خاورمیانه یا اصطلاح درستتر جغرافیایی آن، غرب و جنوب غرب آسیا، فضایی است که واجد همه واقعیتهای سرنوشتساز بشر است، از پیدایش تمدن و جوشش ادیان بزرگ الهی گرفته تا غنی بودن از مکنابع استراتژیک و جایگاه ژئواستراتژیک. مجموعه این واقعیتهای ایدئولوژیک و جغرافیایی، باعث شده است تا تقریبا هیچ کتاب، نظریه، مکتب یا اندیشه سیاسی را نتوان یافت که درباره این منطقه قلم فرسایی نکرده باشد. به تاسی از همین واقعیتها، کتاب پیش رو با در نظر گرفتن پسامدرنیسم به مثابه یک کلیت، درصدد بازشناسی و کاربردی سازی نظریهها و مفاهیم متاخر در جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی و جامعهشناسی بوده و همه این مفاهیم و نظریهها را در ظرف بحرانی خاورمیانه تحلیل کرده است. در این کتاب، نظریه گفتمان و گفتمانهای ژئوپلیتیک، پساساختارگرایی، نورفتارگرایی، نقش دیاسپورا و ارتباط آن با قلمروخواهی، تقابل سوژهها و ساختارهای ژئوپلیتیک و تفاسیر ایدئولوژیک در بعد سرزمینی به مثابه ترجمانی از ناسیونالیسم پرداخته شده است و پژوهشگران را در خوانشی جدید از ژئوپلیتیک غرب آسیا یاری میرساند. این اثر برای اولین بار با استعانت از نظریه گفتمان لاکلائو و موفه، مفاهیم سوژگی ژئوپلیتیک و موقعیت ژئوپلیتیک و دیالکتیک ساختار/ کارگزار، ساختاریابی گیدنز، نظریه میدان پیربوردیو و رئالیسم انتقادی روی باسکار، نظریههای پساساختارگزایی ژیلدلوز، اهمیت فرهنگ و ساخت نرمافزاری در نورفتارگرایی، ادبیات جدیدی از علم ژئوپلیتیک ارائه داده است.
کتاب حاضر با نگاهی چند رشتهای و بین رشتهای و ترکیب متغیرهای مختلف از رشتههای مختلط و با نگاهی بکر که حاصل یک دهه تحقیق میدانی و تئوریک خالقان آن است، نوعی روششناسی بدیع را بر اختیار پژوهشگران و اساتید رشته ژئوپلیتیک، روابط بینالملل و جامعهشناسی قرار میدهد. به هر روی آنکه کتاب حاضر در شش فصل و به شرح ذیل به رشته تحریر در آمده است:
فصل اول: به گفتمانهای پسامدرن در ژئوپلیتیک و چهارچوب نظری میپردازد. در این راستا، سوژگی ژئوپلیتیک، دیالکتیک ساختار/کارگزار در ژئوپلیتیک، خوانش ژئوپلیتیکی از دیاسپورا، هژمونی و ژئوپلیتیک، گفتمانهای ژئوپلیتیک، برندسازی ژئوپلیتیک و نظریه پخش ژئوپلیتیک، بحث میشود.
فصل دوم: سوژههای ژئوپلیتیک به عنوان منادیان ژئوپلیتیک پست مدرن و تعارضات این سوژهها با موقعیتهای ژئوپلیتیکی خاورمیانه بررسی میگردد.
فصل سوم: به بررسی ساختارهای ژئوپلیتیکی منطقهای ایران، ترکیه و عربستان و تعاملات و تقابلات این ساختارها، پرداخته میشود.
فصل چهارم: در این فصل به بررسی کد/بینش و گفتمانهای متعارض ژئوپلیتیکی و عوامل فرامنطقهای در خاورمیانه پرداخته میشود.
فصل پنجم: در خصوص هندسهها و سازههای قدرت و همچنین ایدئولوژیک بودن نظام بینالملل و الگوی هژمونی بحث میشود.
فصل ششم: نتیجهگیری مبسوط که بیانگر نوآوری و دستاوردهای کتاب میباشد.