باید آنرا بخوبی بفهمند و هم باید بدان گردن بنهند.
همچنین فراموش کردن برخی اتفاقات تلخ و گذشت متقابل از دیگر الزامات عادی سازی روابط دو کشور است که این مهم هم در گرو همت و اراده دو سویه نهفته است.
اما آنچه که بیش از همه مسائل و موضوعات سیاسی و ایدولوژیک ، الزام کنار گذاشتن خصومت ها واختلافات را بیان می کند، جبر ژئوپليتيكي و شرایط امنیتی منطقه است که بیشتر از این کشش این حجم از واگرایی های رسمی و تنش آلود را ندارد.
از این نکته اساسی هم نباید غافل بود که در مرحله جدید رویکردهای قدرتهای جهانی بویژه امریکا نسبت به منطقه جنوبغرب آسیا، ایران و عربستان باید از جایگاه ممتاز و یا بعبارتی ساده تر از محوطه جریمه و شش قدم زمین بازی فاصله بگیرند و مطلوب آنها برای تحقق چنین رویکردی ،تضعیف ژئوپاورهای منطقه است که آنرا بطور جد در دستور کار دارند.
از سوی دیگر ایران و عربستان همچنان در دکترین دو ستونه منطقه باقی مانده اند با این تفاوت که دیگر دو کشور مطابق میل آنها عمل نمی کنند. لذا باید با درگیر کردن آنان ، توان ژئوپليتيكي دو کشور را از بین برد و بازسازی و نواحیایی دکترین دو سویه را بر خرابه های دو کشور بنا کرد.
لذا نزدیکی دو کشور برای خنثی کردن سناریوی های مخرب و ایجاد بسترهای همگرایی در این مقطع بسیار الزامی است و حتی در صورت استمرار مذاکرات دو کشور، این مساله مهم ،وزن ایران در ادامه مذاکرات با ۴+۱ در وین را نیز بالا خواهد برد.
پایان