برگزاری وبینار «دریا و بحثی در ساحل شناسی»

اولین وبینار تخصصی از سلسله درس گفتارهای جغرافیا و سیاست با سخنرانی پروفسور یداله کریمی پور استاد جغرافیای دانشگاه خوارزمی با عنوان «دریا و بحثی در ساحل شناسی»، در روز سه شنبه 7 مرداد 1399 ساعت 18 تا 20 به همت انجمن ژئوپلیتیک ایران با همکاری معاونت پژوهشی دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی به صورت مجازی برگزار شد.

مهمترین بخش‌های سخنان پروفسور کریمی پور، در این نشست به شرح ذیل است:

در 4 قرن اخیر، هرگاه واژه استراتژیک را به کار برده میشود، منظور بیشتر مناطق ساحلی است و بقیه مناطق مثل فلات، کوه، دره، جلگه و…مد نظر نیست. این پهنه حداکثر 3 تا 5/3 درصد کرانه های ساحلی هستند که اهمیت دارند. زمانی که از ساحل یاد میکنیم از سده 16 به این سمت در دواقع بیشتر مد نظر کرانه های دریایی بوده و بقیه دنیا در حدود 10 تا 15 درصد اهمیت استراتژی دارند.

 اگر بخواهیم اهمیت این مناطق را به لحاظ استراتژیک بسنجیم می توان گفت ۱۵ درصد است.  

سه عامل باعث شده است که سواحل استراتژیک باشند:

الف) استقرار انسان ها به صورت متراکم در آنجا، ب) تکنولوژی و فناوری ها گرایش به دریا پیدا کرده اند، ج) گرایش نظامی.

ما سه نوع ساحل داریم:

  1. ساحل اشباع شده،
  2. ساحل نیمه،
  3. ساحل خالی از جمعیت

زمین از نظر پراکنش جمعیت مانند استرالیاست. همانطور که بیشتر جمعیت استرالیا در شهرهای آدلاید، ملبورن، سیدنی، پرت و داروین متمرکز شده اند و نواحی داخلی استرالیا خالی از سکنه شده، زمین هم تقریبا اینگونه است.

انگیزه گرایش جمعیت به سمت ساحل عبارتند از:

1ـ منبع غذایی بودن دریا

2ـ ایجاد اشتغال

3- تولید انرژی از طریق مسب رودخانه ها و دریا

4ـآبزی پروری

5ـ وارادات و صادرات

6- گرایش تکنولوژی و فناوری به سمت دریا و اقیانوس

گرایش به دریا نه در تمدن و نه در فرهنگ ایران زمین وجود ندارد. اگر به شاهنامه به عنوان نماد فرهنگ ایرانی نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم که از حدود 30 هزار بیت حداکثر 40 بیت درباره دریا می باشد.در این مورد فردوسی مقصر نیست بلکه مقصر اصلی فرهنگ خشکی نگر و خشکی خواهی بوده که پشت فردوسی قرار داشته است. در پایان دوران قاجار در آغاز پهلوی با کشف نفت در ایران، برخورد ایرانیان با دنیای خارج بیشتر شده و این مورد باعث گسترش و توسعه تجارت و بازرگانی بین الملل شده و این مهم سود و در نتیجه رفاه بیشتری با خود همراه آورده است. سود و رفاه بیشتر باعث صلح؛ همزیستی و همکاری مسالمت آمیز با همسایگان و دولی شده که ایران با آنها روابط و تبادل تجاری و بازرگانی داشته است.

هرچه یک کشور منزوی تر باشد، آن کشور جنگ طلب تر خواهد بود. مانند کره جنوبی. در حالی که هر کشوری بیشتر به سمت دریا گرایش پیدا کرده و روابط تجاری خود را با دیگرانبیشتر توسعه و گسترش داد بیشتر به دنبال برقراری صلح، همزیستی، همکاری و ایجاد اتحادیه خواهد بود. مانند ژاپن و کره جنوبی. یکی از مناطق نادری که اتحادیه منطقه ای شکل نگرفته در اطراف ایران است. دلیل این امر هم این است که ایران از نظر بخش تجاری ضعیف بوده و گرایش چندانی به دریا وجود ندارد.

در ایران تا سال ۱۳۰۰ ارزش وجود دریا کشف نشده بود، بنابراین ایرانی ها خشکی طلب و خشکی خواه بودند. زیرا بیشتر آنها چوپان و کشاورز بوده اند، اما از سالی که متوجه وجود نفت شدند و گسترش بازرگانی بین المللی شد و در نتیجه در پی آن رفاه بیشتر مردم به وجود آمد، متوجه ارزش وجود دریا شدند و راه توسعه ایران از این طریق شکل گرفت.

شاید تنها تمدنهایی که در دریا و رودخانه شکل نگرفته اند تمدنهای داخلی ایران بوده اند. مانند تمدن سیلک کاشان.

ایران در کل سه ساحل داریم: 1. سواحل جنوبی دریای خزر، 2. سواحل خلیج فارس و 3. سواحل دریای عمان و اقیانوس هند.

دلیل اینکه سواحل جنوبی ایران توسعه نیافته اند عدم دریاگرایی ایرانیان است.  ساحل گرایی مترادف و همراه گرایش مردم و دولت به صلح گرایی است.  

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا