نقش خلیج فارس و توسعه آسیا
دکتر علی زینی وند و دکتر بهادر زارعی
انتشارت انتخاب
خلیج فارس از نظر استراتژیک، به عنوان مهم ترین مرکز ارتباطی میان چند قاره بوده و بخشی از یک سیستم ارتباطی است که دریای عمان، دریای مدیترانه، دریای سرخ، اقیانوس هند، آرام و اطلس را به هم پیوند می دهد. امروزه موقعیت و منزلت جغرافیایی خلیج فارس در رابطه با کشورهای پیرامون آن، ارزش غیرقابل انکاری دارد. با توجه به اینکه خلیج فارس هشت کشور کناره خود را با اقیانوس هند مرتبط می کند، به صورت یک منطقه عملیاتی، همواره در استراتژی های نظامی قدرت های بزرگ طی سه سده گذشته، مورد توجه و رصد بوده است. از طرف دیگر، با کشف نفت و اهمیت روزافزون این صنعت استراتژیک در دنیا و نقش بی بدیل آن در پیشرفت صنعتی کشورها، علاوه بر اهمیت استراتژیکی این منطقه، اهمیت ژئواکونومیک آن نیز در عرصه نظام بین الملل، خصوصا برای قدرت های بزرگ و نیز قدرت های نوظهور اقتصادی، نمایان گشته است. خلیج فارس با داشتن 750 میلیارد بشکه ذخیره نفت، که تقریباً 60 درصد از ذخایر شناخته شده جهان را تشکیل می دهد، بزرگترین مخزن نفتی جهان است. علی رغم تلاش های انجام شده برای جانشین کردن انواع دیگر انرژی، تولید و حمل و نقل نفت و فرآورده های نفتی به لحاظ اقتصادی، با صرفه تر است و با گذشت سال ها تلاش، نفت همچنان اولین و مهم ترین انرژی مصرفی جهان است. بر اساس آمار و ارقام مربوط به پیش بینی انرژی های مصرفی جهان در آینده، بازهم نفت و گاز در رتبه اول انرژی های مصرفی بشر قرارا خواهد گرفت. پیش بینی ها نشان می دهد که وابستگی جهان به نفت رو به افزایش است و از 5/85 میلیون بشکه در روز در سال(2010)، به 91 میلیون بشکه در سال (2015)، و 5/105 میلیون بشکه در سال (2030)، خواهد رسید. در کنار جایگاه استراتژیکی و ژئواکونومیکی، کشورهای حاشیه خلیج فارس، به سبب برخورداری از درآمدهای سرشار حاصل از فروش نفت و گاز و دارا بودن جمعیتی بیش از 150 میلیون نفر و نیز به دلیل وابستگی شدید به واردات کالا و خدمات، بازار مصرف بزرگ و جذابی را پدید آورده اند که این عوامل، نوعی وابستگی متقابل بین این منطقه، قدرت های فرامنطقه ای و کشورهای مهم آسیایی ایجاد کرده است و ظرفیت های این منطقه مهم و بین المللی سبب ایجاد توسعه در آسیا و به عبارتی «توسعه آسیایی» گردیده است. کشورهای مهم آسیایی مانند چین، هند، ژاپن و کره جنوبی هم با درک این موضوع در چند دهه اخیر- اگر چه با تقدم و تاخر- تلاش های وسیعی برای ارتقای روابط با کشورهای نفتی این منطقه، به ویژه کشورهای اصلی دارنده منابع هیدروکربوری انجام داده اند تا در پرتو آن بتوانند هم سهم خود را از ذخایر انرژی این منطقه افزایش دهند و هم از تعاملات سیاسی، تجاری و نظامی با کشورهای حوزه خلیج فارس، بهره برداری لازم را در راستای سرعت بخشیدن بیشتر به توسعه کشورشان بعمل آورند.
کتاب در هفت فصل سازماندهی شده است. فصل اول به کلیات پژوهش، فصل دوم مبانی نظری تحقیق، فصل سوم به تجزیه و تحلیل موقعیت تاریخی، استراتژیکی و ژئواکونومیکی خلیج فارس و فصول چهارم تا هفتم، به بررسی تفصیلی روابط کشورهای چین، هند، ژاپن و کره جنوبی با هشت کشور حاشیه خلیج فارس اختصاص یافته و در پایان نیز به جمع بندی و نتیجه گیری نهایی پرداخته است.