مراد کاویانی راد، دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی
تاکنون بارها شنیده یا خواند ایم که موقعیت جغرافیایی ایران بر روی نوار بیابانی گیتی به گونه است که میزان بارش در این کشور یک سوم میانگین جهانی و میزان تبخیر نُه برابر بارش است. این در حالی است که تقریباً به جز چهار درصد کشور یا همان نوار کرانه ای خزر بقیه ایران بارش و آب افزون بر نیاز ندارد. دردسر بزرگ اینجاست که طی چند دهه گذشته نیز برخاسته از گرمایش جهانی و تغییر الگوی بارش، کشورمان گرمتر شده به دیگر سخن میزان تبخیر افزایش یافته و الگوی بارش در کشورمان دچار نوسان بیشتر از نظر مکانی، زمانی و حجم بارش شده است. برخاسته از رویکرد کمی محور به توسعه، ناکارامدی و نادرستی الگوی مصرف آب به ویژه در بخش کشاورزی، همراهی اندک شهروندان در کاهش مصرف نقش مؤثری در ورود کشورمان به عصر«فرابحران آب» و عصر «پسا کمبود آب» داشته اند. بر بنیاد داده های موجود بیش از هشتاد و پنج درصد منابع آب زیرزمینی کشور پایان یافته است. به یاد داشته باشیم که نود و پنج درصد منابع آب ایران زیرزمینی و پنج درصد دیگر آبهای روان روزمینی هستند. بر پایه، برخی برآوردها، کمتر از هفت سال دیگر، منابع آب باقیمانده به پایان خواهد رسید. دو سوم دشت های کشور به واسطه برداشت بی رویه از آبخوانها، دچار فرونشست شده اند و بقیه نیز در همین مسیر قرار دارند. در این میان، هر چند حوضه آبریز مرکزی نمود رسانه ای بیشتری داشته است اما بقیه حوضه های خرد و کلان آبی وضعیتی بهتر از آن ندارند. امروز، تامین آب کلانشهرها نگرانی بنیادی کارگزاران و کارشناسان است. برای نمونه تهران دیگر منبع آبی ندارد که نیازهای فزاینده آن را تأمین کند و بیشترین فرونشست جهان نیز در همین استان رخ داده است: سالانه بخش هایی از جنوب شرقی تهران سی و شش سانتیمتر فرو می نشیند. فرونشینی که در صورت رخداد زمین لرزه، ویرانی و کشتاری در اندازه یک زمین لرزه هفت ربشتری خواهد داشت.چنین وضعیتی در امنیتی شدن مدیریت منابع آبی کشور نقش جدی داشته است.نویسنده بر این باور است، جُستار فرابحران آب، از این پس بنیاد همه رویکردهای توسعه ای، امنیتی و رفاهی کشور آب خواهد بود و از این پس این هیدروپلیتیک است که به قلمروسازی در مقیاس ملی و فروملی و به قلمروگستری در کشورهایی پیرامونی به سیاستگذاری های داخلی و خارجی کشور جهت و معنا خواهد داد. به دیگر سخن، هیدروپلیتیک بر ژئواکونومیک و رویکردهای ایدئولوژیک خواهد چربید. قلمروسازی و قلمروگستری کشور به واقع گرایی سیاسی نزدیک تر خواهد شد. چنین رویدادهایی که رخداد آنها حتمی است، وظیفه جغرافیدانان سیاسی را در پایش، واکاوی و راهکاریابی امنیت آبی کشور بیش از دیگر رشته ها و گرایش ها می نمایاند.