در ادامه يادداشت پيشين با عنوان «تحليل شناختي كاربرد اطلاعات از منظر ژئوپليتيك سايبري» (3 خرداد 1404) كه در سايت انجمن ژئوپليتيك ايران منتشر شد (به نشاني https://iag.ir/تحليل-شناختي-كاربرد-اطلاعات-از-منظر-ژئ/) برخي از دانشجویانم و علاقمندان به مباحث استراتژيك خواستار تحليل جنگ شناختي در تهاجم اخير اسرائيل اشغالگر به ايران شدند. در قرن بیست و یکم، ماهیت جنگ به طور کامل دچار تحول بنیادین شده است. جنگ دیگر تنها شامل نبرد نظامی، حمله به زیرساختهای فیزیکی و خطوط تماس مرزی نیست، بلکه فضای سایبر و فضاي شناختی به عنوان صحنههای محوری برای نفوذ، مقاومت و تعاملات استراتژیک عمل میکنند. در این میان، جنگ شناختی Cognitive Warfare و جنگ اطلاعاتی، به عنوان دو بعد اصلي از این تحول، نقش پویایی دارند.
۱. جنگ شناختی چیست؟ جنگ شناختی، به معنای تغییر نحوه درک واقعیت توسط افراد و گروهها از طریق القاء، تحریک و شکلدهی به سناریوهای شناختی است. این نوع جنگ، به طور هدفمند در جهت تغییر الگوهای فکری، باورها، ارزشها و حتی تصمیمات شخصی و گروهی عمل میکند. برخلاف جنگ اطلاعاتی که بیشتر بر کنترل و مدیریت جریان اطلاعات تمرکز دارد، جنگ شناختی به ساختارهای درونی ذهن، نحوه فهم واقعیت و تأثیرگذاری بر الگوهای شناختی انسانها میپردازد. ابزارهای اصلی جنگ شناختی عبارتند از: 1- شبکههای اجتماعی 2- رباتهای اطلاعرسانی 3- محتواهای چندرسانهای 4- هوش مصنوعی و الگوریتمهای شخصیسازی شده 5- روایتهای جذاب فرهنگی و تاریخی این ابزارها، قادرند با توجه به الگوهای رفتاری و احساسات عمومی، افکار عمومی را تغییر دهند. در این نوع از جنگ، اطلاعات تبدیل به ادراک شده و از سطح ابزاری به سطح معرفتی ارتقا مییابد. زیرا اطلاعات همانند انرژی نه بوجود میآید و نه از بین میرود بلکه از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود. در این میان، هر کشوری که بتواند این فضا را به خوبی درک کرده و در آن حضور فعال داشته باشد، در موقعیت استراتژیک و برتر قرار میگيرد و کشوری که تنها تلاش برای کنترل و محدودسازی فضای سایبر داشته باشد، در موضع ضعف و آسیب پذیری قرار خواهد گرفت.
۲. جنگ اطلاعاتی چیست؟ جنگ اطلاعاتی، شامل جمعآوری، تحریف، مسدود کردن یا گسترش اطلاعات به منظور تحت تأثیر قرار دادن تصمیمگیریهای دشمن است. این نوع جنگ شامل اقداماتی مانند هک، تبلیغات غلط، فعالیتهای رباتیک در شبکههای اجتماعی و حتی نفوذ در زیرساختهای دادهمحور است. جنگ اطلاعاتی مؤثر، نه فقط در کنترل اطلاعات، بلکه در استفاده از اطلاعات به عنوان یک ابزار قدرت عمل میکند. كه شامل موارد زير است: 1- تولید محتوای هدفمند و واکنشهای زماندار 2- مدیریت افکار عمومی 3- ایجاد عدم اطمینان و تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای اصلي دشمن در این نوع جنگ، اطلاعات به عنوان یک سرمایه استراتژیک عمل میکند، همانند پول، اما با این تفاوت که اطلاعات را میتوان از صورتی به صورت دیگر تبدیل کرد و در تمامی لحظات و فضاها به کار گرفت.
۳. جنگ شناختی و اطلاعاتی در تجاوز اسرائیل به ایران در سالهای اخیر، به ویژه در حوادث مرتبط با تهاجم اخیر اسرائیل اشغالگر به ايران در فضای سايبر، میتوان شاهد استفاده از این دو نوع جنگ بود. اسرائیل، به عنوان یکی از کشورهای پیشرو در استفاده از جنگ اطلاعاتی و شناختی، در مواجهه با ایران، از استراتژیهای متعددی استفاده کرد از جمله: 1- شبکههای اطلاعاتی گسترده: اسرائیل از طریق واحد 8200 سربازان سایبری، شبکههای اطلاعاتی گستردهای را در فضای سايبر مورد استفاده قرار داد (Harel & Isikoff, 2020). 2- استفاده از رباتها و الگوریتمهای شخصیسازی شده: در مواجهه با ایران، اسرائیل از رباتها و حسابهای جعلی در شبکههای اجتماعی برای القای افکار عمومی، شکلدهی به داستانهای غالب و افزایش ناامنی در جامعه ایرانی استفاده کرده است (Woolley & Howard, 2016). 3- تبلیغات دیجیتال و ایجاد اتحادهای رسانهای: اسرائیل از طریق هماهنگی با رسانههای غربی، سایتهای خبری و کانالهای مستقل، موفق به شکلدهی به روايتهایی شد که ایران را در وضعیتهای بدتری نسبت به واقعیت نشان میدهند (Tucker et al., 2018).
این استراتژی، بر اساس چند اصل شکل گرفته است: 1- سرعت بالا در تولید محتوا، 2- تنوع موضوعات و اهداف، 3- هدفمندسازی بر اساس الگوهای رفتاری کاربران، 4- استفاده از تکنیکهای شناختی برای تقویت احساسات منفی این موضوع، نشان میدهد که اسرائیل در فهم فضاي سايبر و کاربرد ابزارهای دیجیتال، در موقعیتی برتر نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه قرار دارد.ایران نیز در مواجهه با اسرائیل، فعالیتهایی در فضای اطلاعاتی و شناختی انجام داد. اما این فعالیتها، اغلب بدون وجود یک چارچوب علمی، انعطافپذیر و قابل اندازهگیری لازم بودهاند از جمله: – حملات سایبری و هک: ایران از طریق گروههای مختلف، حملاتی عليه اهداف اسرائیل انجام داد. این حملات، بیشتر به منظور نمایش تواناییهای سایبری و مقابله با نفوذ اسرائیل بودهاند. – استفاده از شبکههای اجتماعی و محتوای دیجیتال: ایران در فضای شبکههای اجتماعی، محتواهایی را منتشر کرده که بیشتر به عنوان واکنشی سیاسی تلقی میشود، نه یک استراتژی هوشمندانه و شناختی. – عدم استفاده از الگوریتمها و دادههای بزرگ: ایران هنوز در استفاده از دادههای بزرگ برای تحلیل الگوهای رفتاری، تولید محتوای هدفمند و تطبیق با فضای شناختی جامعه، ضعف دارد. این موضوع، باعث شده که اقدامات ایران در فضای سایبر و شناختی، بیشتر واکنشی، محدود و کماثر باشند. در مقابل، اسرائیل با استفاده از چارچوبهای علمی، الگوریتمها و دادههای بزرگ، موفق به تولید اثرات شناختی عمیقتری شده است.
پايان بخش اول: ادامه دارد.
دكتر سيروس احمدي نوحداني
دانشگاه تربيت مدرس
8 تیر ۱۴۰۴