کتاب مقدمه ای بر فلسفه علم جغرافیا

کتاب “مقدمه ای بر فلسفه علم جغرافیا” تألیف آرش قربانی سپهر و دکتر افشین متقی در بهار سال 1399 از سوی جهاد دانشگاهی وارد بازار کتاب شد. همچنین ویراستار علمی کتاب حاضر را دکتر احمد پوراحمد بر عهده داشته اند.
نویسندگان کتاب حاضر را تقدیم به جغرافیدانانی کرده اند که مناعت طبعشان بیشتر، قلمشان روانتر و اندیشه شان عمیقتر بوده است.
در پیشگفتار این کتاب آمده است:
جدال صاحبنظران علوم انسانی بیشتر بر سر مفاهیم، تعاریف، روش شناسی و قلمرو مطالعاتی هر حوزة علمی است که این زمینة چند دستگی را در میان علوم و صاحبنظران آن به وجود آورده است. شاید همین مسئله دلیل فروکاسته شدن علم و نظریه های آن علم بوده است؛ مسئله ای که گاهاً مانع از رشد علم نیز بوده است. با وجود این، اهمیت بحث فلسفة علم از اینجا در علم آغاز میشود که اگر مورد توافق قرار گیرد زمینة یکپارچگی مباحث درون هر علم را فراهم می آرود. در این راستا، تعیین فلسفة علم شرط ضروری نگارش بنیادی در هر علمی است. زیرا، اگر علمی دارای پایه و اساس و به عبارتی فلسفة علم نباشد، نمیتوان علم بودن، پویایی و کارایی آن علم را در نظام هستی به اثبات رساند. بر این بنیاد، هر علمی باید دارای چهارچوبی نظام مند باشد که در فلسفة علم بتوان در مورد آن تحقیق، تفحص و تحلیلکرد تا به شناختی عمیق دست یافت. از اینرو، میتوان گفت که فلاسفه و اندیشمندان بر سر ماهیت فلسفة علم توافق ندارند و حتی فیلسوفان متبحر و کارآزموده علم هم اغلب در مورد موضوع اصلی رشتة خود هم عقیده نیستند. به هر حال، تفکر و اندیشیدن نه در چهارچوبهای از پیش طراحی شده، بلکه مبتنی بر پیش زمینه های فردی و اجتماعی و چهارچوبهای علمی موجود، زمینة تبلور اندیشه های خلاقانه و نوآورانه را فراسوی آن فراهم آورده و گامی رو به جلو در علم محسوب میشود، اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد. این تفکر و اندیشیدن فراسوی چهارچوبها زمانی معنی پیدا میکند که با اشرافیت و مبتنی بر «پایه های فلسفی علم» باشد.
علم جغرافیا بعنوان یکی از علوم تأثیرگذار در زیست بشر در گذشته و حال، تحولات متعددی را به لحاظ بنیادهای فلسفی پشت سر گذاشته است. این تحول نشان میدهد که متخصصان و اندیشمندان این حوزه بر سر موضوع، ماهیت و تعریف این علم هم عقیده نبوده و زمینة گسستگی و چندگانگی این علم را در عصر حاضر فراهم آورده اند. اما با وجود این تفرقه های موجود در علم جغرافیا، امروزه این علم توانمندی‎های بسیاری یافته و با ابزارهای فنی که در دست دارد دارای گرایش‏‏های تخصصی جدیدی شده و در حال تربیت کارشناسان و متخصصان جدید است. از اینرو، جغرافیا جزو معدود رشته‌های علمی از مجموعه علوم انسانی است که به مطالعة سامانمند (سیستماتیک) کُنش و برهم کُنش دو عنصر و جزء مهم هستی، یعنی «انسان – طبیعت» می‏پردازد. بر این اساس، هیچ علمی در دنیا وجود ندارد که موضوع آن دارای مقیاسی به وسعت کرة زمین باشد. چون تأثیر حضور انسان بر طبیعت و همچنین تأثیر طبیعت بر انسان این کُنش و واکنشی که بر یکدیگر دارند به یک شکل نیست بلکه مجموعة رفتارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نوع بشر در طبیعت اثرات خاص خود را دارند که هر رفتار موضوع رشتۀ خاصی از علم جغرافیا را شکل میدهد.
بر این بنیاد، اگر چه تحول در زندگی بشر و ضرورتهای نوین آن در بدو امر به تخصص گرایی در علوم منجر شد، ولی با گسترش شاخه های علمی توجه به کلیت معرفت بشری نیز به احساسی مشترک بین اندیشمندان مبدل شد. به هر حال،در عصر حاضر به ویژه در ایران، از علم جغرافیا به عنوان (علمی میان رشته ای) نام برده میشود، به آن دلیل که هم علوم طبیعی را مطالعه میکند و هم علوم انسانی را بر بنیان درک این چالش، کتاب حاضر تلاش میکند با رویکرد و نگرشی نو در گام نخست به تبیین فلسفة علم جغرافیا بپردازد و در راستای آن وضع معرفت جغرافیایی را از بُعد وحدت و کثرت بررسی کند. ماحصل این بحث فلسفی در زمینة تجمیع یا تخصیص علم جغرافیا، ارائه الگویی جدید و پیشنهاد رویکردی وحدت گرا در عین توجه به کثرت است تا از این طریق، آنگونه که شایسته است درک و شناخت لازم از گرایشهای شکل گرفته در علم جغرافیا به ویژه مبتنی بر دیدگاه فلسفة علم برای خوانندگان و پژوهشگران این عرصه فراهم آورد. بدین ترتیب، اهمیت این کتاب از آن‌روست که نقش ویژه‌ای برای فلسفة علم به منظور تبیین فلسفة علم جغرافیا و شاخه های معرفتی شکل گرفته از آن قائل شده است و برای اندیشمندان این حوزه جایگاه ویژه‌ای را در نظر گرفته است.
بررسیهای صورت گرفته این منابع در دسترس، به ویژه در داخل کشور نشان میدهد، آنگونه که شایسته است به فلسفة علم جغرافیا، توجه خاصی صورت نگرفته و در این زمینه تعداد کارهای انجام شده بسیار اندک بوده است. مبتنی بر وجود این مشکل در حوزه فلسفة علم جغرافیا و از سوی دیگر وجود دروسی با همین عناوین در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری نویسندگان بر آن شدند، کتاب حاضر را با سبک و چهارچوبی جدید و متفاوت به رشته تحریر درآورند. بدیهی است کتاب حاضر، نقطه شروعی در تشریح پرسشهای بنیادین در زمینه فلسفة علم جغرافیا است که در اینجا بیشتر بر استخوان بندی فلسفة علم جغرافیا تمرکز شده است. لذا این کار بس دشوار و قطعاً نگارندگان مدعی آن نیستند که توانسته اند به بهترین شکل ممکن از عهده کار برآمده باشند.
در این کتاب تلاش نگارندگان بر این بوده است تا به بررسی و کنکاش پیرامون موضوعاتی نظیر مفهوم علم، مفهوم فلسفه، فلسفة علم، فلسفه علم جغرافیا، بپردازند. بر این اساس، نگارندگان کتاب حاضر را با سبک و چهارچوبی جدید مبتنی بر تفکری نوو متفاوت به رشته تحریر درآورده¬¬اند. به هر حال،این امیدواری وجود دارد که کتاب حاضر تا حدی بتواند قلمروسازی نسبتاً مناسب و شفافی از فلسفة علم جغرافیا ارائه دهد و بتواند ابهامات موجود در این عرصةمطالعاتی را تا حد امکان بر طرف سازد. برای دستیابی به این مهم، کتاب حاضر در قالب نه فصل به صورت زیر سامان یافته است:  
فصل اول: کلیات
فصل دوم: شناخت فلسفة علم جغرافیا
فصل سوم: ماهیت و موضوع علم جغرافیا
فصل چهارم: روش شناسی علم جغرافیا
فصل پنجم: تاریخچه و سیر تکوین علم جغرافیا
فصل ششم: مکاتب و نظریه های علم جغرافیا
فصل هفتم: قلمرو و محدودة علم جغرافیا
فصل هشتم: هدف علم جغرافیا و شاخه های معرفتی آن
فصل نهم: نتیجه گیری مباحث کتاب
پس از مطالعة این کتاب انتظار میرود شما بتوانید درک کنید؛ جغرافیدانان چگونه به جهان می نگرند و تفاوت نگاه جغرافیدانان با سایر علوم به جهان چگونه است؟ ماهیت و موضوع علم جغرافیا چیست و معرفت جغرافیایی چگونه به دست می آید؟ روشهای شناخت موضوع جغرافیا کدامند و به بیان دیگر جغرافیا را چگونه میتوان شناخت؟ آیا جغرافیا از تاریخچه ای نظام مند برخوردار بوده است؟ مکاتب و نظریه های جغرافیا کدامند و چه نیازی به وجود نظریه های متعدد و کارآمد در علم جغرافیا است؟ قلمرو و محدوده علم جغرافیا با سایر علوم چگونه است؟ هدف اولیه و غایی علم جغرافیا چیست و آیا جغرافیا هدف خاصی را در این جهان دنبال میکند؟ بعلاوه مجموعة حاضر کمکی به خودِ شماست تا نسبت به رویکردی و نگرشی که در جغرافیا مبتنی بر موضوع پژوهش خود در نظر میگیرید، آگاهیِ بیشتر داشته باشید و بتوانید به خوبی از آن دفاع کنید و در نهایت بتوانید پیوندی میان اندیشة جغرافیایی و کاربرد آن در [زیست جهان] به گونة سازنده داشته باشید.
در مجموع، در نگارش این اثر تلاش شده است تا جایی که ممکن است به آثار متداول در نزد اصحاب علم و محققان به ویژه در حوزة مورد بحث توجه شود. با توجه به موضوع کتاب و اهمیت و حساسیتی که در متن احساس شد، مکاتبه‌ و مصاحبه ای با 30 استاد تراز اول دانشگاههای کشور صورت گرفت و به‌ تدریج کار تألیف کتاب از سال 1395 تا کنون پیش رفت. از اینرو، امید است نتیجة این تلاش، مورد توجه جامعة علمی و علاقمندان قرار گیرد. نویسندگان، ضمن ارج‌نهادن به تحقیقات گرانمایه‌ای که تاکنون به‌وسیلة عالمان این رشته در محافل دانشگاهی کشورمان صورت گرفته، مطالعة این اثر که حرکت پیشگامانه‌ای برای معرفی رویکردهای جدید در مباحث فلسفة علم جغرافیا است را به تمامی علاقمندان به این مباحث، توصیه می‌کنند. در نهایت نویسندگان اتمام کتاب حاضر را مرهون كساني میدانند كه از آثار و نوشته هاي ارزشمند و راهنماییهای آنان در توليد اين اثر بهره برده اند. با توجه به این‌که، کتاب حاضر در حوزة فلسفة علم جغرافیا با نگرشی متفاوت نگاشته شده است، مطمئناً دارای نقصهایی خواهد بود که از خوانندگان عزیز تقاضا میشود دیدگاههای خود رابه نویسندگان منتقل کرده تا در چاپهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد. شایان ذکر است که این اصلاحات، با ذکر نام منتقد در کتاب لحاظ خواهد شد. نگارندگان از امعان نظر و مساعدتهای جناب آقای دکتر احمد پوراحمد که زحمت ویراستاری علمی کتاب را متقبل شدند و همچنین سرکار خانم پریسا قربانی سپهر که ویراستاری ادبی کتاب را بر عهده داشتند، کمال تشکر را دارند.
کلام خود را با این جمله به پایان میرسانیم؛ زیست عزتمندانه بشر [چگونه زیستن]، نیازمند کمک تمامی ساکنان جهان به یکدیگر است. به گونه ای که دانایان [دانندِگان] به نادانان [ناآگاهان] کمک کنند و دارایان به نداران. زیرا، [زیست-«جهان»]در پیوند با یکدیگر، به منظور زیست عزتمندانه زیباتر است و این همان چیزی است که خالق جهان از اشرف مخلوقاتَش انتظار دارد.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا