سومین وبینار از سلسله درس گفتارهای جغرافیا و سیاست با موضوع «فضا از منظر ژئوپلیتیک انتقادی» با حضور آیدین ترکمه، دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر دانشگاه یورک کانادا، روز سه شنبه 28 مرداد ۱۳۹۹، ساعت 18 تا 20، از سوی انجمن ژئوپلیتیک ایران و با همکاری معاونت پژوهشی دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی، به صورت مجازی برگزار شد.
مهمترین بخشهای سخنان آقای ترکمه در این نشست به شرح ذیل است:
زمانی که می پرسیم فضا چیست، بطور ضمنی این سوال را هم می پرسیم که آیا ژئوپلیتیک یا علوم به اصطلاح فضایی و فضاامند هم میتوانند علم باشند؟ و اگر هستند به چه معنا هستند؟
وقتی از فلسفه علم حرف میزنیم پای متافیزیک، هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی هم به بحث باز میشود. هستی شناسی های رقیبی هم در علوم اجتماعی بطور کلی و جغرافیا بطور خاص وجود دارد.
ژئوپلیتیک انتقادی در واقع واکنشی به زئوپلیتیک سنتی یا کلاسیک بود که در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی در دانشگاه ها و محافل آکادمیک مطرح شد.
جان اگنیو و استورات کرک قرابتها و نزدیکی هایی با ژئوپلیتیک انتقادی دارند که در کتاب خود تحت عنوان غلبه بر فضا به پیشینه تاریخی و مفهومی ژئوپلیتیک اشاره کرده و بر سر این موضوع که چگونه ژئوپلیتیک انتقادی در مقابل ژئوپلیتیک سنتی سر بر آورد بحث می کنند. تقابل عینیت و ذهنیت یک وجه از تقابل بین ژئوپلیتیک مدرنیته و ژئوپلیتیک سنتی را نشان میدهد.
یکی از کلید واژه های ژئوپلیتیک همان مبحث دانش قدرت فوکو است. فوکو این دو را ذاتا با هم بسته میداند. به نوعی میتوان استدلال کرد که در این منظر چیزی بیرون از قدرت وجود ندارد. یعنی هر شکلی از دانش خواه یا ناخواه شکلی از قدرت است و ما نباید فراموش کنیم که ژئوپلیتیک قدرت روی این اصل تاکید دارد.
از نظر اتوتایل، جهان آکنده از پیشامد ها و تصادف هاست و در نتیجه نظم ناپذیر و ناشناختنی است. زئوپلیتیک یک بازی زبانی دائمی در عرصه قدرت است و ژئوپلیتیک معنای ثابتی ندارد و چیزی را ارجاع نمیدهد.
ژئوپلیتیک در مورد سیاست است. جغرافیا نه محصول طبیعت که نتیجه مبارزات بین نیروهای رقیب در راستای هژمونیک شدن است. ژئوپلیتیک (فضا)یک وجود ثابت و ایستا نیست. ذات یا معنایی غایی در پس مفهوم ژئوپلیتیک یا فضا وجود ندارد.