چنانچه بخواهیم شناختی تاریخی از رسانه ها و عملکرد آنها درگستره جغرافیای پشتیبان مدنیت، و از عهد باستان تا دوران مدرن داشته باشیم، ابتدا باید آشنا به پیدایش و اثرآنها در شکل گیری تمدن و منافع جمعی بوده، و سپس از نقش آن در تسلط حاکمیت های سیاسی برجوامع مدنی آگاه باشیم. آگاهی ما به تکوین اولیه رسانه مبتنی بر ارتباطات کلامی و منطبق بر رفتار انسان در طبیعت و محیط زیست او در جوامع مدنی ابتدایی است. در جوامع ابتدایی رسانه و اطلاغ رسانی ابتدا به شکل علائم و اشارات و به فراخور بسط مدنیت، عمدتا بوسیله جارچی ها، کاتبان و بعضا خبرچین ها صورت می گرفت. عموما نیز آنها در خدمت قدرت، تسلط و تثبیت حاکمیت سیاسی، و کمک به کنترل جامعه به نفع دولت، و روی هم رفته خودکامگی ژئوپلیتیکی _ سیاسی حکومت و گسترش آن بود. در دوره میانی تاریخ بواسطه پیشرفت مدنیت جدید و متفاوت با گذشته و دسترسی و دستیابی بیشتر انسان به جغرافیا و قلمرویی وسیعتر با منابع متنوع تر و محیط زیستی مطلوب تر، حوزه دانش رسانه ای نیز گسترده تر شد. فرایندی که منتهی به دسترسی آسانتر انسان به داده ها مبتنی برآگاهی و معرفت شد، و واسطه اشاعه و دستیابی افزون به قدرت و انتشار آن در سطح جامعه مدنی، و در راستای کنترل و اقناع بیشتر اجتماعات همراه و مخالف بود. آغاز این دوره با فلاسفه یونان، و به شکل آرا و عقاید گفتاری و نوشتاری، و به دست شاگردان و پیروان، و به صورت شفاهی یا کتابت، و مبتنی بر موضوعات گوناگون، در سطح جامعه منتشر می شد، و عمدتا مسائل متعددی را نیز در بر می گرفت. عناصری که پیدایش دمکراسی را نیز موجب گردید. رسانه، فلسقه، و دمکراسی که توسط حاکمیت ها مصادره، جهت دار، و سرانجام حکومت محور شدند. اما با شروع دوره رنسانس، تغییر و تحول در رسانه به روز و شگرف بود. در واقع دیوار انحصار و دیکتاتوری رسانه ای حکومت محور گسسته شد. موج نوگرایی، اعتقاد به تغییر و تحول، دگرگونی و انقلاب، به کمک رسانه ی آزاد از حکومت بوجود آمد. اما تغییرات در دولت و حاکمیت های سیاسی تک بعد، و ایدئولوگ مذهب پایه، بنیادی و رادیکال بود. چنانچه با توجه به شکوفایی بوجود آمده، گاها تغییرات افراطی نیز رخ می داد. بنابراین دگرگونی ها در اشکال و رویکرد دولت و جامعه رسانه محور، خصیصه بارز دوره نوزایی است. اما این خصیصه نیز خیلی زود توسط حاکمیت سیاسی مصادره، و تا دوره کنونی نیز ادامه دار بوده است. عامل یا عواملی که هرچند به یک شکوفایی بی سابقه منجر شد، ولی شرایط بغرنجی را نیز در ابعاد سیاسی، نظامی، فرهنگی، امنیتی و حقوق بشر؛ به همراه سلطه و استعماری کم سابقه را با همکاری دولت و رسانه موجب گشت. به نحوی که نمونه ای از آن را در تاریخ نمی توان یافت. موضوعی که آگاهی از آن، پرسش های بیشماری را با پاسخ های مبهم ناشی از اتحاد رسانه، سیاست و سرمایه، با مدیریت جهت دار و منافع محور دولت ها روبرو کرده است. بطوریکه مسئله ای که طرح می شود این است که، چرا علارغم اطلاع رسانی بالا در داخل و خارج کشورها، رسانه ها مدافع منافع ملت ها نیستند، و در سیستم های بسته و باز سیاسی( دیکتاتوری، دمکراسی) در جهت منافع مجریان سیاسی و سرمایه داری گام برداشته، و به نوعی ناآگاهی ملی را سبب شده، و در راستای انحراف هرچه بیشتر اذهان و افکار عمومی به نفع حاکمیت های سیاسی و سرمایه دار تلاش تبلیغ و نشر اکاذیب می کنند.
آگاهی یکی از عناصر اصلی و بنیادی احقاق حق، و دسترسی به حق و حقوق نیز ماحصل آن رفاه و فراغت، و سرانجام دستیابی به دمکراسی است. اما عنصر اساسی انتشار آگاهی است. انتشار آگاهی نیز وابسته به رسانه است. رسانه مستقل و برآمده از بطن جامعه نیز از ارکان آزادی است. آزادی و دمکراسی نیز تامین کننده منافع یک جامعه هستند.ارکان دمکراسی و آزادی در نهادها تبلور پیدا می کند. مجموعه این عوامل یک جامعه مستقل در اندیشه و منافع را بوجود می آورد. اما در جوامع باز و توسعه یافته بر خلاف تصوری که در افکار و اذهان عموم آنها است، تقریبا چیزی به نام دمکراسی واقعی و مستقل وجود ندارد. در حقیقت دمکراسی انحصاری و تعریف شده دولتی است که درجهت منافع مجریان سیاسی و سرمایه داری تولید کننده و مصرف محور ایجاد، کنترل و مدیریت شده، و توسط رسانه های وابسته تبلیغ می شود. در اینجا رسانه تعریف شده، جهت دار و وابسته توسط حاکمیت سیاسی کنترل، مدیریت و در افکار و اذهان عمومی و در راستای منافع خود که به درستی متضاد با منافع ملت و در ظاهر همراه با آن می باشد، تبلیغ و نشر پیدا می کند. در واقع افکار و اذهان عمومی به طور مرتب توسط رسانه های داخلی و خارجی با انبوهی از اطلاعات غیر واقعی و ساختگی و اخبار بد در جهت منافع سیاسی، استراتژیک و ژئوپلیتیکی واحد سیاسی سرزمینی از جوانب مختلف زیر فشار، اقناع و ترس قرار می گیرد. این عملیات توسط رسانه وابسته و گاهی به ظاهر مستقل در بیست و چهار ساعت شبانه روز مرتب پالایش و به روز می شود. از این رو جامعه توسعه یافته و فردیت محور غربی در بیشتر مواقع از ارزیابی، مقایسه و انطباق اخبار برای پی بردن به واقعیت ناتوان است. دلیل عمده آن نیز عدم استقلال رسانه، رضایت در رفاه نسبی اقتصادی، و سواد پایین سیاسی است. ایجاد جنگ های خانمانسوز تحت عنوان تامین منابع و منافع ملی، امنیت، تروریزم، حقوق بشر، حمایت یا سرنگونی حکومت های دیکتاتوری، کودتا، استعمار مدرن، ایجاد اختلافات مذهبی در جوامع توسعه نیافته، خلق تضادهای قومی و نژادی، تحریک ناسیونالیسم منفی، تحریم و بحران سیاسی و اقتصادی به کمک تبلیغ رسانه ای وابسته و انحصاری و به ظاهر مستقل، که در نهایت ژئوپلیتیکی خودکامه را به حال ملت ها سبب می شود، از عوامل و عناصر رسانه های غیر مستقل انحصاری و به ظاهر مستقل مردمی است. به گونه ای که یک شخص مستقل، عادی و متخصص با واکاوی تمام اخبار رسانه های داخلی و خارجی مرتبط با کشور خود در اشکال مختلف و با مقایسه و تطبیق آنها، به دلیل غیرواقع و گنگ و مبهم بودن، ناتوان از دستیابی به حقیقت در راستای منافع و حق و حقوق قانونی خود و جامعه است. در اینجا رسانه ها ی انحصاری با کارشناسان متخصص در امور عوام با شیوه ها و شگردهای خاص روانی و به کنار نهادن خواسته های واقعی و آنی جامعه، و پرداختن و جهت دادن به مطالباتی که شامل زمان و فراموشی است، عملا راهبردهای مجریان سیاسی و سرمایه داری را پشتیبانی می کنند. این مهیا کردن استراتژی است که نافع آن سرمایه داری لجام گسیخته به هر بهایی و با پشتیبانی و اقناع افکار عمومی توسط رسانه انحصاری و اجرای آن توسط حاکمیت سیاسی تمامیت خواه که تنها تفاوت آنها در جهان توسعه یافته و عقب مانده در دمکراسی حکومت محور، ولی با ظاهری عمومی و مردمی است. متناظر آن نیز در جهان توسعه نیافته و دیکتاتور با کمک رسانه ها در تبلیغ ایدئولوژی های مقدس مآب، کاریزمای شخصیت، دولت های به ظاهر رفاه و قهرمان پروری برای افکار عمومی تبلور پیدا می کند. پس بر خلاف تصوری که از رسانه می شود، آزادی و استقلال عمل تقریبا در هیچکدام از آنها دیده نمی شود، و کلا در تصرف انحصاری سرمایه داری، حاکمیت های سیاسی، احزاب و گروههای مافیایی تبلیغ و عمل کرده و منافع و مواضع آنها را بیان و پشتیبانی می کنند. دستاورد میدانی و نمود پدیداری آن در جغرافیا نیز؛ تخریب محیط زیست و بلایای طبیعی مضر به حال ملت ها، و پیشبرد منافع و اهداف دولت ها و احزاب و گروههای وابسته به آنها است. نتیجه آن هم خودکامگی ژئوپلیتیکی است که نمایش آن در جنگ، تجاوز و امنیت شکننده که خروج از آن گاهی زمان بر، و حتی لاینحل می باشد دیده می شود. در واقع نقش رسانه ها تبلیغ تصمیم سیاسی و کمک به تغییر افکار عمومی در جهت و همراهی با حاکمیت برای رسیدن به اهدافی است که اصولا به ظاهر در سمت و سوی منافع ملی، ولی در عمل تامین کننده منفعت دولت، احزاب، گروههای همراه و حتی مخالف است. تا آن جا که رسانه هایی که در جهان آزاد بر خلاف مواضع دولت قلم فرسایی و گاهی آن را نقد می کنند، در واقع درجهت خواست و منافع احزاب و گروههای رقیب و مخالف سیستم حاکم عمل می کنند، و آن را با شیوه های خاص در سمت و سوی حق و حقوق و منافع مردم نشان می دهند. تقریبا در اکثر مواقع بحث از منافع ملی در سیاست داخلی و خارجی توسط حاکمیت های سیاسی هم درحقیقت دفاع از سیستم حاکم و احزاب و گروههای همراه آن در مقابل رقیبان و مخالفان است که توسط رسانه های وابسته، افکار و اذهان عمومی را در سمت و سوی منافع خود همراه کرده و جهت می دهند. رسانه ها حتی در بازگو کردن بعضی از واقعیات در اذهان عمومی به گونه ای رفتار می کنند که حاصل دستاورد آنها به شکل افعال معکوس و به نفع سیاست دولت است. از این رو تصمیم، کاربرد و انتشار آن، و همراه کردن افکار و اذهان عمومی با دخالت رسانه درامتداد سیاست هماورد با رقیبان داخلی و خارجی تهدید کننده منافع حاکمیت، از استراتژی های دولت ها می باشد. بوسیله این استراتژی ها، دسترسی و دستیابی به منابع، قلمرو مفید، امنیت و توازن قوا در امتداد حفظ قدرت و حاکمیت؛ ژئوپلیتیکی را باعث می شود که پایداری آن وابسته به دولت و در جهت منافع سیاسی او بوده، و نتیجه آن ژئوپلیتیکی نامتوازن به حق ملت، و سرانجام خودکامگی ژئوپلیتیکی است. بنابراین دمکراسی سیاسی شده و با مدیریت غیر مستقیم حکومت های غربی که در ظاهر با محوریت مردم توسط رسانه ها تبلیغ و موجه جلوه داده می شود، تنها در مقایسه با دولت های تمامیت خواه و دیکتاتور معقول می نمایاند. از این رو در دنیایی با چالش های ژئوپلیتیکی متعدد که در حقیقت در بیشتر واحدهای سیاسی آن بر خلاف منافع ملت ها عمل می شود؛ رسانه یا رسانه ها ژئوپلیتیک ناآگاهی ملی را در جهت خودکامگی ژئوپلیتیکی، و به نفع دولت ها و حاکمیت سیاسی حتی در جوامع آزاد تبلیغ می کنند. بنابراین رسانه یا رسانه هایی آزاد و مستقل از احزاب، گروهها و بطور کلی دولت ها و حاکمیت های سیاسی زمانی بوجود می آید که نهاد محور و خصوصی باشد، و در بطن جامعه بصورت متکثر قرارگیرد. این موضوع می تواند انحصار احزاب، گروهها، ، مافیای ثروت و قدرت و به طور کل دولت های ناکارآمد و غیر مردمی را خلع سلاح کند، و خود کامگی ژئوپلیتیکی منجر به جنگ ها، ناامنی، دیکتاتوری، تضعیف کننده های مدنیت، تضادهای قومی مذهبی، فرقه گرایی، بحران های زیست محیطی، استفاده بی رویه از منابع و هدر رفت آن، که دولت های تمامیت خواه و حتی دمکراتیک در بیشتر مواقع به همراهی رسانه وابسته مسبب آن بوده و ژئوپلیتیکی ناآگاهی به حال ملت ها و به نفع حاکمیت های سیاسی را تبلیغ می کنند از بین ببرد. آرزویی که دسترسی و دستیابی به آن در عبور از عصر تثبیت ملت-دولت ها، دستاوردی شایسته، و در آینده آرمانی مطلوب خواهد بود. پس طی چند قرن وابستگی رسانه به قدرت، سیاست، ثروت و در جهت منافع خواص،(که درواقع رسالت آن آگاهی بخشی جمعی بود) باعث ناآگاهی عمومی شد که ماحصل آن خودکامگی ژئوپلیتیکی و تکوین کننده دمکراسی حکومت محور، و نافع دولت ها و حاکمیت های سیاسی و مضر به حال ملیت ها بوده و هست. بگونه ای که همکاری رسانه و دولت در راستای منافع انحصاری احزاب، گروهها و مافیای ثروت، قدرت و سیاست، ژئوپلیتیکی پیچیده ای را باعث شد که آثار آن در بیشتر زمینه ها ی زیستی به عدم تعادل جهانی در جهت انکار منافع عمومی و آگاهی جمعی حرکت کرده و می کند. بنابراین گذاره ای که محصول عصر روشنگری و محرک توسعه تمدنی و حامی آزادی و حقوق انسان ها بود، با انحصار قدرت سیاسی_ مالی دولت و حاکمیت ها، و با یک سیاست فرهنگی حساب شده از جانب آنها، پیام رسان استراتژی های سیاسی و جغرافیا پایه ای گردیده که نمود پدیداری آن در محیط، ژئوپلیتیکی بغرنج به حال ملت ها، و ژئواستراتژی یا ژئواستراتژی های ویژه ای به نفع قدرت ها است. این مسئله تضاد منافع ملت و دولت، عدم اعتماد ملت ها به حاکمیت های سیاسی و فقدان درک و ناآگاهی ملت ها و حاکمیت ها از یکدیگر را باعث شده، و شرایطی را به کمک اهرم های قدرت که رسانه ها یک مورد آن محسوب می شود را در دست دولت ها بوجود آورده که نتیجه آن عدم توازن ملی و جهانی، و سرانجام ژئوپلیتیکی انحصاری و خودکامه به نفع حاکمیت ها است. نکته ای که تصمیم و تجدید نظر درآن توسط دولت ها، برگشت و حفظ توازن زیست محیطی و انسانی، امنیت، فروکش کردن بحران ها، و نهایتا پویایی ژئوپلیتیک و شتاب مدنی است. کارزاری که دگرگونی درآن منوط به تغییر درافکار و اندیشه حاکمان؛ و ادای دین رسانه ای آزاد و مستقل به دنیایی است که از عدم تخصیص عادلانه منابع، جمعیت انسانی وسیع و کم کیفیت محرک بحران های زیست محیطی و جنگ در رنج تنش و فرسودگی است.