جایگاه ژئوپلیتیکی ترکیه بینظیر است. تنگههای مهّمی را در اختیار دارد. غرب، جنوب و شمال آن را دریا دربرگرفته است. ژئوپلیتیک تمدنی آن دارای اهمیت است. امپراطوری رم شرقی و امپراطوری عثمانی یک ثروت عظیم فرهنگی برایش بجا گذاشته است. موقعیت جغرافیایی این کشور که از یک طرف به اروپا و حوزه تمدنی مدیترانه و حوزه بالکان، از طرفی به جنوب و تمدن بین النهرین و شام، از طرفی به حوزه قفقاز و بالاخره به ایران و تمدن ایرانی و در ادامه با آسیا، تمام این حوزهها بر فرهنگ ترکیه امروز تأثیر گذاشته و متقابلاً ترکیه بر فرهنگهای مجاور خود بسیار تأثیر گذار بوده است.
همچنین این موقعیت سبب شده که از نقطه نظر اقلیمی در جریان ابرهای مدیترانهای قرار گیرد که شرایط مطلوبی را برای این سرزمین فراهم کرده است. توپوگرافی و ارتفاعات متعدد سبب شده که برخلاف دیگر کشورهای خاورمیانه از نعمت آب فراوان برخوردار باشد و آب و کشاورزی به تمدن سازی این کشور کمک کرده است.
ترکیه بعد از استقلال، از ظرفیتهای بالای خود که مورد اشاره رفت برای توسعه کشور استفاده نکرد. شاید بتوان گفت که یکی از دلایل قدرت نظامیان بوده است. تورگوت اوزال نخست وزیر و سپس رئیسجمهور وقت اساس و مبنای یک ترکیه نوین را در قالب یک استراتژی طراحی کرد.این حادثه همزمان بود با جنگ ایران و عراق که وی از ظرفیتهای دو کشور در حال جنگ و تأمین نیازهای آنها استفاده نمود و بخشی از نیازهای مالی اولیه خود را تأمین نمود. حرکت آقای اوزال همزمان بود با برنامههای گسترش اتحادیه اروپا که با فروپاشی شوروی اوج گرفت. ترکیه هم علاقمندی خود را برای عضویت نشان داد. دو مانع پیش رو داشت که بقیه کشورهای درخواست کننده عضویت فقط یک مانع جلوی پایشان وجود داشت. یکی باید مثل بقیه ۳۱ فصل برای عضویت را پر کند. بطور مثال یک فصل مربوط به حقوق بشر بود که اروپا یک استانداردی دارد؛ لغو اعدام،آزادی مطبوعات و بهبود وضعیت زندانها و زندانیان که ترکیه در سالهای آغازین حزب عدالت و توسعه پیشرفتهایی داشت و حتی اعدام را لغو نمود. یا مثلاً یک فصل مربوط به اصلاح زیرساختها بود و یا فصل دیگری مربوط به محیطزیست و غیره بود. اتفاقاً ترکیه توانست اکثر این فصول را پُر کند، یعنی خواستههای اتحادیه را بر اساس نظر بازرسان تأمین کند. اما مشکل دیگر ترکیه جمعیت اکثر مسلمان آن کشور بود که بقیه کشورهای متقاضی این مشکل را نداشتند. این فاکتور بین اعضای اتحادیه اختلاف انداخت. کشورهایی مثل فرانسه، یونان و هلند مخالف عضویت بودند. آنها معتقد بودند که عضویت ترکیه سبب میشود که ترکیب جمعیتی اتحادیه بخطر بیفتد در حالیکه این امر خلاف معیارهای حقوق بشری اروپاییان بود. با سردوانیدن ترکیه توسط اتحادیه و جا افتادن حزب عدالت و توسعه در ترکیه تئوری نوعثمانیگری توسط وزیر خارجه وقت احمد اوغلو در کتابی مطرح شد و بهتدریج توجه ترکیه به سمت خاورمیانه زیاد شد. احتمالاً عضویت ترکیه اگر در اتحادیه اروپایی اتفاق میافتاد این کشور با توجه به تواناییهایش بیشتر در درون اتحادیه مانور میداد. تئوری نوعثمانیگری که با حضور بیشتر فرهنگی، سیاسی و بویژه اقتصادی ترکیه در خاورمیانه همراه شد ترکیه را به الگویی برای بیشتر کشورهای منطقه تبدیل نمود. امّا بهار عربی و حوادث بعد از آن وضعیت را پیچیده نمود.
ادامه مقاله را از لینک زیر دریافت نمایید.