دکتر سید ناصر حسینی

دکتر سید ناصر حسینی…

دانش آموخته جغرافیای سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران…

(این تحلیل صرفا دیدگاه نویسنده بوده و انتشار آن به منزله موضع رسمی انجمن نیست)…

 

 

قرارداد 25 ساله ایران و چین…

 

سؤال اول

سند مشارکت راهبردی ایران و چین، به عنوان یک سند بالادستی و نقشه راه در روابط ایران و چین که امروز امضا شده است تا چه حد می تواند به تعمیق روابط ژئوپولیتیکی دو کشور منجر شود؟

ایران به عنوان کشوری که از نظر موقعیت ژئوپولیتیکی در چهار راه جهان قرار گرفته و با سهل الوصول ترین راههای زمینی، هوایی و دریایی، قاره های جهان را به یکدیگر متصل می نماید، همواره مورد توجه قدرتهای شرقی و غربی، برّی و بحری بوده و در گذشته نیز بخشی از رقابت های ژئوپولیتیکی قدرتهای جهانی بمنظور ایجاد منطقه نفوذ در فلات ایران بوده است. در حال حاضر نیز بدون تردید بخش عمده ای از حساسیت‌هایی که پس از امضای این قرار داد در فضاهای مختلف بروز و ظهور پیدا کرد و فضای رسانه ای جهان را تحت تأثیر خود قرار داد به دلیل همین رقابت می باشد. اگرچه مردم ایران از گذشته دور، به دلیل پیشرفت ها و توفیقات غرب، همواره گرایشاتی به آن سمت داشته اند.

چین حرکت رو به رشد خود را حداکثر از چهار دهه قبل بویژه پس از انقلاب اسلامی آغاز کرده و سرعت آن با رشد مینگین اقتصادی 8 % به قدری قابل توجه بوده که امروز به عنوان نایب ابرقدرت جهان سر برآورده و به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان به تصدیق کارشناسان بانک جهانی، چشم‌انداز، ظرفیت ها و برنامه های جاه طلبانه‌ای را برای جایگزین شدن قدرت اول جهان دارا می باشد.

اگرچه سند مشارکت راهبردی25 ساله ایران و چین درحال حاضر صرفاً به عنوان یک «نقشه راه»[1] مطرح است ولی فرصت ها و تهدیدهای برابری را پیش رو دارد. از آنجا که بخش عمده ای از جغرافیا و بویژه جغرافیای جنوب شرق کشور فاقد توسعه یافتگی است و در طول دهه های گذشته، به هردلیل، مدیران کشور نسبت به توسعه یافتگی آن غفلت کرده اند. لذا در این فرصت، ایران می تواند ظرفیت‌های ژئوپولیتیکی خود را در این قرارداد فعال نموده و گام مؤثرتری را در جهت توسعه نقاط مختلف کشور بویژه مناطق جنوب شرق بردارد و در صورتیکه، رویکرد قراردادها در بخش‌های مختلف اقتصادی، بر مبنای «استراتژی برد- برد»[2] تنظیم شود، به طور طبیعی به توسعه یافتگی کشور آن هم در شرایط فعلی- رقابت با همسایه شرقی (پاکستان) که با چین روابط مستحکم تری دارد و همچنین اختلافات موجود با آمریکا و غرب- کمک خواهد کرد.

از سویی دیگر، عدم استقبال ایران از قرار گرفتن در راهبرد «کمربند- راه»[3] مانع حرکت چین به سمت غرب نخواهد شد و جاده ابریشم جدید از شمال و جنوب ایران عبور خواهد کرد و باعث کاهش وزن ژئوپولیتیکی کشور خواهد شد. بنابراین مشارکت ایران با اولین قدرت اقتصادی آسیا و دومین قدرت اقتصادی جهان می تواند به تعمیق روابط دو کشور کمک شایسته ای داشته باشد و انعقاد قرار دادهای اقتصادی عادلانه در بخشهای مختلف، البته با قیمتهای روز به تداوم و تعمیق آن کمک خواهد کرد و دو کشور از آن سود خواهند برد. نکته دیگر اینکه، چون این گونه روابط و قراردادهای راهبردی و طولانی مدت، دو کشور را از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی به سمت یک وابستگی سوق خواهد داد؛ شرط لازم برای این تعمیق روابط این است که این «وابستگی متقابل»[4] باشد و با توجه به نیازمندیهای طرفین، توازن لازم در وابستگی برقرار گردد. ضمن اینکه این انتظار وجود دارد که این قرارداد ایران را به هدف دیگر خود یعنی عضویت در پیمان همکاری شانگهای نیز نزدیک نماید.

 

سؤال دوم

مشارکت راهبردی ایران و چین چه تأثیری در مناسبات بین‌المللی بویژه در روابط چین و آمریکا می تواند داشته باشد؟

پس از فروپاشی شوروی سابق، چین به عنوان رقیب اصلی ایالات متحده آمریکا سربرآورده و توجه این کشور را به خود جلب نموده است. در این دوره هر دو کشور برای پرکردن خلاء قدرت شوروی سابق در منطقه اوراسیا تلاش نموده اند. در حال حاضر پایگاههای آمریکا در افغانستان و آسیای مرکزی (قزافستان) و قرارداد استراتژیک این کشور با هند – که تأمین انرژی هند را حداقل برای یک دهه تضمین نموده است – مصداق یک رقابت جدّی با چین است. چین نیز نیاز دسترسی خود به بازارهای اقتصادی و انرژی آسیای مرکزی را از طریق مغولستان و پاکستان تسهیل نموده و خواستار حضور قوی تری نیز می باشد. بنابراین چنین قرارداد طولانی مدتی با ایران این رقابت را بنفع چین تشدید خواهد کرد. به همین ترتیب در این رقابت، انگیزه مضاعفی نیز برای غرب و بویژه ایالات متحده آمریکا بمنظور برقراری مناسبات بهتری با ایران ایجاد خواهد کرد.

نکته قابل توجه و قابل تعمق در فضای رقابتی آمریکا و چین و یا به زبان ژئوپولیتیک سنتی، رقابت قدرت شرق و غرب یا «بحری و برّی» است که جبهه برخورد آنها در فلات ایران بوده و صحنه اصلی این رقابت ها کشور ایران خواهد بود و چنانچه سیاستگذاران ایرانی در برقرای تعادل بین این دو قدرت چاره اندیشی ننمایند، تجربه نشان داده است که به طور طبیعی آسیب های این رقابت فضای ناآرامی را در کشور ایجاد خواهد کرد.

سؤال سوم

مشارکت راهبردی ایران و چین چه تأثیری در مناسبات ایران و روسیه و نیز روابط ایران و کشورهای اتحادیه اروپا می تواند داشته باشد؟

استراتژی ژئوپولیتیک اعلام شده چین در حال حاضر «کمربند- راه» و استراتژی ژئوپولیتیک سنتی روسیه «دسترسی به آبهای گرم» است از طرفی چین و روسیه در منطقه ژئوپولیتیکی اوراسیا واقع و اخیراً با اهداف متفاوتی وارد یک همگرایی در پیمان همکاریهای شانگهای شده‌اند. عمده ترین هدف چین از ورود به پیمان شانگهای اقتصادی و مقابله با تروریسم است در صورتیکه مهمترین هدف روسیه از این پیمان، سنگین کرده وزن خود در مقابل پیمان ناتو و مقابله با گسترش این پیمان به سمت شرق می باشد. از طرفی تلاش ایران برای عضویت در پیمان شانگهای بهره برداری از بازارهای اقتصادی منطقه و تسهیل روابط با کشورهای عضو پیمان می باشد. با عنایت به اینکه اهداف اتحادیه اروپا و عضویت قاطبه کشورهای این اتحادیه در پیمان ناتو – حامی اصلی این پیمان ایالات متحده آمریکا می باشد- می توان اهداف کلی این اتحادیه را بویژه در بخش نظامی و حمایت از هژمونی آمریکا، منطبق بر اهداف این کشور دانست. با توجه به مناسبات پیچیده ای که پس از اجرایی شدن این قرارداد در منطقه حاکم خواهد شد، به احتمال قوی با عنایت به روابط اقتصادی قابل توجه چین و اتحادیه اروپا، این اتحادیه در کوتاه مدت از این روابط بهره برداری خواهد کرد. اما رقابت اصلی ایران و روسیه در بازارهای انرژی است که فعلا در شرایط تحریم ایران، این بازارها در اختیار روسیه و عربستان قرار گرفته است لذا این قرار داد می تواند تغییرات قابل توجهی در سهم رقابتی روسیه بویژه در فروش نفت و گاز ایجاد نماید.

 

سؤال چهارم

مشارکت راهبردی ایران و چین چه تأثیری در مناسبات منطقه ای بویژه در روابط چین و هند و نیز روابط ایران و کشورهای منطقه آسیای جنوب غربی به ویژه خلیج فارس می تواند داشته باشد؟

دو کشور هند و چین در زمرۀ بزرگ ترین کشورهای مصرف کننده انرژی جهان هستند. هند با جمعیت 3/1 میلیاردی و با رشد اقتصادی میانگین 7 % و به عنوان دومین اقتصاد آسیا و سومین اقتصاد جهان پس از چین سالهاست که این کشور را تعقیب می کند. هر دو کشور یک فضای رقابتی سنگین را در از نظر اقتصادی و نظامی بمنظور تسلط بر جنوب و جنوب شرق آسیا علیه یکدیگر مدیریت می نمایند. هند قصد دارد در آینده نزدیک سوخت و انرژی مورد نیاز کشورش را از ذغال سنگ به گاز تغییر دهد لذا نیازمندی شدیدی به انرژی منطقه احساس می نماید و برای دستیابی به راههای دسترسی به این انرژی پاک، برنامه ریزی می کند. از طرفی، در سال 2015 هند استراتژی «نگاه به غرب» را اعلام نموده و درحال اجرا می باشد و راه دسترسی را از طریق جنوب شرق ایران و بندر چاه بهار جستجو می کند و به همین لحاظ وارد قرارداد با ایران شده است. چین نیز در حال حاضر با کشور رقیب هند (پاکستان) قرارداد راهبردی داشته و بندر گوادر پاکستان را برای منظورهای خود در اختیار دارد. بنابراین حساسیت بسیار زیادی بین این دوکشور رقیب آسیایی در مورد قرارداد 25 ساله چین و ایران وجود دارد که سیاستگذاران ایرانی بایستی به نوعی به آن توجه داشته باشند که به فضای همکاری با دو کشور رقیب (هند و چین) خدشه ای وارد نیاید.

در وضعیت کنونی بهترین راه ارتباط دریایی جنوب و جنوب شرق آسیا با غرب و غرب آسیا، دریای سرخ و کانال سوئز و همچنین بنادر تجاری پر ظرفیت در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس می باشد. که در صورت فعال شدن بنادر دیگری در شمال خلیج فارس و دریای عمان و با حضور اقتصادی و احتمالاً تقویت حضور نظامی در این منطقه بطور طبیعی بخشی از این ظرفیت ها به این منطقه منتقل خواهد شد که احتمالاً فضای رقابتی بین قدرت شمالی خلیج فارس و قدرتهای جنوبی را تشدید خواهد نمود.

 


[1] – Road map

[2] – win-win strategy

[3] – one belt- one Road

[4] – Interdependence

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا