امروزه آب بیش از منابع حیاتی دیگر درگیر رقابتهای بخشی و منطقهای شده است. طوریکه، با خشک شدن زاینده رود و تالاب گاوخونی که مهمترین آسیبهای ناشی از آن متوجه کشاورزان و کشت محصولات آنان بوده و سبب بروز برخی بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی شده است، این منبع مهم و حیاتی که زندگی و حیات اغلب ساکنان حوضه زاینده رود به آن گره خورده و شرط جاری بودن آن در بستر رودخانه، تضمین بخش پایداری سکونت در استان اصفهان بوده است. بدین مسأله حکایت دارد که تقسیم عادلانه و یا غیرعادلانه آب در این چنین حوضهای با حساسیت بسیار فراوانی رو به رو خواهد شد. این مسأله بدان مفهوم است که بحث آب در حوضه آبریز زاینده رود در فلات مرکزی که دقیقا در یک اقلیمی خشک و نیمه خشک که از محدوده پر تراکم جمعیتی شهر اصفهان عبور میکند، حساسیتهایی را برای عدم مدیریت و نظارت تاریخی به منظور بروز تنشهای اجتماعی در سطح حوضه، استان و جوامع محلی اغلب در میان کشاورزان ایجاد کرده است. به عبارتی، با ایجاد شکافهایی در حکمرانی آب حوضه آبریز زاینده رود که با بارگزاریهای بیش از اندازه و غیرمنطقی و کارشناسی نشده انتقال آب از حوضه به دیگر حوضهها همراه بوده و علاوه بر اینکه با استقرار و رشد صنایع آب بَر در کنار کشت محصولات پر آب در منطقه که هر کدام دلیلی موجه برای حاکمیت یک وضعیت بحرانی حکمرانی آب در حوضه زاینده رود هستند، سبب شده تا گذر آب طی دوره های متناوبی که از بستر زاینده رود میگذرد و در مواردی با کش و قوس های زیادی همراه بوده است؛ به «جنگ آب» ختم شود.
با توجه به مسائل و مشکلات پیش روی حوضه آبریز زاینده رود و وضعیت منابع و مصارف آب در حوضه بر پایه اطلاعات و آمارهای موجود، هر گونه بارگذاری طرحهای جدید انتقال آب در حوضه به منزلهی یک حکمرانی ضعیف بوده که منجر به تشدید بحران آب و افزودن بر دامنه ضعف ها و تهدیدات بررسی شده است. بنابراین، با تبیین ضرورت انتقال آب از حوضههای پر آب نظیر منبع دائمی و پایدار آب از حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان به حوضه زاینده رود و همچنین انتقال آب از حوضه آبریز کارون بزرگ به استان های واقع در حوضه آبریز زاینده رود برای مهار تهدیدات و چالشهای پیش آمده در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی یک استراتژی مهم تلقی شده است. بدین معنا که با بارگذاری طرح های جدید انتقال آب از حوضه کم آب زاینده رود به حوضه های دیگر و همچنین با اجرای طرح جدید انتقال آب بن-بروجن که یک آسیب جدی برای حوضه تلقی شده و بر ابعاد و چالش های آن می افزاید. لذا، حوضه آبریز زاینده رود، هر آنچه که خود تشنة انتقال آب بوده، بارگذاری طرح های جدید انتقال آب از حوضه زاینده رود(مبدأ) به حوضه های مجاور به شدت مورد نقد واقع می شود که ملزم به یک بازنگری اساسی در نحوه حکمرانی آب حوضه است.
در نهایت، می توان ادعا نمود که هر گونه توسعه و بارگذاری طرح های جدید انتقال اب در حوضه زاینده رود منوط به وارد شدن به مرحلهی جدیدی از مدیریت و حکمرانی آب در حوضه آبریز زاینده رود بوده که با بروز خشکسالی ها طی چند دهه اخیر، برداشت های بی رویه آب در بالادست حوضه، توسعه طرح های انتقال آب از حوضه به استان های یزد و کاشان، عدم مکانیزه بودن کشاورزی و به شیوه غرقابی، کشت محصولات پر آب در برخی از مناطق حوضه، توسعه باغات در استان چهارمحال و بختیاری، افزایش دما در سطح زمین و… از عمده ترین مسائل و مشکلات این حوضه به شمار می روند که بر پتانسیل وقوع جنگ آب در ارتباط با شیوه حکمرانی آب در حوضه زاینده رود افزوده است./پایان