از دیپلماسی آب منفعلانه ایران تا بازی سیاسی افغانستان در هیرمند

در حوضه رودخانه فرامرزی هیرمند، ایران در موقعیت پائین دست قرار دارد که این مسأله امروزه بر وزن ژئوپلیتیکی یا قدرت سیاسی کشور  در محور شرق تأثیر گذاشته و عمدتاً منبعی برای تهدید یا فرصت وجود داشته و ممکن است در آینده نه چندان دور بر زمینة تنش‌ها و درگیری‌ها در مناسبات و سیاست‌های‌ خارجی دو کشور ایران و افغانستان بر سر تخصیص و بهره‌برداری از آب رودخانه‌ هیرمند افزوده شود. علاوه بر این افغانستان در بالادست رودخانه به دلیل موقعیت برتری که در زمینه کنترل و مدیریت آب دارد، سعی کرده تا با یک راهبرد خود تفسیری تمام قراداد‌های آبی را که میان خود با جمهوری‌ اسلامی‌ ایران منعقد کرده به نفع خودش تمام کند. از طرفی دیگر، افغانستان همیشه در صدد آن است که با رعایت نکردن اصول حقوقی و حقآبه قانونی مناطق پائین‌دست در حوضه، سازه‌های آبی متعددی را بر روی این رودخانه احداث کند. بر این اساس، با توجه به این که میزان بهرمندی و بهره‌برداری از آب رودخانه هیرمند به عنوان منبع بالقوه برای مناقشه میان دو کشور وجود دارد و  نیز امروزه بر دامنة آن افزوده شده است؛ لازم است تا توجه ویژه‌ای به دیپلماسی‌آب برای عادی‌سازی روابط‌ آبی و سیاسی میان دو کشور شود و از طرفی دو کشور قرارداد‌های چند دهه اخیر را مورد بازبینی جدی قرار دهند. بر این اساس، بایستی دیپلماسی‌آب در سیاست خارجی کشور ایران در حوضه رودخانه فرامرزی هیرمند اهمیت داده شود تا از این طریق بتوان از یک سو پایه های همکاری خود را با افغانستان تقویت کرد و از طرفی بر مسائل و چالش‌های آبی در حوضه مذکور فائق آمد. اما از آنجا که پایه‌های دیپلماسی‌آب در روابط سیاسی و آب پایه ایران و افغانستان در حوضه رودخانه فرامرزی هیرمند مبتنی بر نگاه افغانی‌ها به مسأله آب این رودخانه طی چند دهه اخیر از منظر چگونگی مدیریت و تسهیم‌آب بوده که این روند منجر به حساس‌شدن بحث آب در روابط دو کشور شده و انعکاسی از یک واقعیت انکار‌ناپذیر در چگونگی حکمرانی بد ‌آب و نحوه تعاملات آب‌مرزی دو کشور در یک دهه آینده خواهد بود. بدین ترتیب، در دوران قبل از روی کارآمدن طالبان جدید، بحث دیپلماسی‌آب در این حوضه با اظهارات اشرف‌غنی مبنی بر این که «آب را رهاسازی می‌کنیم به شرط دادن نفت!» حساسیت‌های دوچندانی را در مواضع دو کشور بر سر موضوع آب ایجاد کرده و تقریباً می‌توان وانمود کرد که در طی این زمان توجه به موضوع دیپلماسی‌آب در روابط‌سیاسی آب پایه دو کشور مورد بی‌مهری قرار گرفته و افغانستان سعی کرده تا مواضع خود را بر روی مدیریت منابع آب رودخانه تحمیل کند و حقابه ایران را نادیده انگارد. طوری‌که، علیرغم مذاکرات‌آبی متعددی که دو کشور در زمینه‌های گوناگونی داشته‌اند، تا کنون افغانستان بر پایه‌های دیپلماسی‌آب خود با ایران پایبند نبوده و هیرمند را حق انحصاری خود تلقی می‌کند و رژیم حقوقی تعیین‌ شده رودخانه را بار‌ها نقض کرده و منجر به نمایان‌شدن اثر دیپلماسی‌آب در روابط سیاسی و آب پایه دو کشور به صورت وجوه منفی(تنش و منازعه) شده است. علاوه بر این، با کاهش حقآبه هیرمند که تهدیدی امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای ایران در ضلع شرقی محسوب می‌شود، هر دو دولت می‌بایستی به تقویت پایه‌های دیپلماسی‌آب در روابط سیاسی خود با دیگری بر‌آیند. از این رو، اگر چه توافقی عادلانه با راهبرد دیپلماسی آب واقعی در زمینه‌های مورد تنش با طرف افغانی صورت نگیرد، روابط سیاسی دو کشور در نهایت منجر به تنش خواهد شد. بنابراین، برای آشکار‌سازی اثر و نقش دیپلماسی آب در روابط دو کشور می توان اذعان کرد که تا زمانی که دیپلماسی‌آب زمینه‌ساز جریان‌آب هیرمند به سمت هامون‌ها توسط افغانی‌ها باشد و حقآبه ایران تماماً بر اساس مواد مندرج در معاهده 1351 هیرمند در زمینه تقسیم‌آب رودخانه هیرمند تحویل داده شود، روابط دو کشور از نوع حسنه خواهد بود(وجوه مثبت سیاست های آبی). اما هنگامی که دیپلماسی‌آب بر جریان‌آب رودخانه هیرمند اثری نداشته باشد و افغانستان به دلایلی از جمله توسعه کشاورزی در بالادست رودخانه آب را به سمت سیستان و هامون‌ها قطع کند و از طرفی نیز نگاه ابزاری خود به آب را برای تحقق بخشی به منافع و اهداف ملی فزونی دهد، روابط دو کشور دچار تنش خواهد شد و درگیری‌های مرزی میان دو کشور بر سر آب رودخانه هیرمند بالا می‌گیرد(وجوه منفی سیاست های آبی). / پایان

ارجاع به این تحلیل

یوسفی شاتوری،محمد (1402) از دیپلماسی آب منفعلانه ایران تا بازی سیاسی افغانستان در هیرمند، رسانه ژئوپلیتیک، انجمن ژئوپلیتیک ایران

درباره نویسنده

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا