برگزاری نشست «ایران آینده با محیط زیست شکننده»

نهمین جلسه از سلسله گفتگوهای جغرافیا و سیاست با موضوع «ایران آینده با محیط زیست شکننده» با حضور آقای آرش قربانی سپهر، کاندیداتوری جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی و دانشجوی نخبه کشوری، سه شنبه 6 آبان ماه ۱۳۹۹، ساعت 21 تا 22، از سوی انجمن ژئوپلیتیک ایران و به صورت مجازی و زنده در صفحه اینستاگرام انجمن برگزار شد.

مهمترین بخش‌های سخنان آقای قربانی سپهر در این نشست به شرح ذیل است:

  1. محیط زیست

محیط زیست جایی است که ما به آن خانه می­گوییم با همان مشخصاتی که یک خانه باید داشته باشد. محیط زیست مهم­ترین ستون زندگی ماست و باید آن را حفظ کنیم. محیط زیست همان هوایی است که ما در آن نفس می­کشیم، آبیست که ما آن را می­نوشیم و نظافت می­کنیم. محیط زیست یا زیست بوم جاییست که ما در آن زندگی می­کنیم. همون خاک و گیاهیست که غذای ما را تأمین می­کند. اگر به محیط زیست فکر می­کنیم یعنی داریم به زندگی فکر می­کنیم. آن افرادی که به محیط زیست علاقه نشان نمی­دهند و دست به تخریب می­زنند، زندگی را دوست ندارند.

محیط زیست فرابخشی است که همه اجزای محیط طبیعی و انسانی را دربرمی­گیرد. در محیط زیست هوایی که تنفس می­کنیم، آبی که می­نوشیم و غذایی که می­خوریم به تنوع زیستی وابسته است.

ما در کشورمان فقر منابع طبیعی نداریم بلکه فقر خرد و دانش در مسئله محیط زیست و برنامه­ریزی برای آن داریم. سرزمینی که نتواند غذای علف­خوارهای خودش را تأمین کند، یعنی دچار بیماری شده است. سرزمین بیمار غذای سالم برای مردمانش نمی­تواند فراهم کند.

با محیط زیست چکار کرده­ایم؛ خالی کردن سفره­های زیرزمینی، خشک کردن تالاب­ها و دریاچه­ها، ریزگردها، افزایش بیابان­زایی، کوه­خواری و جنگل فروشی، افزایش بیش از حد دما، که نتیجه همه اینها خالی شدن بسیاری از روستاها از سکنه بود.

  • طبیعت شکننده

آسیب­پذیری طبیعت از عوامل منفی انسانی زمینه شکننده شدن طبیعت می­شود. به این دلیل از واژه شکننده برای طبیعت استفاده شده که اگر طبیعت را تخریب کنیم و دست اندازیمان بیش از اندازه بر طبیعت باشد دیگر نمی­توانیم آن را به حالت اول خود برگردانیم و نیازمند هزاران سال زمان است. به­طوریکه بشقابی که می­شکند و خرد می­شود دیگر قابل استفاده نیست.

زمانی که فنداسیون طبیعت بهم بریزه دیگه ساختارهای سیاسی و اجتماعی معنا پیدا نمی­کند و بر سرزمینی که فنداسیون طبیعی آن در حال نابودی باشد نمی­شود کیفیت زندگی را برای مردمانش فراهم ساخت.

چرا طبیعت یک دفعه شکننده شد؟ 30 سال پیش توجه آنچنانی همانند حالا به محیط زیست نمی­شد چون هنوز ریزگردها، تو شهر نیامده بود، آب­های زیرزمینی تمام نشده بود و چاه­ها خشک نشده بود، و سدها ساخته نشده بود و جنگل­ها اینگونه نابود نشده بود و بحران آب بدین شکل نبود. اینها دلیلی بود که ما از ابتدا آینده بینی نسبت به طبیعت نداشتیم و آن را احیا نکردیم و فقط تا توانستیم آن را تخریب کردیم.

  • انسان مصرف کننده

انسان مصرف کننده فردیست که کوشش و تلاشی در جهت حفظ و نگهداری محیط زیست نمی­کند و با دست­اندازی در طبیعت و تخریب آن و تولید زباله زمینه شکننده شدن طبیعت را فراهم می­آورد.

  • سازه­های انسان ساخت

آیا با خودتان فکر کرده­اید که ایران در آینده توان اکولوژیکی خودش را از دست خواهد داد، چرا هیچ کسی به این شرایط اعتراضی نمی­کند. آیا مردم، نخبگان، مسئولین این مسائل را نمی­بینند که یک خیانت به نسل امروز و فردای ایران در حال شکل گرفتن است. این روند دست­اندازی و تخریب طبیعت، ایران را در 60 سال آینده به بیابان بی آب و علف تبدیل می­کند و سرزمینی غیرقابل سکونت.

خیانیت: مسئولین طی این 40 سال خیانتی به محیط زیست کردن که جبران ناپذیر است. آنها با نابود کردن ذخایر و منابع طبیعی ارزشمند این کشور، عملاً بقای این کشور و حیات این کشور را در آینده نابود کردن به­طوریکه فاجعه هر چقدر بزرگتر باشه کمتر دیده می­شود و نمی­گذارند که دیده شود. این مملکت نیاز به هیچ دشمنی نداره، دشمن این کشور خود ما هستیم چون بنیادهای طبیعی که برای زنده ماندن به آن را نیاز داریم در حال از بین بردن هستیم به طوریکه آخرین کسانی که در این کشور از گرسنگی می­میرند، اولین نفرهایی هستند که از نفس تنگی می­میرند.آیا ما متوجه تنگناهای جغرافیایی خود شده­ایم؟ شاید ما تنها جنایتگر نباشیم ولی در این خیانت دخیلیم. اقلیم ایران با این دست اندازی­ها خیلی صبورانه ما را در خودش حفظ کرده و به ما هنوز اجازه زندگی و نفس کشیدن داده با این بی­مهری­هایی که ما به آن کردیم.

ژان شاردن: جهانگرد فرانسوی گفت که من در جهان هیچ ملتی را در فن بکارگیری استفاده صحیح از آب به مانند ایرانی­ها ندیدم، من یخچال­ها، کاریزها، قنات­ها و آب­انبارهایی را دیدم که در هیچ کجای جهان ندیدم. گویی ایرانی­ها به خوبی شرایط اقلیمی و تنگناهای محیطی خود را درک کرده بودند و مبتنی بر آن سازه­ها و معماری خانه­ها را طراحی کردند.

محیط زیست ایران در حال کشیدن آخرین نفس­هایش است. کافیست نگاهی به آب و خاک، گیاه و حیات وحش آن بیاندازیم.

  • کارخانه ­ها و معادن

بزرگترین کارخانه­های آب بر در کنار منابع آبی فراوان ساخته می­شود در حالیکه در ایران این کارخانه­ها (فولاد ملارکه اصفهان، ذوب آهن زرین شهر) در مناطق کویری ساخته شدن که هم آب رسانی هزنیه بردار و هم بسیاری از استان­های دیگر به خاطر آبرسانی با مشکل آب دچار می­شوند.

  • استان­های آسیب دیده

همدان قربانی استفاده بی رویه از سفره آب زیرزمینی با حفر هزاران چاه غیرقانونی هست که بیش از حد مجاز از آب­های زیرزمینی برداشت می­کنند. حالا با وجود بحران آب در این استان، نیروگاه برق هم در این استان در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی افتتاح می­شود که برای خنک کردن این نیروگاه 60 حلقه چاه عمیق حفر می­شه که نتیجش خالی شدن سفره­های زیرزمینی و مهاجرت جمعیت از اکثر روستاهای کبودرآهنگ.

خوزستان: این سد در فاصله ۳۸۰ کیلومتری از ریزشگاه رودخانه کارون، در فاصله ۲۵ کیلومتری شامل شهرستان شوشتر و در ۱۰کیلومتری شمال شرقی شهر گتوند در استان خوزستان قرار دارد. ساخت این سد مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان محیط زیست و اساتید دانشگاه قرار گرفته است. انتقادهای بسیاری به ساخت این سد وارد شده اما مسئولان هرگز توجهی به ساخت غلط این سد نکرده و مردم خوزستان همچنان از تبعات منفی آن رنج می برند. خوزستان قطب تولید محصولات کشاورزی است و اقتصاد بیشتر مردم آن از بخش کشاورزی تامین می‌شود، گفت: ممنوعیت کشت اعلام شده در برخی حوضه‌های آبی قطعا ضربه بزرگی به اقتصاد این استان وارد می‌کند. وجود ۹ میلیون تن نمک پشت سد گتوند آب شیرین کارون را شور کرد و زمینه تخریب زیست خوزستان شد و کشاورزی این استان را نابود کرد. یک سوم رودخانه­های ما در استان خوزستان جاری هستن، بزرگترین منطقه آزاد ایران اروند، کدام استان ما به اندازه خوزستان کشاورزی داره، اما با این وجود به دلیل نبود مدیریت بسیاری از ساکنان خوزستان این استان را ترک کرده­اند به دلیل مشکلات زیست محیطی پیش آمده برای این استان. ما با برنامه­های اشتباه زمینه نابودی محیط زیست خوزستان را فراهم آوردیم. چون جایی که آبی برای خوردن نباشد و هوایی برای نفس کشیدن نباشد مردم در آنجا نمی­مانند.

تهران: شهر تهران هم در سکوت مرگ بار با بحران دست و پنجه نرم می­کند. در اروپا 4 میلیمتر نشست زمین در سال به عنوان شرایط بحرانی اعلام می­شود در حالیکه ما در جنوب شهر تهران سالانه 36 سانتیمتر فرونشست داریم یعنی 90 برابر شرایط بحرانی در کشورهای اورپایی.

  • آب و درختان

آب و هوای بیابانی و نیمه بیابانی: بخش­های وسیعی از سرزمین­های داخلی و کناره­های جنوبی ایران دارای این  نوع آب و هواست. از ویژگی­های این نوع آب و هوا وجود دورۀ گرمای خشک و طولانی است که گاه بیش از 7 ماه از سال را در بر می­گیرد. میزان بارش سالیانه در این نواحی بین 30-25 میلیمتر متغیر است.

جنگل­های ایران که 8/8% مساحت کشور را تشکیل می­دهند، از نظر مدیریتی به دو گروه جنگل­های شمال و جنگل­های خارج از شمال تقسیم می­شوند. جنگل­های شمال به تمام ناحیۀ رویشی هیرکانی و خزری اطلاق می­شود؛ و جنگل­های خارج از شمال نیز در 4 ناحیۀ رویشی دیگر قرار دارند. حجم جنگل­های شمال کشور، حدود 400 میلیون مترمکعب و جنگل­های خارج از شمال حدود 200 میلیون مترمکعب است. کارشناسان ارزش اقتصادی جنگل­های کشور را 300 هزار میلیارد ریال برآورد کرده­اند

درختان واسطه­ای برای بارش باران و انتقال آن آب از طریق ریشه به آب­های زیرزمینی هستند. درختان از طریق برگ رطوبت را به هوا انتقال می­دهند و آن رطوبت به شکل باران می­آید و آب باران از طریق ریشه درختان در عرض 7 دقیقه به آب­های زیرزمینی انتقال می­یابد. بدون وجود آب­های زیرزمینی با فشار گسل­ها به زمین، وقوع زلزله نزدیک می­شود. به­طوریکه میان زلزله با کاهش آب­های سفره­های زیرمینی، نابودی جنگل­ها، افزایش جمعیت و از بین رفتن پوشش گیاهی ارتباطی مستقیم وجود دارد.

اگر بخواهیم جنگل را به حالت اول خودش برگردانیم 150 سال زمان نیاز است و برای یک سانتیمتر خاک 800 سال نیاز داریم.

جنگل­های مازندران محل دفن زباله­های شده است و شیرابه­های زباله­ها به ریشه درختان فرو رفته و زمینه نابودی جنگل­ها را فراهم آورده است و از سوی دیگر جنگل­خواران طبیعت جنگل را ویران کرده­اند زیرا سلطان جنگل دیگر وجود ندارد که از جنگل و محل زندگیش دفاع کند. سالانه 20 میلیون تن زباله در ایران تولید می­شود یعنی سه برابر استاندارد جهانی. روزانه 300 گرم تولید زباله استاندارد جهانی است درصورتیکه در ایران این به 700 گرم می­رسد.

با این روند نابودی جنگل، نسل آینده جنگلی نخواهد دید به صورتیکه 42 درصد از جنگل­های شمال تخریب شده­اند.

«اگرچه سدسازی مشکلاتی را ایجاد کرده اما به طور قطع، سدها به‌وجود آورنده بحران آب را در ایران نیستند، بلکه مدیریت غلط و عدم آینده‌نگری عامل اصلی این بحران است». دانشیار مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن معتقد است سدسازی‌ها در ایران با قصد توسعه بود، افرادی که هم‌اکنون سیاست سدسازی را قبول ندارند هشت سال پیش طرفدار این روش بودند و از اینکه سدسازی باعث رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال در منطقه‌شان می‌شود خوشحال بودند.

مدنی معتقد است همان بلایی که با چاه‌ها بر سر ما آمد، در سدسازی‌ها نیز تکرار شد. «با توجه به طبیعت ایران، بهترین سیستم برای تأمین آب، قنات بوده و هست اما چون حفر قنات‌ها زحمت داشت و تکنولوژی حفر چاه نیز به سرعت توسعه پیدا کرد. چاه‌های عمیق به وجود آمد و نتیجه آن کاهش بی‌سابقه ذخایر آب زیر زمینی و به دنبال آن فرونشت دشت‌ها بود که اکنون روز به روز بیشتر از پیش اثرات و خطراتش را نشان می‌دهد.»

سدهای ما عموماً چند منظوره است، هم برای تأمین آب شرب، هم برای تولید برق، هم برای تأمین آب کشاورزی و البته جلوگیری از وقوع سیلاب‌ها». یزدان‌دوست معتقد است این شیوه نگاه به سدها اشتباه است: متاسفانه در موضوع سدسازی در یک کورس رقابتی افتادیم و گفتیم می‌خواهیم با سدسازی، به کشاورزی، آب تخصیص دهیم و هم دوتا شهر پایین‌دشت را سیراب کنیم و هم از آن برق بگیریم و مواردی از این دست که این موضوع تنها باعث بتُنی‌شدن و ارتفاع دادن به سد شد. اگرچه نگرش ما نیت خیرخواهانه داشت اما واقعاً خلاف نتیجه حاصل شد.

  1. سد سازی و انتقال آب

نکته: جا نمایی اشتباه احداث سدها و معادن.

نکته: ما تعداد سدهایی که قرار است در کشورما ساخته شود بیشتر از ظرفیت آبی که در کشورمان وجود دارد حال ما با این سدها قرار است کدام آب را تنظیم کنیم؟

پهلوی دوم در سخنانش گفت، هر جا که امکان ایجاد سدی باشد، ایجاد خواهیم کرد و هر جا که لازم باشد آب زیرزمینی را از زیرزمین استخراج خواهیم کرد آن هم در حرکت صنعتی شدن ایران با پول­های نفت.

در ابتدای ایجاد سدسازی، الگوبرداری از کشورهای توسعه یافته بود اما کم کم از حد و مرز خارج شد و به بودجه خواری تبدیل شده به­طوریکه هزار سد کوچک و بزرگ ساخته و در حال بهره برداری و مطالعه است، حال ببینید با پایان همه سدها چه وضعیتی در ایران آینده از نظر زیست محیطی شکل خواهد گرفت.

سد گتوند: بلندترین سد خاکی کشور که افتخار احمدی نژاد بود زمینه ای می­سازد که در آینده 100 میلیون تن کوه نمک شکل گیرد و وارد آب کارون شود. به طوریکه لایه رُسی برای مقابله با نمکی شدن آب سد ایجاد شده بود پس از 3 روز شسته شد و فاجعه به بار آورد. احداث سد گتوند تبعات منفی فراوانی برای خوزستان به همراه داشت که شاید یکی از منفی ترین آنها ممنوعیت کشت در برخی مناطق خوزستان است. سد گتوند علیا یکی از بزرگ ترین سدهای ایران است که بر روی رودخانه کارون در جنوب غربی ایران ساخته شده است. این سد در فاصله ۳۸۰ کیلومتری از ریزشگاه رودخانه کارون، در فاصله ۲۵ کیلومتری شامل شهرستان شوشتر و در ۱۰کیلومتری شمال شرقی شهر گتوند در استان خوزستان قرار دارد. ساخت این سد مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان محیط زیست و اساتید دانشگاه قرار گرفته است. انتقادهای بسیاری به ساخت این سد وارد شده اما مسئولان هرگز توجهی به ساخت غلط این سد نکرده و مردم خوزستان همچنان از تبعات منفی آن رنج می برند. خوزستان قطب تولید محصولات کشاورزی است و اقتصاد بیشتر مردم آن از بخش کشاورزی تامین می‌شود، گفت: ممنوعیت کشت اعلام شده در برخی حوضه‌های آبی قطعا ضربه بزرگی به اقتصاد این استان وارد می‌کند. وجود ۹ میلیون تن نمک پشت سد گتوند آب شیرین کارون را شور کرد و زمینه تخریب زیست خوزستان شد و کشاورزی این استان را نابود کرد.

ما پس از شکست در سدسازی و پاسخ ندان به مشکلاتمان روی آورده­ایم به انتقال آب از دریای خزر و خلیج فارس به بخش مرکزی ایران که با شیرین کردن آن بتوانند از آن آب مردم استفاده کنند و این تنها راه حلی بود که برای آن یافتند. اما طرح­های انتقال آب اگر اثرات منفی­اش زیادتر از سد نباشد کمتر هم نیست. از جمله اثرات طرح انتقال آب، تغییراقلیم شمال ایران، اثرات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی خواهد بود.

  • سیل

با قطع درختان حفاظت از خاک و محیط زیست به خطر می­افتد. زمانیکه جنگلی وجود نداشته باشد، در زمان باران، هرز آب­ها شکل می­گیرند که زمینه وقوع سیل می­شود. اگر جنگل و پوشش گیاهی وجود داشته باشد دیگر سیل شکل نمی­گیرد و آب باران به راحتی در خاک نفوذ می­کند. سیل 98 پیامد مداخله­هایی بود که پیشتر در طبیعت کرده بودیم.

یک هکتار جنگل می­تواند 50 برابر یک هکتار مرتع آب را در خودش ذخیره کند، یک هکتار مرتع می­تواند 20 برابر زمین کشاورزی آب در خودش جا بدهد و یک هکتار زمین کشاورزی 10 برابر زمین خشک می­تواند آب را در خودش جای بدهد. ما زمانیکه تغییر کاربری ایجاد می­کنیم به عمد داریم ضریب هرزآب را افزایش می­دهیم.

  • وضعیت تالاب­ها و دریاچه­ها

در ایران حدود 5000 رودخانۀ کوچک و بزرگ وجود دارد که برخی از آنها دائمی هستند. از این تعداد 17 رودخانه بیش از 300 کیلومتر وسعت دارند. طولانی­ترین رودخانۀ ایران کارون است که طول آن 890 کیلومتر و چهل و دومین رودخانۀ بزرگ جهان به حساب می­آید. رودخانه­های مرزی ایران 89 رودخانه است که شامل 17 رودخانۀ مشترک با کشورهای همجوار، 4 رودخانۀ ورودی و 68 رودخانۀ خروجی است. رودخانه­های ورودی عبارتند از: ارس و اترک در شمال ایران که از ترکیه و ترکمنستان سرچشمه می­گیرند و رودخانه­های هریرود و هیرمند در شرق ایران که از افغانستان سرچشمه می­گیرند.

حذف شدن رودخانه از تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران. سپیدرود دومین رود طویل ایران با 760 کیلومتر به دلیل ساختن سدهای زیاد بر روی آن، زمینه نابودی این رودخانه را فراهم آورند.

از جمله دریاچه­های کشور ایران که زمینة زنده بودن حیات طبیعی ایران را فراهم آورده است؛ دریاچۀ کافتر- دریاچۀ آلا گل- دریاچۀ آجی گل- دریاچۀ ارومیه- دریاچۀ کیو- دریاچۀ گهر- دریاچۀ بلومان- دریاچۀ گهر کوه کلا- دریاچۀ شط تمی- دریاچۀ نمک قم- دریاچۀ بختگان- دریاچۀ تنگلی- هامون جازموریان- دریاچۀ هامون- دریاچۀ طشک- دریاچۀ مهارلو- دریاچۀ ولشت- دریاچۀ شورمست- دریاچۀ تار- دریاچۀ قوری گل- دریاچۀ گل رامیان- دریاچۀ الوبوم- دریاچۀ اوان- دریاچۀ بزنگان- دریاچۀ زریوار- هامون پوزک- دریاچۀ نئور- دریاچۀ پریشان.

تالاب هورالعظیم، دریاچه ارومیه، شادگان، بختگان، هامون، گاوخونی و همه تالاب­های و دریاچه­های دیگر در حال نابودی و پاک شدن از نقشه جغرافیایی کشور هستند و به نوعی ما داریم یکی از تنوع­های زیستی کشورمان را از دست می­دهیم که نابودی آن ارتباط سرراستی با نابودی محیط زیست دارد. هامون با 8 میلیارد مترمکعب آب تبدیل به خاک شد.

تنها در حوضه دریاچه ارومیه 75 سد وجود دارد که قرار است این تعداد به 105 سد برسد یعنی بر روی 10 رودخانه­ای که به دریاچه ارومیه می­ریزد هر کدام 10 سد ایجاد خواهیم کرد آن همه با توجیه اینکه آب شیرین با آب شور دریاچه قاطی نشود که این زمینه خشک شدن دریاچه ارومیه و شکننده شدن زیست بوم ارومیه را فراهم آورد. بزرگترین دریاچه ایران و دومین دریاچه بزرگ شور جهان، بزرگترین آبگیر غرب آسیا که محل زندگی بسیاری از پروندگان و جانوران و ماهی­ها بود، در حال از بین رفتن است و ما با دست خودمان دریاچه ارومیه را نابود کردیم. اگر زمانی دریاچه ارومیه کاملاً خشک شود که احتمال آن بسیار زیاد است ما باید چند استان نزدیک به دریاچه را خالی کنیم چون دیگر جایی برای زیستن نمی­گذارد و طوفان نمک جان بسیاری را خواهد گرفت.

طبق آمار رسمی حدود 2800 تالاب بر اثر کمبود بارش، مصرف بی رویه سفره زیرزمینی و سدسازی و نبود مدیریت، خشک شده­اند. بختگان در فارس، پریشان در فارس، تالاب انزلی، دریاچه هامون، تالاب گاوخونی و…

  • حیات وحش

در 50 سال گذشته، دو سوم جانوران وحشی کره زمین نابود شدند و هر چه جانواران وحشی نابود شوند طبیعت تخریب می­شود زیرا جانوران وحشی حافظان محیط زیست بودند و انسان­ها از ترس آن حیوانات وارد طبیعت بکر جنگل­ها نمی­شدند.

با شکار بی رویه نسل حیوانات را از بین برده­ایم و به زیست حیوانی هم آسیب جدی زده­ایم به­طوریکه بین 4 تا 6 میلیون سال طول می­کشد تا یک گونه جانوری شکل بگیرد.

بعد از انقراض ببر هیرکانی شدت تخریب جنگل­ها افزایش یافت.

10 گونه جانوری در ایران انقراض یافته، گوزن زرد، ببر مازندران، روباه شنی، روباه ترکمن، گربه پالاس و…

  • خاک و فروچاله

ایران با 2/1% خشکی­های جهان، 4/2% پدیده­های بیابانی فاقد پوشش و 08/3% مناطق بیابانی جهان را در خود جای داده است. 61% از مساحت کشور در اقلیم خشک و فراخشک قرار دارد که 1/3 برابر درصد جهانی (6/19%) است. اگرچه 5/32 میلیون هکتار از اراضی کشور در وضعیت بیابانی قرار دارد، اما در تقسیم­بندی­های اکوسیستمی، 7/43 میلیون هکتار آن در زمرۀ اکوسیستم بیابانی است. 20 میلیون هکتار از اکوسیستم بیابان تحت تأثیر فرسایش بادی است. از این مقدار 4/6 میلیون هکتار در محدودۀ کانون­های بحرانی است که در 182 منطقه، 97 شهرستان و 18 استان کشور پراکنده است.

فروچاله آخرین مرحله از بیابان­زایی. میزان برداشت از آب­های زیرزمینی وقتی بیشتر از حد مجاز و استاندارد شود ما با پدیده­ای فروچاله مواجه می­شویم و زمانی که این اتفاق افتاد دیگر ما نمی­توانیم کاری کنیم. یعنی دیگر آن منطقه جایی برای زندگی نیست.

تا سال 2000 بیشترین نشست زمین در مکزیکو سینی بود با 32سانتی متر در سال تا اینکه سازمان زمین­شناسی اعلام کرد در سال 2010 میزان نشست زمین در جنوب غرب تهران 36 سانتی متر در سال و 90 برابر شرایط بحرانی اروپا است. در سال 2015 در فسا جهرم به 54 سانتی متر یعنی 140 برابر شرایط بحرانی. فروچاله­ها نتیجه نشست زمین هستند و پیدایش ناگهانی آنها یعنی دیگر آن منطقه جایی برای زندگانی نیست. در جایی که زمین فروچاله کند دیگر امکان برگشت وجود ندارد و اگر شانس برگشت هم باشد 50 تا 70 هزار سال طول می­کشد.

ایران یک درصد خاک جهان دارد درصورتیکه یک دوازدهم فرسایش جهان در ایران اتفاق می­افتد. قیمت هر تن خاک 8 دلار هست که ما داریم سالیانه 56 میلیارد خاک از دست می­دهیم به غیر از آن خاک­های مرغوبی که از کشور به کشورهای عربی قاچاق می­شود.

جایی که فروچاله شکل گرفته است، یعنی آنجا خیلی وقت است که طبیعت مرده است ما در یزد، همدان، تهران، اصفهان، خراسان، ایلام و بسیاری از استان­های دیگر با پدیده فروچاله مواجهیم. ما به توان اکولوژیک این سرزمین حرمت نزاشتیم.

  • کشاورزی

توسعه بی­قاعده کشاورزی و بدون آمایش در مناطق مختلف زمینه هدر رفتن آب در بخش کشاورزی شده است به­طوریکه هزینه­ای که برای تولید محصول کشاورزی در زمینه آب می­شود بیشتر از محصول تولید شده است و این یعنی ما منابع آبی را بدون برنامه هدر می­دهیم. مثل گوجه، هندوانه، پسته. ما به جای تولید این محصولات اگر آب را صادر کنیم بیشتر سود به دست می­­آوریم.

  • اقتصاد و طبیعت

اقتصاد و توسعه در گرو داشتن طبیعت زنده و پویا است. یک زمانی سیستان انبار غله آسیا بود الان وضعیت چطور شده است. این نشان از آن دارد به هر میزان ما از طبیعت بیش از اندازه استفاده کنیم طبیعت توان خود را از دست می­دهد و شکننده می­شود. اقتصاد آینده ایران بر پایه طبیعت نخواهد بود چون طبیعتی دیگر باقی نخواهد ماند که بتوان از آن درآمد اقتصادی کسب کرد و در آینده اگر به فرزندانمان بگوییم جنگل، می­گوید که جنگل چیست؟ چون جنگلی نخواهد دید. زیرا به آن اندازه که ما جنگل تخریب می­کنیم به همان اندازه درخت در طبیعت نمی­کاریم.

ما تنها چیزی که از طبیعت می­خواستیم معیشتی زودگذر بود و پایدار نبود. ذبح محیط زیست هر چند در کوتاه مدت برای ما درآمد و سود داشته اما در بلند مدت ما را به توسعه پایدار نمی­رساند

  • راهکار و آیا فرصت بازگشت وجود دارد

ما باید بر مبنای مزایا و ظرفیت­های واقعی کشور در جهت توسعه حرکت باید کنیم. مزیت­های کشور ما در حوزه تولید انرژی­ها نو، گردشگری طبیعی و تاریخی، موقعیت ترانزیتی و استفاده هوشمندانه از معادن و تبدیل آنها به تولیدات ثانویه ارزشمند است که تمام کشورهای جهان در آینده به آن نیازمند خواهند بود و با ایجاد زمینه­های لازم می­توانیم درآمد اقتصادی پایدار آینده کشور را تأمین و تضمین نماییم.

  1. اصلاح نگاه مدیریتی خرد و کلان در تصمیم­های محیط زیستی ایران.
  2. اصلاح شیوه زندگی در کنش با طبیعت
  3. توقف تمام مداخلات سودجویانه در برداشت بیش از حد از طبیعت.
  4. تا زمانیکه مسئله محیط زیست تبدیل به مطالبات اجتماعی نشود و در رفتارهای اجتماعی ما نمود پیدا نکند و از مسئولین بخش محیط زیست پاسخ نخواهیم، طبیعت شکننده تر می­شود پس بهتر است مطالبات اجتماعی شکل گیرد.
  5. ایجاد شبکه محیط زیست در صداو سیما و صحبت کردن نخبگان با مردم درباره محیط زیست آینده ایران در جهت فرهنگ­سازی حفظ این منبع باارزش و تولید برنامه­های محیط زیستی. 1) یاد دهیم به مردممان که اگر هوا سرد شد و برای آنکه بخواهیم در خانه گرم بمانیم به جای آنکه سیستم گرمایشی خانه را زیاد کنیم، لباس گرم به تن کنیم. 2) اگر پشت چراغ قرمز بیشتر از یک دقیقه بود، ماشین را خاموش کنیم. 3) موقع حمام و یا مسواک زدن شیر آب را در مواقع نیاز باز کنیم. 4) زباله­هایمان را از مبدآ تفکیک کنیم. 5) در اوج مصرف از لامپ­های اضافی خانه که نیازی به روشن بودنش نیست بپرهیزیم.
  6. اختصاص دادن اکثر کتاب­ها و آموزش­های یک مقطع تحصیلی به دانش­آموزان در ارتباط با حفظ، مهربانی و نگهداری از محیط زیست به طوریکه به آنها آموزش داده شود که اگر محیط زیست نابود شود دیگر جایی برای زندگانی نیست و آنها آن آموزش­ها را از همان کودکی بیاموزند و در خانه و محل زندگی خود پیاده­سازی کنند. ما باید برای آینده نسلی را پرورش دهیم که محیط زیست برایش مسئله جدی باشد.
  7. آمایش در زمینه تولیدات کشاورزی تا کشاورزان مبتنی بر توان اکولوژیکی هر منطقه چه دیمی و کشتی بکارند.
  8. اختیار دادن به مردم در جهت مدیریت سرزمین و برداشتن مقررات دست و پاگیر تشکیل سازمان­های مردم نهاد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا