دکتر بهرام امیر احمدیان

دکتر بهرام امیر احمدیان…

استادیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران….

(این تحلیل صرفا دیدگاه نویسنده بوده و انتشار آن به منزله موضع رسمی انجمن نیست)…


سوال اول: سند مشارکت راهبردی ایران و چین، به عنوان یک سند بالادستی و نقشه راه در روابط ایران و چین که امروز امضا شده است تا چه اندازه می تواند می‌تواند به تعمیق روابط ژئوپلیتیکی دو کشور منجر شود؟

باید یاد آور شد که این چارچوب همکاری نه قرار داد و نه تفاهمنامه، بلکه یک سند بالادستی است و بر اساس آنچه مشاور آقای لاریجانی(آقای حقیقت پور) در مصاحبه اخیر خود گفته است، یک سند همکاری استراتژیک بین دو کشور در خارج از اختیارات دولت جمهوری اسلامی ایران و در راستای نظارت حکومتی تحت ریاست آقای لاریجانی به عنوان نماینده رهبری است و دولت دخالتی در پیشبرد آن ندارد و وزارتخانه های درگیر در آن، بدور از چارچوب دولت عمل خواهند کرد. این سند بالادستی نیاز به تصویب در مجلس شورای اسلامی و تبدیل شدن به قانون ندارد. نه قرارداد است و نه موافقتنامه و ضمانت اجرایی و پیگیری هم در آن مستتر نیست و رعایت مفاد آن برای طرفین الزام آور هم نخواهد بود. هر زمان هر یک از طرفیت می تواند از آن خارج شود.

با توجه به جایگاه چین در نظام بین الملل، باید در نظر گرفت که چین نظام بین الملل را می پذیرد هر چند بدان انتقاد دارد. در حالی که ایران در ستیز با نظام بین الملل است و ساختار سازمان ملل را ناکارامد و تحت سیطره ایالات متحده تعریف می کند. روابط چین با ایران از نظر چین در چارچوب نظام بین الملل شکل می گیرد، در حالی که هدف ایران در نزدیکی به چین، برای دفاع چین از مواضع ایران در برابر تضییقات و رفتار سلطه گرانه ایالات متحده آمریکاست. چین در پرونده هسته ای در برابر ایران قرار گرفت و در تحریم ایران به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل رای مثبت داد. در شرایط نظام بین الملل این امکان در آینده نیز برای چین متصور است. بنابراین چین در راستای منافع خود و ایران در راستای پشتیبانی چین از ایران در مجامع بین المللی در برابر فشار ایالات متحده وارد این فرایند همکاری استراتژیک 25 ساله شده اند. مادامی که این همکاری برای تامین منافع چین سود آور باشد در این راستا حرکت و در غیر این صورت از آن خارج می شود. بزرگراه تهران شمال، برقی کرده راه آهن، مشارکت در بخش نفت و گاز، چین سابقه خوبی در همکاری با ایران نداشته است. چین بیشتر علاقه مند به تجارت با ایران (واردات نفت و صادرات کالاهای مصرفی) است. یکی از دلایل ورشستگی صنایع سبک در ایران  و بیکاری شاغلان این بخش، واردات کالاهای ارزان قیمت چینی در برابر صادرات نفت و مواد خام به چین و کاسته شدن از قدرت رقابت کالاهای تولید داخلی است.

سوال دوم: مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات بین المللی بویژه در روابط چین و آمریکا و نیز روابط ایران و آمریکا می تواند داشته باشد؟

روابط چین و ایالات متحده آمریکا به هیچ عنوان با گسترش روابط چین با ایران کاهش نخواهد یافت. در این موازنه ارزش استراتژیک ایالات متحده برای چین(بویژه در تامین امنیت کشتیرانی جهانی) و حجم عظیم روابط تجاری و وابستگی چین به واردات تکنولوژی های برتر از ایالات متحده و سرمایه های عظیم چین در ایالات متحده و ایالات متحده در چین، بدون جایگزین است و چین هیچگاه روابط خود با ایالات متحده را به نفع گسترش روابط با ایران و حتی خاورمیانه جایگزین نخواهد کرد و نخواهد توانست جایگزین کند. برای ایران پیروی از اصول روابط نظام بین الملل و بیشترین تعامل با محیط بین الملل است(آنچه در سند چشم انداز بیست ساله بدان اشاره رفته است و باید دنبال می شد که به فراموشی سپرده شده است). تنها راه ایران آشتی با نظام بین الملل و تفکیک قوا(زیرا یکی از مشکلات جذب مشارکت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی نبود ساز و کار واحد در چارچوب استقلال قواست) و تنظیم سیاست داخلی مثبت و سیاست خارجی نشات گرفته از تعامل همه جریانهای ملی و ایجاد انسجام ملی(تاکید مقام رهبری در سالهای گذشته) است. همکاری با چین دارای نکات مثبت زیادی خواهد بود(بویژه در ابتکار کمربند و راه)، که برای پیوستن به این ابتکار حرکت در راستای قوانین و مقررات و شفاف سازی و حرکت در راستای نظام بین الملل و ساختار های قانونی و حقوقی و اقتصادی در چارچوبهای پذیرفته شده بین المللی است که ایران باید در آن راستا حرکت کند (برای نمونه پیوستن ایران به اف ای تی اف).

تصور می رود چین می تواند در تنظیم روابط ایران و ایالات متحده و کاستن از تحریمهای یکجابنه اعمالی به ایران یاری رساند. در این زمینه امکان کمک چین به عنوان عضو مهم سازرمان تجارت جهانی در ارتقای جایگاه ایران از عضو ناظر به عنوان عضو سازمان تجارت جهانی مفید باشد، زیرا چین به عنوان عضور سازمان تجارت جهانی در تقویت همکاری با ایران نیازمند ارتقای جایگاه ایران در راستای عضویت در سازمان تجارت جهانی می تواند باشد. این بستگی به رفتار های ایران در آینده خواهد داشت.

سوال سوم: مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات ایران و روسیه و نیز روابط ایران و کشورهای اتحادیه اروپا  می تواند داشته باشد؟

مادامی که ایران روابط نزدیکی با روسیه (به عنوان کشور اشغالگر در اشغال نظامی اوستیای جنوبی و آبخازیا در قلمرو قانونی جمهوری گرجستان و اشغال نظامی کریمه از قلمرو قانونی جمهوری اوکراین) و رفتارهای غیر قانونی با مخالفان داخلی در حذف رقبا دارد، اتحادیه اروپا کشورهای دارای روابط با فدراسیون روسیه را نیز به نوعی دیگر مورد ملاحظه قرار می دهد. اتحادیه اروپا هنجارهای تعریف شده ای برای برقرار روابط نزدیک با کشورهای خارج از اتحادیه دارد. بنابراین کشورهای دوست با روسیه چندان مورد هدف بهبود و گسترش روابط با اتحادیه اروپا نیستند. از سوی دیگر اتحادیه اروپا برای خروج از فشار سیاسی با ابزار انرژی از انحصار روسیه در پی جایگزینی منابع جدید انرژی بویژه گاز طبیعی است. ایران دارای ذخایر گاز طبیعی (همطراز با روسیه و گاهی در گزارش بی پی بیش از روسیه) است و برای استخراج و صادرات آن نیاز مند: 1 – تکنولوژی؛ 2 – سرمایه؛ 3 – بازار مصرف است. این هر سه عامل در اتحادیه اروپا متمرکز است. ایران هنگامی که با نگاه روسیه به اتحادیه اروپا می نگرد، مورد توجه نیست. هر گاه ایران از زیر سلطه نگاه روسی به اتحادیه اورپا حرکت کند،  به بازاری دائمی و ثروتمند در خرید انرژی و واردات تکنولوژی دسترسی خواهد داشت. اتحادیه اروپا تضییقات روابط چین با مسلمانان اویغور را مورد توجه قرار می دهد و انتظار دارد ایران به عنوان کشور مدافع حقوق مسلمانان و جنبشهای آزادی بخش(مستتر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) در انتقاد و اصلاح رفتار چین با مسلمانان جهان پیشگام باشد. چون این موارد گفته شده و روابط نزدیک ایران با روسیه و چین، هر دو خارج از هنجارهای ارزشهای اروپایی است، اتحادیه اروپا روابط خود با ایران را بهبود نمی بخشد. آینده ایران در زمینه انرژی و تکنولوژی در اتحادیه اروپا رقم می خورد و چین و روسیه هر دو امپراتوری زمینی در ورود ایران به اندیشه «اوراسیا گرایی» از ایران به عنوان ابزار بهره خواهند برد تا جبهه جنوبی سازمان شانگهای و پیمان امنیت دسته جمعی خود را تقویت کنند.

سوال چهارم: مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات منطقه ای بویژه در روابط چین و هند و نیز روابط ایران و کشورهای منطقه آسیای جنوب غربی به ویژه خلیج فارس می تواند داشته باشد؟

چین در «ابتکار کمربند و راه» برای جلوگیری از توسعه هند(قدرت رقیب در آسیای جنوبی)، به دور این کشور با اجاره بنادری استراتژیک از متحدان خود، حلقه محاصره ای به نام «گردنبند مروارید» (strings of pearl) از میانمار، بنگلادش، سری لانکا و پاکستان ایجاد کرده است که با پیوستن ایران بدان(پیشنهاد پاکستان به اتصال ریلی چابهار به بندر گوادر) این حلقه محاصره را برای دور کردن هند از عرصه اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس عملی خواهد کرد. این قرار داد 25 ساله این موضع چین را تکمیل می کند.

ورود ایران به همکاری با چین موجب تضعیف سطح روابط ایران با هند و افزایش تنش پاکستان با هند و در نهایت تیرگی روابط ایران با پاکستان (در صورت ادامه همکاری با هند) و کاهش روابط با هند(در صروت همکاری با پاکستان در محاصره سازی هند از سوی چین) خواهد شد. ایران قدرت چانه زنی خود با چین و پاکستان را با حفظ روابط با هند در دست خواهد داد.

در منطقه خلیج فارس نقش سطح روابط عربستان سعودی با چین بسیار بالاست و چین در موازنه روابط در منطقه خلیج فارس برای عربستان(به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان و بزرگترین تامین کننده نفت خام وارداتی چین، که در سفر ملک عبدالله به چین و تضمین تامین نفت وارداتی چین در هر شرایطی) و سرمایه گذاری چین در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس غیر قابل انکار است و چین هیچگاه حاضر به نادیده گرفتن عربستان در مناسبات خود با منطقه خلیج فارس نخواهد شد. کارت عربستان سعودی برای چین از اهمیت زیادی در «شورای همکاری خلیج»[فارس] برخوردار است. ممکن است چین در برقراری روابط دیپلماتیک دوباره ایران و عربستان سعودی، نقش مثبتی ایفا کند به شرط آنکه ایران بتواند در برقراری صلح در یمن، شبه جزیره عربستان را به عرصه همکاری همه طرفها تبدیل کند.

بهرام امیر احمدیان

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا