بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب و احترام
تحلیل و بررسی بحران های ژئوپلیتیکی از دو جنبه جغرافیایی و اقتصادی اهمیت ویژه ای دارد. چون یکی از مبانی ژئوپلیتیک جغرافیا است شناخت عوامل جغرافیایی طبیعی و انسانی که باعث بحران می شود می تواند به تحلیل آینده بحران کمک کند و همچنین دلیل اینکه یکی دیگر از مبانی ژئوپلیتیک قدرت است و از مواردی که باعث رشد قدرت سیاسی می شود قدرت اقتصادی است بررسی جریان های اقتصادی و ارتباط آن با سیاست می تواند به بررسی و تحلیل بحران کمک کند
تعریف ژئواکونومی : برخی ژئواکونومی را استفاده از قدرت ژئوپلیتیک یا قدرت نظامی برای رسیدن به اهداف اقتصادی می داند( کوون و اسمیت )
برخی دیگر تعریف موسع دارند و آن را درهم تنیدگی اقتصاد بین الملل، ژئوپلیتیک و استراتژی می دانند.( بلک ویل و هریس)
دکتر عزتی هم ژئواکونومی را بر پایه قدرت ،جغرافیا و اقتصاد تعریف می کند.
دو بحران امروز در دو نقطه ژئوپلیتیکی متفاوت است .یکی در منطقه اروپا و دیگری در منطقه اقیانوس آرام می باشد . تنش ها در سطح دنیا بر قیمت انرژی تاثیر گذارند .روسیه خود صادرکننده انرژی به اروپا و چین و منطقه شرق آسیا دریافت کننده انرژی هستند و شاهد هستیم که قیمت انرژی به واسطه کرونا و بحران اوکراین بعد از سال 2020 رشد زیادی داشته است. در سال 2021 و 2022 رشد کامودیتی ها را شاهد بوده ایم و جنگ اوکراین بر قیمت فلزات و کود و انرژی و غلات و ..تاثیر گذار بوده است و پیش بینی می شود که اگر این جنگ ادامه داشته باشد، افزایش قیمت ها بیشتر خواهد شد . مسئله دیگر محدودیت صادرات هست که به واسطه بحران های ژئوپلیتیکی حاصل می شود که به طور مثال هند صادرات غلات را متوقف کرد و ما شاهد افزایش قیمت غلات بودیم . مسئله بعدی این هست که بحران ها می توانند ریسک ژئوپلیتیکی را افزایش دهند و تنش های سیاسی همچون 11 سپتامبر و جنگ اوکراین این ریسک ها را افزایش می دهند و امروزه در بازارهای جهانی روی ریسک های ژئوپلیتیکی خیلی کار می کنند .و ما امروز شاهدیم که پس از بحران اوکراین ریسک ژئوپلیتیکی به ویژه در اروپا خیلی زیاد بوده است . مسئله بعدی موضوع صادرات و واردات هست که شاهدیم کشورهای CIS بعد از جنگ اوکراین نزول زیادی داشتند و از طرف دیگر صادرات کشورهای شرق آسیا بسیار صعودی شده است و این نشان دهنده این است که کشورهای شرق آسیا به شدت روی صادرات کالاهای خود در حال کارکردن اند . اما مسئله ژئوپلیتیک : چرا روسیه باید به اوکراین حمله کند ؟ چون روسیه عمق استراتژیکی از طرف اوکراین ندارند و اگر روزی اوکراین به ناتو بپیوندد ،روسیه از این قسمت بی دفاع خواهد بود . و همچنین بعد از شهرکیف سرزمین ها هموار هست و به راحتی امکان نفوذ به روسیه وجود دارد .و مسئله دیگر بعد ایدئولوژیک اوکراین هست و روس تبارها یک جایگاه تاریخی برای اوکراین قائل هستند . مسئله دیگر بحث مهاجرت هست که شاهدیم پس از شروع جنگ تا کنون 3.5 میلیون نفر به لهستان و 27 هزار نفر به بلاروس و نزدیبک یک میلیون نفر به روسیه مهاجرت کرده اند . موضع ایران نسبت به این جنگ نه تایید بود و نه محکومیت ، این از این جهت خوب است که با توجه به تجربه تاریخی ما در جنگ های جهانی ،کسانی که آن زمان در مصدر کار بودند نتوانستند تصمیم درستی اتخاذ کنند و از آن جهت ما متضرر شدیم و این موضع بی طرفانه باعث می شود که فعلا ضرری ما را تهدید نکند. ولی در بلند مدت باید تاثیر آن را بررسی کرد .جنگ اوکراین باعث متوقف شدن مناسابت ما با آسیای میانی که در حال شکل گیری بود ،شد و باید دید امتیازاتی که روسیه فی الحال به ما می دهد کوتاه مدت خواهد بود یا بلند مدت و یا این دیپلماسی نگاه به شرق در بلند مدت منافع ما را تامین می کند یا خیر .و باید توجه داشت که روسیه همسایه ماست و حسابش با آمریکا متفاوت است . بحران تایوان : قرابت تایوان و اوکراین این هست که ایالات متحده هر گاه بخواهد چین و روسیه را تحت فشار قرار دهد ،خودش مستقیم وارد نمی شود و این کشورها را تحریک می کند و این جنگ نیابتی که از زمان جنگ سرد وجود داشت ، همچنان وجود دارد.
تایوان به لحاظ جغرافیایی جز فلات قاره چین محسوب می شود و ما دریای چین جنوبی را داریم که تمام صادرات و واردات چین از این قسمت می باشد و در این قسمت آمریکا ژاپن و فیلیپین را همراه خود دارد .و ترامپ هم چون رویکرد اقتصادی داشت ،جزو اولین سفرهایش ،سفر به ژاپن و استرالیا بود و از این طریق صفحه ژئواستراتژیک اقیانوس آرام را تثبیت کرد و اساسا فلسفه حضور ناو آمریکا در این منطقه ،پشتیبانی از اقتصاد آمریکاست . اما این منطقه برای چین هم بسیار مهم است و چین در منطقه دریای جنوبی تعدادی جزایر مصنوعی تولید کرده است که دریا را دیدبانی کند و صادرات خود را کنترل کند که خود اینها از منظر حقوق بین المللی دریاها محل مناقشه است و این موضوع برای آمریکا قابل تحمل نیست چرا که در این منطقه کشورهایی مثل کامبوج،ویتنام و فیلیپین در حال تولید محصول از طریق شرکت هایی مثل دل و آیفون و … برای آمریکا هستند. اما آیا قدرت نظامی چین و تایوان با هم قابل مقایسه است ؟ خیر.420 هزار نیروی دفاعی چین در برابر 88 هزار نیروی تایوان،چین یک ناو هواپیمابر دارد و تایوان ندارد و تعداد زیر دریایی و کشتی های جنگی نیز قابل مقایسه نیست. آیا چین مایل است تنشی در آن منطقه اتفاق بیفتد یا خیر ؟ آمارهای اقتصادی می گوید خیر، 515 میلیارد دلار صادرات چین به تایوان می باشد که صادرات آمریکا حدود نصف این عدد می باشد و این فاکتور مهم اقتصادی برای چین باید در نظر گرفته شود .چین می خواهد ابرقدرت شود ،اما نمی تواند چرا که شروط ابرقدرتی مثل تحریم کردن ، تهدید کردن ،تطمیع کردن و جنگ کردن را ندارد .البته شاید بتواند تحریم و تطمیع کند ،اما تهدید آنچنانی ای را نمی تواند داشته باشد و نمی تواند جنگ راه بیندازد ،چرا که قدرت ژئوکالچر زیادی ندارد و نتوانسته زبان و فرهنگ خود را در نقاط مختلف دنیا صادر کند . نکته دیگر که امروزه اهمییت دارد ،تولید نیمه هادی هاست که برای تراشه های الکترونیکی خیلی مهم است و بحران کرونا باعث مختل شدن تولید این نیمه هادی ها شد .طبق آمار بلومبرگ 90 درصد نیمه هادی های دنیا در تایوان تولید می شود و این مولفه روی این تنش بسیار موثر است و گفته شده از 2021 آمریکا 80 میلیون دلار روی این نیمه هادی ها سرمایه گذاری کرده است .لذا تاثیر این مولفه را باید در نظر گرفت . یکی از مشکلات اساسی ما وارد نشدن به اقتصاد شبکه ای دنیاست .ایران باید بتواند شرایطی را فراهم کند که شرکت های جهانی بیایند و در ایران سرمایه گذاری کنند و این باعث از کار افتادن تحریم می شود و به طور مثال در اوراسیا وقتی کریدور شمال به جنوب راه افتاد خیلی به نفع ما شد و اگر جنگ اوکراین اتفاق نمی افتاد این روند رو به رشد ادامه داشت ،چرا که روسیه به کالا نیاز داشت و کشورهایی مانند هند و چین می توانستند از مسیر ایران کالای خود را صادر کنند. چرا که این مسیر امن ترین و ارزان ترین مسیر برای این کار است . در همین فضا که روسیه وارد جنگ با اوکراین شده است و اروپا وارد بحران انرژی شده ،ما می توانیم از این فرصت استفاده کرده و بحران انرژی اروپا را حل کنیم و این می تواند ما را از این انزوا عبور دهد و ما باید در این زمینه آینده پژوهی کنیم که بتوانیم به نحو احسن از فرصت استفاده کنیم . ما باید خیلی روی منطقه آزاد چابهار کار کنیم .چرا که یک بندر رقیب بنام گوادر در پاکستان دارد ظهور می کند و اگر گوادر تکمیل شود ،دیگر جابهار رونقی نخواهد داشت . مسئله بعدی راه ابریشم و ایده یک کمربند یک راه هست که رئیس جمهور چین مطرح کرده است و این هم راه دریایی و هم جاده ای و هم ریلی اش از ایران عبور می کند و با توجه به این که عضو پیمان شانگهای هم شدیم ،شاید اتفاقات خوبی بیوفتد .البته همه اینها منوط به این هست که سرمایه گذاری در ایران اتفاق بیوفتد اما نکته آخر اینکه : ما باید شرایط اقتصادی خود را طوری سامان دهیم که عضو شبکه اقتصادی بین المللی باشیم .اگر مسیر راه های هوایی ایران را ببینیم ،ما در سال 2014 یک راه بین المللی هوایی داشتیم ،اما با توجه به تنشی که در عراق و سوریه اتفاق افتاد،سه راه هوایی دیگر اضافه شد که باز چون ما فرصت را غنیمت نشمردیم ،بعد از آرام شدن اوضاع در عراق و سوریه ،آن راه های هوایی مجدد بسته شد .ما وقتی موقعیت جغرافیایی خود را در نظر بگیریم می توانیم از این بحران ها و تنش هایی که در اطراف ما اتفاق می افتد به نحو احسن استفاده کنیم .البته ما باید در ایران یک سری کارها را انجام دهیم .ما هنوز یک راه آهن درست که بتواند چابهار را به انزلی وصل کند نداریم .مشکل دیگر این است که هواپیما به اندازه کافی نداریم که بتوانیم کالاهای خود را صادر کنیم . شرط پیشرفت این هست که ما در تحلیل های خود نگاه به آینده داشته باشیم و آینده پژوهی کنیم و بتوانیم اتفاقات آینده را پیش بینی کنیم و بر اساس آن وزن ژئوپلیتیک خود را افزایش دهیم