ایران و بحران های مستمر؛ محدودیت دردیدگاه های کاربردی، یا ضعف در ژئواستراتژی عملیاتی

آغاز قرن 16 میلادی تاریخ عبور حاکمیت های سیاسی و سرزمینی از دوران کلاسیک به عصر نوگرایی است. در ایران امپراطوری صفوی تنها دولتی بود که تقریبا بیش از دو قرن در این دوره دارای استقلال و ثبات سیاسی سرزمینی است. پس از آن، بیش از سه قرن است که ایران از بی ثباتی سیاسی رنج می برد. این موضوع دربخش ژئوپلیتیک پویا، و ژئواستراتژی سیال و کاربردی، شامل زمان بیشتری است. اما بدرستی از هنگام پیدایش مدنیت بر بستر جغرافیایی متنوع در ایران، تا دوره حمله اعراب، و از شروع استعمار عصر مرکانتلیسم، تا دوران مدرن که واحد سیاسی-سرزمینی ایران تنش های مفطعی را تجربه کرده است؛ کشور همچنین بحران های مستمر و بغرنجی را که دردوره کنونی با آن مواجه می باشد، به خود ندیده است. در واقع درمقطع تاریخی باستان، و سپس استقلال از استعمار سیاسی، سرزمینی و اجتماعی عرب، و نیزمقاطع کوتاهی ازاستقلال نسبی دردوران معاصر، تنها برهه هایی بوده اند، که کشور از ثباتی سیاسی، مدنیتی پویا، ژئوپلیتیکی سیال و مانوری ژئواستراتژیک برخوردار بوده است. درعهد باستان کشور تقریبا هزار سال از ثبات سیاسی، ژئوپلیتیکی سیال، ژئواستراتژی کنشی و توسعه ای پایدار ناشی از اندیشه و فلسفه ای پویا و تکثرگرا، و متناسب با جغرافیای طبیعی و انسانی متنوع خود برخوردار بود. دردوره میانی و استعمارکشور نیز، تلاش ایرانیان  معطوف  به استقلال و بازیابی سرزمین و حفظ هویت ملی و اجتماعی بود. در زمان معاصر هم کوشش جهت زدودن استعمار و رهایی از حکومت های استبدادی و دیکتاتوری، عزم، اراده، تصمیم وخواست ایرانیان بوده است. بنابراین اکنون پرسشی که مطرح می شود این است که، در سه سده اخیر بوِیژه در دوره کنونی، چه عوامل و عناصر سیاسی و ژئوپلیتیکی منجر به بحران های متوالی در کشور شده، و نقاط ضعف و قوت آن درکجا، و راه برون رفت از آن چیست.

ایران به واقع درست هنگامی که برد ژئواستراتژیک خود را در دوران باستان،  سپس در سده های میانی، و سرانجام توانایی ژئوپلیتیکی خویش را درعصر معاصر از دست داد، درگیر بحران هایی شدکه روز به روز  بر شدت آنها افزوده می شود. این وضعیت در عصر نزدیک به ما و اکنون بغرنج ترنیز شده است. عدم اندیشه سیاسی _ فلسفی پویا و متناسب زمانی در فرایندی مستمرکه با جغرافیا و فرهنگ ملی هماهنگی نسبی داشته باشد، یک پای ثابت بحران های سیاسی در ایران است. در چند قرن گذشته در داخل کشور تلاش شده این ضعف به عناوین مختلف در بخش نظری و عملی، و مرنبط با روشنفکری سیاسی حکومت محور؛ از مکتب های غربی کمک گرفته شود؛ درحالیکه در بخش داخلی تاکید براسلام سیاسی، و مذهب ایدئولوژیک محور بوده است. بنابراین تضاد مابین سیاست لائیسیته و مذهب سیاسی از یک سو، و فرهنگ ملی و قومی مذهب محور از طرفی دیگر، و همچنین ناهمخوانی اندیشه ها و مکاتب فلسفی-سیاسی خارجی با فرهنگ و سیاست داخلی، کشور را در یک خلع و بلاتکلیفی قرار داده است. از سوی دیگر دخالت بیگانگان در قرون گذشته بواسطه موقعیت جغرافیایی کشور و ژئوپلیتیک منابع، از دیگر عوامل تشدید کننده بحران بوده است. در واقع نه می توان یکسره یک کشور و جامعه متکثر در عقاید و متفاوت در منافع را براساس یک ایدئولوژی مذهبی اخلاقی محور مدیریت نمود، و نه آن را براساس ایسم ها و مکتب های(غیراز موارد مثبت و همخوان) وارداتی که در اکثر موارد متناسب با فرهنگ و جغرافیای بومی مبدا می باشند، اداره کرد. چالش هایی که جامعه ایرانی در موضوعات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، هویتی و توسعه پایدار، در چند دهه گذشته با آن دست به گریبان است. از این رو ناتوانی نسبی در باز آفرینی و ارائه اندیشه سیاسی-فلسفی متناسب با جغرافیا و فرهنگ بومی، و محرک توسعه همه جانبه کشور؛ عدم تعادل و توازن مابین منابع انسانی و مادی و استراتژی سیاسی-جغرافیایی، فقدان توانایی سیاسی در حراست  نرم و سخت از موقعیت جغرافیایی و راهبردی کشور که در این چند سده و دهه مستمر مورد تهاجم و دخالت بیگانه بوده، سیاست تضاد ایدئولوژیک با همسایگان و محرک پیدایش گروهای مذهبی افراطی، تعریف غیرمتعارف از استقلال سیاسی، اقتصادی، سرزمینی و مدنی، و چالش در روابط بین الملل تامین کننده و همسان با منافع ملی،از جمله مواردی می باشد که محدودیت و جزیره ای بودن را در بخش دیدگاه های نظری و عملی نشان می دهد. این فرایند مرتبط و اثرگذار در ژئوپلیتیک، ژئواستراتژی و متناظر به آنها نیز هست. بطوریکه درکشور تنها دارا بودن یک ژئوپلیتیک قدرتمند در منابع، و موقعیت مرتبط با جغرافیای استراتژیک یا همان ژئواستراتژی عملیاتی کافی نبوده، و توانایی درآن، مستلزم داشتن یک اندیشه سیاسی_ فلسفی قدرتمند ذهنی، فکری؛ اقتصاد تولید کننده ثروت و متکی به علم، نیروی انسانی متخصص و فنی پایه، اعتقاد وآگاهی به توازن بین منابع و توانایی ها با خواسته های سیاسی_استراتژیک یا همان ژئوپلیتیک، اقتدار ژئواستراتژیک برون مرزی، توانمندی های اقلیمی و زیست محیطی قلمروی سرزمینی، تجارت دریایی، همسایگان متعارف در بحث قومی و مذهبی، تعادل سرزمینی، و همچنین قلمروی فرهنگی و مدنی پشتیبان و حمایت کننده آن نیز مهم و دارای اهمیت می باشد.

بنابراین برای دستیابی به یک جامعه پویا، قدرتمند، و حامی قلمروی سرزمیتی و ژئوپلیتیک موثر، ابتدا بایستی متکی به یک اندیشه سیاسی- فلسفی که پشتیبان و تامین کننده منافع یک جامعه متکثر است بود، و سپس به تقویت نیروی انسانی متخصص، اقتصاد داخلی پویا که تولید محور باشد پرداخت، تا  از این طریق بتوان با کسب قدرت یک ارتباط منطقی و معنادار بین سیاست داخلی و خارجی ایجاد کرد، و سپس استراتژی های سیاسی-جغرافیایی متکی به ژئوپلیتیک و ژئواستراتژی را فعال نمود. لذا کوشش برای دستیابی به اندیشه ای سیاسی_فلسفه ای مدرن و در راستای عقاید متکثر جامعه، و متناسب با فرهنگ و جغرافیای بومی، ایجاد اقتصادی آزاد، پویا و تولید محور برای فراوری ثروت در جهت قدرت واحد سیاسی سرزمینی، بازسازی درساختارهای سیاسی و متناسب با دمکراسی بومی محور، بازنگری در اندیشه تمرکزگرایی و دیدگاه حاشیه مرکز برای تحرکی پویا در مناطق مختلف کشور، بازبینی در اندیشه ایدئولوژی(مذهبی و نه لزوما دینی) جزیره ای و توجه به حوزه فرهنگی متکثر، ایجاد فضای امن روانی و امنیتی برای سرمایه گذاری، و نهایتا تدبیری برای رهایی چنده سده بی ثباتی سیاسی و ایجاد ثبات سیاسی پایدار( همانند کشورهای توسعه یافته) درکشور، از جمله عوامل و عناصر موثر در این زمینه است. این مواضع در بحث ژئوپلیتیک و استراتژی های سیاسی جغرافیا محور داخلی و برون مرزی، وابسته و تحت تاثیر عملیاتی کردن این عوامل و عناصرمی باشد. دلیل نامتعارف این موضوع نیز محدودیت جغرافیای راهبردی و ژئوپلیتیک ایستای داخلی و خارجی ناشی از انفباض ژئواستراتژیک چند سده اخیر و متاثر از انزوای خود خواسته و فشار بیرونی است. کدهای منفی ژئوپلیتیکی تشدید کننده  منطقه ای، و ژئواستراتژیک جهانی متناظر و متناقض با قلمرو سرزمینی ایران، از جمله ناهمگونی واحدهی سیاسی اطراف در بخش فرهنگی، نژادی، قومی و مذهبی، قرائت های متفاوت از سیاست، منافع و هویت در بین واحدهای سیاسی اطراف، ناهمگونی جغرافیایی، دخالت بیگانگان تحت تاثیر منابع راهبردی در منطقه و هویت های متکثر و ناهمگون ایجاد شده در چند دهه اخیرتحت تاثیرآگاهی های قومی متناظر با مذهب، فرقه، نژاد و زبان، نیز از جمله عواملی و عناصر ناسازگار ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک برای کشور است. راه برون رفت از کدهای منفی ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی مذکور، استوار برتلاش درجهت ایجاد همکاری های منطقه ای در ابعاد اقتصادی، تعهد به امنیت ژئوپلیتیکی همسایگان، انعقاد همکاری های دوجانبه و چندجانبه، کنارگذاشتن اختلافات مذهبی _ فرقه ای و کوشش در جهت رفع آنها، احترام به قلمروهای استراتژیک، رفع ضعف های ژئوپلیتیکی با همکاری های اقتصادی_سیاسی، همکاری درحوزه های ژئواستراتژیک به جای رقابت و تقابل، کنارگذاشتن انحصار سیاسی و مدیریتی کلان قومی_خانوادگی، و رها کردن ملاحظات ایدئولوژیک در روابط تجاری و اقتصادی؛ وابسته به رفع محدودیت در دیدگاهها و ضعف در حوزه های ژئواستراتژیک و مناطق ژئوپلیتیکی زیر مجموعه آن که بصورت تحمیلی یا خودانگیخته بوجود آمده اند، راهگشا می باشد. از این رو کوشش برای دستیابی به اندیشه ی فلسفی_ سیاسی پویا و مدرن برای خروج کشور از بحران های مکرر و مستمر چند سده اخیر، بخصوص دوران کنونی راه حل کار است. بنابراین به کمک این عامل و عناصر با اهمیت، بایستی در بعد ژئوپلیتیک شکننده و ایستای تحمیلی وخودانگیخته چند سده اخیر، و در بخش قلمرو سرزمینی، منابع، منافع، محیط زیست، انسان، طبیعت، امنیت و مدیریت سالم و به دور از فساد، و نیز برای بهره مندی و استفاده از موقعیت جغرافیایی و نسبی مهم که البته مضر به حال کشور نیز بوده، و تبدیل آن به تامین کننده منافع ملی؛ و بعلاوه برای دستیابی مجدد به حوزه ژئواستراتژیک از دست رفته و انقباضی گذشته که با اقدامات فرهنگی در فلات ایران، متناسب می باشد، و کوشش در جهت پیوستن به جامعه بین الملل که با سیاست معقولانه و تعدیل شده ایدئولوژیک و مذهبی جزیره ای نیز می تواند همراه باشد؛ می توان در ابعاد داخلی و خارجی، به یک تناسب و تعادل نسبی دست یافت؛ تا از این ره یافت بتوان به توسعه ای پایدار و همه جانبه رسید. آیینی که کنش گری درآن مرتبط با تصمیم به تغییر در دیدگاهها، بکارگیری نخبگان سیاسی_فلسفی، و دیپلماسی فعال منطقه ای و بین المللی است.   

ارجاع به این تحلیل

هیودی،محمدرضا (1401) ایران و بحران های مستمر؛ محدودیت دردیدگاه های کاربردی، یا ضعف در ژئواستراتژی عملیاتی، ژئوپلیتیک و دیپلماسی، انجمن ژئوپلیتیک ایران

درباره نویسنده

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا