ناحیه‌گرایی در ایران از منظر جغرافیای سیاسی

نویسنده: دکتر مراد کاویانی- هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم تهران

ناشر: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی

از ویژگی­های روزگار ما گسستگی، شناوری و پویایی هویت­های سنتی است که از آن با عنوان جهانی­شدن یاد می­کنند. شناوری هویت­ها و پیدایش هویت­های جدید، سازه­های متعارف کنونی را به چالش کشانده­است. دورانی است که در آن فراروایت­ها رنگ باخته و بسیاری از واژه­ها و مکاتبِ خردپایه دوران مدرنیته در تبیین فضای عصر نو درمانده­اند. انسان و جماعت­های انسانی در پی آویختن به محملی هستند که راسخ و باثبات بوده و کمتر تابع شتاب و دگرگونگی باشد. سیر تحولات کنونی نشان دهنده روی آوردن انسان و جماعت­های انسانی به مؤلفه ­های باثبات هویت سازی همچون مکان، محل،ناحیه و سرزمین است.گرایش به سوی درک و شناخت پدیده­های انسانی و طبیعی ناحیه که اساس شکل­گیری بسیاری از هویت­هاست به همراه تمایل به متفاوت بودن نسبت به دیگر نواحی، شاخصه اساسی ناحیه­گرایی است. ناحیه­ گرایان با برجسته کردن همین نمادها خود را در سنجش با دیگر نواحی تعریف می­کند و شایستگی برخورداری از وضعیتی بهتر را حق مسلم خود می­پندارند. بر اساس شاخصه­های فرهنگی(زبان و مذهب) و اقتصادی، ناحیه­گرایی گونه­ های مختلفی دارد ناحیه­ گرایی سیاسی چالشگرترین نوع ناحیه­ گرایی است که ماهیت سازه سیاسی دولت را تهدید می­کند زیرا ناحیه گرایان سیاسی تداوم همبستگی ملی و پیوستگی سرزمینی را بر نمی­تابند.

کتاب حاضر با ترکیب دو رویکرد کارکردگرایی ریچارد هارتشورن، نظام چرخشی و نمادنگاری ژان گاتمن، جستار تنوع ناحیه‌ای(زبان و مذهب) و گونه­ های ناحیه­ گرایی در ایران (آذربایجان، کردستان و بلوچستان) را در قالب 5 فصل به شرح زیر بررسی کرده است.

1- فصل اول: ناهمگونی طبیعی بنیاد ناهمگونی ملی

2-فصل دوم: بنیادهای جغرافیایی فرهنگ ایرانی

3-فصل سوم:آذربایجان ناحیه ای با کارکرد ملی

4- فصل چهارم: کردستان گستره ای از خرده نواحی  کردی

5- فصل پنجم: بلوچستان، گستره­ای با مرزهای گسسته

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا