سخنرانی علمی تحت عنوان آفریقای جنوبی یک الگوی موفق در فرایند گذار از آپارتاید به نظامی دموکراتیک توسط دکتر حسین حمیدینیا در 26 دیماه 1390؛ ساعت 19:00-17:00 در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار گردید.
خلاصهای از سخنرانی مزبور به شرح زیر میباشد.
دموکراسی خواهی دارای سه موج است و افریقای جنوبی در موج سوم وارد دموکراسی خواهی شد. موج اول از سال 1828 الی 1926 ادامه دارد؛ یعنی دوره ای که از کشورهای آمریکای لاتین برای استقلال شروع می شود و بعد تا دوران سالهای بعد از جنگ جهانی اول ادامه پیدا می کند. موج دوم از سال 1926 الی 1975 ادامه می یابد که در این دوره استعمارزدایی را در آفریقا داریم و کشوهای آفریقایی مستقل می شوند. البته در اغلب کشورهای این حوزه نظامی دموکراتیک مستقر می شود و بعضی از آن ها دوباره به نظامی غیردموکراتیک تبدیل می شوند. موج سوم از سال 1975 الی 2010 است. در این دوره کشورهای بلوک شرق، آفریقای جنوبی و بعضی از کشورها در آسیا به کشورهای دموکراتیک پیوستند و از سال 2010 تا امروز که موج دموکراسی خواهی وارد خاورمیانه شده و موج چهارم نام گرفته است.
در این بحث با موج سوم سروکار داریم. همچنین بحث چرائی است؛ اینکه چرا آفریقای جنوبی از آپارتاید به نظامی دموکراتیک رسید. و منظور از آپارتاید، تبعیض نژادی است. آفریقای جنوبی سه پایتخت دارد؛ برعکس کشورهایی که حداکثر دو مرکز سیاسی دارند. این سه پایتخت حاصل یک مصالحه سیاسی است که در سال 1910 اتفاق افتاد. دومین بحث، مربوط به نژاد سفید پوستها در آفریقای جنوبی است که عدهای از آنها هلندی تبارند و به نام «بوئرها» یا «آفریکانرها» شناخته میشوند. یعنی کسانی که از هلند به افریقای جنوبی رفته و آنجا را استعمار و تحت سلطه گرفتند. سیاهان آفریقای جنوبی، همان آفریکن ها است. بنابراین، منظور ما از آفریکانرها، سفیدهایی هستند که خودشان را آفریقایی میدانند و در واقع، آفریقاییهای اروپایی تباراند. بعد از هلندی ها، انگلیسی تبارها هستند که به این ها اضافه میشوند.
آفریقای جنوبی یازده زبان رسمی دارد. همچنین، تمرکز اسامی جغرافیایی و عوارض در این ناحیه یا به زبان آفریکانسی است؛ یعنی ترکیبی از زبان هلندی (حدود 80 الی 90 درصد هلندی، بعلاوه زبان مالایایی ها که وارد آفریقای جنوبی شدند و خود زبان افریقایی) و زبان انگلیسی است. یعنی اسامی ها به این دو زبان بیان می شود و کاری به زبان آفریقایی نداریم.
طبیعتاً در آفریقای جنوبی شرایطی بوده است که از پایین و بالا یعنی جامعه هم در جریان گذر دخالت داشت و بالا هم نخبهها با هم مصالحه و اقدام به مذاکره کردند. دوم، شکل یا شیوه آغاز گذر و دستیابی به دموکراسی اولیه است که ممکن است مسالمت آمیز از طریق توافق و اصلاح باشد یا غیر مسالمتآمیز؛ از طریق انقلاب دموکراتیک. سوم؛ گستره و ژرفاست که ممکن است دموکراسی حداقلی یا یا حداکثری باشد. در آفریقای جنوبی چیزی که اتفاق افتاد دموکراسی حداکثری است که حقوق بشر و حقوق شهروندی در منتهای درجه خودش است.
عواملی که در گذر مؤثر هستند یکی خشونت آمیز یا مسالمت آمیز بودن است که طبیعتاً در آفریقای جنوبی دوره گذار از سال 1990 الی 1994 شروع شد و تا حد زیادی خشونت آمیز بود. منظور از دوره گذر، دورهای است که آپارتاید در آن خاتمه پیدا کرده است. این ها به عواملی بستگی دارند. یکی انسجام ساختاری جناح های سیاسی یا احزاب است که در آفریقای جنوبی موجود است؛ یعنی هم سفید ها و هم سیاه ها به لحاظ ساختاری و اجتماعی منسجم عمل کردند.
از طرفی هم، سیاه پوستها کنگره ملی بومیها را در سال 1912 تأسیس کردند(تا سال حدود 1994 حدود 80 الی 82 سال سابقه دارد). کنگره ملی آفریقا هم در سال 1920 تأسیس شد که بزرگترین بار گذر به نظام دموکراسی را به عهده می گیرد. بنابراین، این انسجام ساختاری در جناحهای تشکیل دهنده خود یکی از عواملی است که سبب شده دموکراسی به آرامی صورت گیرد. نکته بعد، درجه بالای همبستگی میان جناحهای تشکیل دهنده نخبگان است. یعنی هم سفیدها و هم سیاه ها انسجام زیادی بین شان بوده و این به نظام آموزشی که سفید پوست ها پایه گذاری کردند برمی گردد.
بعد از برقراری نظام دموکراتیک در آفریقای جنوبی نزاع قومی یا نزاع بین سفیدها و سیاهها نداریم(اندک درگیری بین 1990- 1994 داریم). نکته بعد میزان نارضایتی توده ای و سازماندهی و هدایت آنها است. کنگره ملی آفریقا با سابقه حدود 70- 80 ساله توانست این کار را انجام دهد.
از سال 1948 که حزب ملی قدرت را به دست گرفت این خود در واقع نتیجه همان آفریکانرهای فقیر بود که زمین هایشان را در جنگ بوئر از دست دادند. و از این به بعد آفریقای جنوبی به سمت قطبی شدن رفت و این قطبی شدن نیروی محرکه ای برای حرکت به سمت دموکراسی شد که جدایی کامل جامعه سفید را از سیاهان به دنبال داشت. این قطبی شدن موجب شکاف زیادی شد و جامعه را به سمت خشونت سوق داد. رئیس شاخه جوانان کنگره ملی آفریقا هم جدا و به سمت خشونت حرکت کرد. البته رئیس این شاخه جوانان نلسون ماندلا بود. بعد از آن در سال 1963 دستگیر شد و حدود 30 سال زندانی بود و زمانی از زندان بیرون آمد که سفیدپوست ها به این نتیجه رسیده بودند که باید اصلاحات داشته باشند و مصالحه کنند. همه این عوامل باعث شد که آفریقای جنوبی با مصالحه دوره گذار را به خوبی طی کند.
نکته پایانی
سه عامل اساسی، یکی وجود یک سنت دموکراتیک در بین سفیدها که از طریق نظام آموزشی خود به سیاهان انتقال دادند؛ دوم وجود یک مصالحه که در سال 1910 بین سفیدها اتفاق افتاد و سوم رهبری نلسون ماندلا کمک کرد تا آفریقای جنوبی این مرحله گذار را تا حد زیادی به شکل مسالمت آمیز طی نماید.