حمله اخیر روسیه به اوکراین ، چالش بزرگی در نظم جهانی است که نکات فراوانی را در دلایل و چرایی این جنگ ویرانگر به خود اختصاص می دهد هر کدام از منظر خاص خود نیاز به پردازش و تجزیه و تحلیل است و بنظر نگارنده نباید از هیچکدام آن غفلت کرد.
اما چند نکته اساسی از نگاه ژئوپلیتیکی هم در این اقدام نظامی بیرحمانه روسیه نهفته است که نباید از آن غفلت کرد:
1. حمله به شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ و الحاق آن به خاک روسیه توسط پوتین یک آغاز مبهم در سیاست جهانی بود که رقبای حوزه آتلانتیک نسبت به درک عمیق آن اتفاق بعنوان سرآغاز تلاش های روسیه برای تجدیدنظر در نظم ژئوپلیتیکی پس از جنگ سرد از آن غفلت کردند.
2. عدم درک وجه تمایزات ژئوپلیتیکی اقدام آهنین پوتین در شبه جزیره کریمه توسط رقیب سنتی یعنی آمریکا و تشبیه بی مورد آن با اقدامات هیتلر در قبل از جنگ جهانی دوم که موجبات عدم درک رخدادهای ژئوپلیتیکی بعدی و پیش بینی دقیقتر آنرا برای رقبای غربی از دسترس خارج کرد.
این در حالی است که اقدامات ولادیمیر پوتین طی ۱۴ سال اخیر، نشان از وقوع احتمالی یک رنسانس ژئوپلیتیکی جدید دارد که خیلی بیشتر از اینها باید جدی گرفته می شد. هر چند بنظر می آید فرایندهای مربوط به وقوع ابعادی از این رنسانس ژئوپلیتیکی که بخش قابل توجهی از آسیای باختری را هم در بر می گیرد، اساسا اجتناب ناپذیر شده است.
3. بی توجهی روسیه به همه هشدارهای جهانی و حمله نظامی بی سابقه به اوکراین تردیدهای نظم جهانی را بشدت افزایش داده و به نظر یا نظم جهانی بزودی محو می شود یا برای مدعیانی مثل آمریکا که همچنان اصرار به روند فعلی دارد، بسیار پرهزینه خواهد شد.
4. خرد غالب جهانی معتقد است که ژئوپلیتیک قدرت و ایجاد تعادل در رفتار و توازن ژئوپلیتیکی در برابر قدرت های غربی و مشخصا ناتو، بازی ذهنی و رفتاری پوتین است. اما یک نکته مغفول می ماند، تنهایی روسیه در برابر جبهه پرفشار آتلانتیک،
ساده انگاری ابعاد رفتاری روسیه از سوی غرب ، درک تحولات اخیر را سخت کرده است. زیرا روسیه نمی تواند روی کمک هیچ کشوری در دنیا حساب باز کند. اساسا روسیه فعلی فاقد متحد ژئوپلیتیکی است.
5. جنگ اوکراین نشان داد با وجود نارضایتی های عمیق فرهنگی و افتراق های ژئوپلیتیکی در جغرافیای وسیع روسیه، عواملی در این کشور وجود دارد که پوتین را ترغیب می کند در این شرایط سخت ، دست به اقدامات وسیع در خارج از مرزهای روسیه بزند.
این شاید همان انگیزه خفته روسهاست که تصور می کنند همچنان باید در صدر جدول قدرتهای جهانی باشند یا مقام دومی خود را تثبیت شده بدانند.
چنانچه اگر به مسکو و دیگر شهرهای بزرگ روسیه سفر کرده باشید باید از استفاده افراطی از زبان روسی در انظار عمومی و پرهیز از کاربرد زبان بین المللی در این کشور متوجه این انگیزه ذاتی فرهنگی در میان روس ها شده باشید
6. حمله به اوکراین نشان داد که اقدامات روسیه صرفا متاثر از ساختار ژئوپلیتیک قدیمی ، مبتنی بر ترس سنتی از رقبا نیست ، بلکه بیشتر متاثر از ژئوپلیتیک هویت جدید روسی شکل می گیرد.دور نمای هویت جدید روسی به ابزاری تحلیلی در سیاست خارجی روسیه تبدیل شده است
7. گفتمان پیرامون هویت جدید روسی به ویژه در رابطه با حمله نظامی به اوکراین و احتمالا دیگر کشورهای بدون حصار در برابر روسیه، راهبرد کوتاه مدت روسیه در سیاست خارجی این کشور خواهد بود گر چه ممکن است برای منافع بلند مدت روس ها مخرب و شکننده باشد.
نکات فوق بخشی از اهمیت ژئوپلیتیکی رفتارهای سفت و سخت روسیه از ۲۰۰۸ میلادی تا به امروز بوده که ممکن است تا ۲۰۳۰ روس ها بصورت نامنظم و متناوب همین سیاست و همین واکنش های مبتنی بر مشت آهنین را ادامه بدهند.
در باب این موضوع میتوان مطالب تحلیلی گسترده تری نوشت ولی در این مطلب کوتاه می خواهم بگویم که رفتار فعلی روسیه فقط متاثر از تحرکات ناتو نبوده و یک بازی قدیمی نمی تواند همه انگیزه برای جنگهای خطرناک و پر هزینه ای مثل حمله به اوکراین باشد.
بلکه تمایلات مربوط به باز احیایی ژئوپلیتیکی روسیه در نظم جدید جهانی ، دلیل اصلی پذیرش ریسک های خطرناک پوتین در سیاست خارجی تهاجمی این سیاستمدار اقتدار گرا می باشد.
پایان