پایان سال 1396، بیم ها و امیدها تحلیلی بر روندهای ژئوپلیتیکی محیط پیرامونی ایران

محمود نورانی،پژوهشگر در حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلتیک

مقدمه

محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران همواره متأثر از متغیرهایی است که در سیستم نظام منطقه­ ای و بین ­المللی وارد می ­شود. از این منظر، محیط امنیتی بین ­المللی اساساً پدیده­ای عصری است و با ظهور متغیرهایی بی­ بدیل و پیچیده ­تر شدن عناصر متشکله و مشخصه هر زمان، بازتعریف شده و قرائتی جدید را طلب می­ کند. جمهوری اسلامی ایران جزء معدود کشورهایی است که با داشتن پانزده همسایه در چهار زیرسیستم منطقه ­ای شامل آسیای مرکزی قفقاز، خلیج ­فارس، شرق مدیترانه و آسیای جنوب­ غربی قرار گرفته است. دگرگونی­ های منطقه ­ای در هریک از زیرسیستم­ های مذکور خواه ناخواه بر امنیت ملی و منافع منطقه ­ای ایران تاثیرگذار بوده و خواهد بود.

محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران عرصه ­های وسیع موضوعی را در بر می ­گیرد یعنی روندها و پدیده ­های سیاسی- امنیتی در این مناطق و ژئوپلیتیک نزدیک و پیوسته ایران به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر امنیت و منافع منطقه­ ای ملی ایران تاثیرگذار می ­باشد به همین جهت رصد کلان و ماهواره­ای این پدیده ها برای پژوهشگران و کارشناسان امر ضروری می ­باشد تا ارتباط روندها و پدیده ­ها با یکدیگر و همچنین با محیط امنیتی داخلی به خوبی کشف و مدیریت شود.

جمهوری اسلامی ایران از منظر منطقه­ ای در حوزه ­ای واقع شده است که هیچ ­گونه ترتیبات امنیتی پایدار و توافق شده در آن وجود ندارد. به رغم پیشرفت نظام های امنیت منطقه­ ای در سراسر جهان به ویژه بعد از پایان جنگ سرد و در چارچوب تحولات جهانی شدن، هنوز منطقه پیرامونی ایران فاقد ترتیبات امنیتی نهادینه شده است. تروریسم، افراط ­گرایی، تنش ­های قومی و مذهبی، جرایم سازمان­ یافته، دولت­ های شکننده و ضعیف و مداخلات قدرت­ های فرامنطقه­ ای از جمله چالش ­ها و موانع امنیتی عمده­ ای است که ایران در پیرامون خود با آن­ها روبروست.

1- مذاکرات سازش فلسطین، نقش آمریکا در آینده سازش

با اعلام به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی از سوی رئیس‌جمهور آمریکا، مشخص شد که این کشور اساساً نه اراده‌ای برای پیشبرد مذاکرات صلح (سازش) دارد و نه وجهه‌ای مقبول میان طرفین. لذا پس از اعلام تصمیم مذکور از سوی ترامپ، بحث‌ در خصوص این‌که کدام بازیگر، میانجی تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی خواهد شد، جدی‌تر از قبل شده است. بازیگرانی که تاکنون مطرح‌ شده‌اند، روسیه، اتحادیه اروپا و هند می‌باشند، البته برخی از گروه چهار متشکل از روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل هم نام می‌برند که سال‌ها قبل برای پیشبرد روند صلح میان طرف فلسطینی و صهیونیست ایجاد شد اما موفقیت‌هایی نداشته است.

بررسی موانع و مشوق‌ها نشان می‌دهد روس‌ها را شاید بتوان یکی از مهم‌ترین جایگزین‌های میانجی‌گری برای مذاکرات صلح در دهه پیش رو دانست. اقدام روس‌ها در پذیرش پایتختی قدس غربی برای رژیم صهیونیستی منوط به تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی یک نقطه عطف در نقش­آفرینی روس‌ها در مسئله فلسطین بود. این اقدام که خوشحالی رسانه‌های صهیونیستی و لابی‌های یهودی در روسیه را به دنبال داشت، نشان داد روس‌ها بر ایفای نفش مبتکرانه در مسئله مذاکرات سازش، مشتاق و ریسک‌پذیرند. روابط نسبتاً مثبت روس‌ها با جریان‌های فلسطینی از تشکیلات خودگردان تا حماس و حضور پررنگ روس‌ها در منطقه طی سال‌های اخیر، فرصتی مناسب برای ورود کرملین به پرونده سازش است.

اما هند، اتحادیه اروپا، گروه چهارجانبه و دیگر بازیگرانی که بعضاً به عنوان میانجی‌های ممکن به جای آمریکا در مسئله فلسطین نام برده می‌شود هر یک دارای موانع جدی‌ای برای ایفای نقش در این حوزه دارند.

2- پدیده محمد بن سلمان؛ بی‌ثباتی در عربستان؟

با قدرت گرفتن محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد سعودی، سرعت تغییر و اصلاحات در حوزه ­های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در این کشور افزایش پیدا کرده و جامعه سنتی این کشور را با چالش فزاینده‌ای روبه‌رو کرده است. این موضوع از دید برخی از کارشناسان نتیجه‌ای به جز بی­ثباتی در نظام سیاسی و فرهنگی این کشور نخواهد داشت و در نهایت جامعه عربستان دچار یک هرج و مرج داخلی خواهد شد.

بی­ تردید عربستان­ سعودی یکی از بازیگران منطقه جنوب غرب آسیا به شمار می­ رود که به عنوان یکی از رقبای سنتی ایران از گذشته تاکنون به ایفای نقش در معادلات منطقه­ ای می­ پردازد. پس از قدرت گرفتن محمدبن سلمان در 2015 میلادی، وقتی نایب ولیعهد عربستان سعودی شد، گزارش ­های بیشتری از تماس تلاویو- ریاض منتشر شد. وقتی او رسماً ولیعهد شد، برخی رسانه ­ها و حتی مقامات اسرائیلی قرار گرفتن او در این مقام را خبر خوبی برای آمریکا و اسرائیل خواندند. در ماه ژوئیه امسال، یسرایل کاتس(وزیر حمل و نقل و اطلاعات اسرائیل) در سخنرانی کنفرانس سالانه هرزلیا در اسرائیل خواستار همکاری اطلاعاتی با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و عادی­ سازی تدریجی روابط با این کشورها شد؛ وی گفته است، این یک محور امنیتی منطقه ­ای خواهد بود. کاتس در پایان سخنرانی خود از پادشاه سعودی خواسته که از نخست­وزیر اسرائیل برای دیدار از ریاض دعوت کند و افزوده «شما همچنین می­ توانید ولیعهد جدید خود، شهزاد محمد بن سلمان را به اسرائیل بفرستید. او یک انسان پرتحرک و با ابتکار عمل است؛ می ­داند که ایران کیست و می ­داند که ما باید محوری در برابر ایران تشکیل بدهیم.».

رصدهای اطلاعاتی نیز حاکیست که همکاری­ های سیاسی، اطلاعاتی و امینتی میان این دو رژیم افزایش یافته است، همکاری­ هایی که هدف عمده آن­ها مقابله با ظهور ایران به عنوان قدرتی منطقه ­ای و گسترش نفوذش در خاورمیانه است. به گفته یک مقام آمریکایی، دیدارهای پشت پرده مقامات اسرائیلی و سعودی دست کم پنج سال است که در جریان است. این روند با ابعاد پیچیده ­اش در سال های اخیر در لایه­ های مختلف تداوم خواهد داشت.

3- پایان داعش یا ادامه شبکه­ سازی زیرزمینی؟؟!

روح داعش ماهیتی فلسفی و جسم آن ماهیتی نظامی- تروریستی دارد. هر چند با باز­پس ­گیری مناطق مربوط به خلافت خودخوانده، داعش به پایان نظامی خود رسیده است اما این امر به معنای پایان فلسفی آن نخواهد بود. به بیان کوتاه، شکست نظامی داعش تنها جسد این پدیده را از میان برده و شبح آن همچنان بر فراز گیتی در انتظار احضاری دیگر خواهد ماند. لذا تحولات هندسه فکری و جغرافیایی آن در سال­های آینده در سه زوایه مهم قابل پیش­بینی است:

الف: ارتش سایبری داعش

پس از شکست خلافت سرزمینی داعش در عراق و سوریه در ماه­های پایانی سال 2017 بحث­ های متعددی پیرامون خلافت مجازی داعش در محافل علمی مطرح شده است. همچنین پس از شکست­ های مستمر داعش در عراق و سوریه، سندی در فضای مجازی با عنوان «خلافت نابود نخواهد شد» در حال چرخش است. این سند مجموعه گلچینی از سخنان و مواضع رهبران کشته شده و زنده داعش است. در این سند آمده است: « پیام خلافت این است که تا زمانی که اراده وجود داشته باشد دولت اسلامی هم وجود خواهد داشت» در بخشی از این سند آمده است که مسلمانانی که در آمریکا متولد می ­شوند ارتش فاتحین خواهند بود و پایان خلافت سرزمینی به معنای پایان ایده «دولت اسلامی» نیست. این سخن بدان معناست که داعش پس از شکست ­های متوالی و سنگین در عراق و سوریه وارد فاز جدیدی تحت عنوان فعالیت گسترده و شبکه ­سازی سایبری برای عضوگیری و یارگیری پنهانی و آموزش عملیات ­های نظامی و تروریستی نظیر؛ عملیات انتحاری و انغماسی[1] در فضای سایبری، به منظور تاسیس خلافت مجازی شده است. در خلافت سایبری، داعش به جای حضور فیزیکی، بیشتر به حضور در شبکه ­های اجتماعی و فضای مجازی خواهد شد. به بیان دیگر در این تاکتیک، خلافت مجازی یا آنلاین جایگزین خلافت حقیقی و سرزمینی خواهد بود. اگر چه خلافت سرزمین داعش در عراق و شام چندان پایدار نبود اما خلافت مجازی می­ تواند بسیار پایدارتر و باثبات ­تر از خلافت حقیقی باشد و شکست آن نیز به مراتب دشوارتر باشد.

ب: افغانستان در دام داعش محلی

حدود دو سال قبل بود که گروه داعش در افغانستان با نام «شاخه خراسان دولت اسلامی»، اعلام وجود کرد. در آن زمان برخی کنشگران سیاسی آن را هیاهوی تبلیغاتی این گروه خواندند و ابراز خطر حکومت افغانستان را از گسترش این گروه در منطقه به هدف جلب توجه جامعه جهانی و توجیه ضعف های آن شمردند. اکنون که دو سال از آن تاریخ گذشته و حوزه نفوذ این گروه در زادگاهش، عراق و سوریه، در حال کاهش است. در افغانستان روز به روز خبرهایی از هسته ­گذاری آن در گوشه و کنار کشور به گوش می ­رسد. بر اساس حساب سرانگشتی، در 8 ماه گذشته حدود 10 مورد حمله انتحاری در کابل منجر به مرگ بیش از 426 نفرشده است. برخی منابع غربی آمار 10 هزار نفری داعش را اعلام می­ کنند اما حداقل آمار 5 هزار نفری مورد اتفاق نظر بیشتر کارشناسان افغانستان می­باشد. اگر این روند مدیریت نگردد در سال­ های آینده بخش­ هایی ار افغانستان به میدان تاخت و تاز داعش تبدیل خواهد شد. امری که مطلوبیت غرب را نیز تا حدودی تامین می ­نماید و در این بین ضرورت همکاری نیروها و جریان­های بومی افغانستان و بازیگران منطقه­ ای از جمله ایران و روسیه برای مبارزه با داعش در این سرزمین را می ­طلبد.

ج: آسیای مرکزی و نگرانی از افراط­ گری- داعشی

جریان افراط در آسیای­ مرکزی در روند شکل ­گیری خود ضمن رعایت از بحران ­های افراط­ گرایی در افغانستان، از بنیان­ های شناختی اندیشه دین ­گرایی ناقص مردم منطقه آسیای­ مرکزی نیز نشأت می ­گیرد. جامعه مسلمان آسیای­ مرکزی در 150 سال دوره مستعمره خود توسط تزارها و سوسیالیست­ های روسی، از مبانی معرفتی اسلام اصیل به دور ماندند. جریان­های افراط در جهان عرب و همچنین شبه­ قاره به صورت زیرزمینی نظام اندیشگی تروریستی را در جلوه اسلام­گرایی در بین گروه­های مختلف آن مردم خلق کردند. این گروه­ها توانستند با تفسیر غیرموسع از اسلام، از بسترهای فقر، جهالت و شکاف­ های معرفتی کانون­های مبارزاتی ایجاد کنند. کانون­هایی که به اسامی مختلف در عرصه ­های امنیتی کشورهای آسیای مرکزی و حتی در قالب نیروهای مزدور و اقماری سایر کشورها را با چالش مواجه کردند.

در این میان و بی­شک نمی ­توان نقش سرویس ­های اطلاعاتی غربی را کتمان کرد. تحلیل سامانه رفتاری داعش در منطقه و جهان این واقعیت را نشان می­ دهد که قواعد پیچیده در شکل­ گیری و کنش­گری آن به کار رفته است. در چنین وضعیتی ترسیم ژئوپلیتیک تروریسم و افراط­ گرایی نه بر میل و اراده رهبران این گروه­ها، بلکه بر مبنای کدگذاری­ های نامرئی سرویس ­های اطلاعاتی-امنیتی غربی شکل می­ گیرد. در چنین رویکردی بعید نیست که حوزه آسیای مرکزی به عنوان محیط پیرامونی روسیه در اهداف راهبردی سرویس­ های غربی قرار گیرد تا از این طریق، بازی امینتی در ژئوپلیتیک پیرامونی و داخلی روسیه تداوم یابد.

4- چالشی به نام پاکستان…

آمریکا، پاکستان را به عنوان یک متحد عمده غیر ناتو شناسایی قرار داده است. اطلاق این عنوان به پاکستان با خود بسته­ ای از تعاملات نظامی، اطلاعاتی و همکاری­ های سیاسی را در بر داشته اما به طور فزاینده­ای انتشار اخبار مربوط به ایجاد تنش و شکاف در روابط آمریکا و پاکستان در ماه ­های اخیر افزایش یافته است. در تازه ­ترین مورد وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده است که اسلام ­آباد با گروه­های تروریستی شبکه حقانی و طالبان در ارتباط است. هیثر نائورت(سخنگوی وزارت خارجه آمریکا) نیز اعلام کرد که ایالات متحده کمک امنیتی این کشور را به پاکستان که بالغ بر 255 میلیون دلار است، به حالت تعلیق در می­ آورد. در همین حال، خرم دستگیرخان(وزیر دفاع پاکستان) گفت: اسلام ­آباد تجهیزات نظامی موردنیاز خود را از روسیه، چین و برخی کشورهای اروپایی تأمین می ­کند و در این زمینه وابسته به آمریکا نیست. وزیر دفاع پاکستان افزود: با تجدیدنظر در سیاست خارجی به دنبال گسترش روابط با دوستان منطقه ­ای هستیم. در این بین توجه به ظرفیت­ های جمهوری اسلامی ایران و ترکیه نیز در کانون توجه مقامات دفاعی پاکستان قرار گرفته است.

5- چین و اهمیت راهبردی خلیج­ فارس

رشد سریع اقتصادی چین در دو دهه اخیر و حرکت پر شتاب آن در مسیر تبدیل شدن به قدرتی بزرگ در عرصه سیاست بین ­الملل، میزان تأثیرگذاری این کشور بر مسائل بین ­المللی را افزایش داده است. بازتعریف موقعیت استراتژیک چین در سال­های اخیر که عمدتاً متاثر از رشد اقتصادی و در نتیجة آن افزایش توان نظامی و دیپلماتیک است، راهبرد خارجی این کشور را در حوزه­ های مختلف دچار تحول ساخته است. در همین راستا یکی از مناطقی که در سال­های اخیر در سیاست خارجی چین مورد توجه و بازنگری جدی قرار گرفته، منطقه خلیج­ فارس است.

این منطقه و کشورهای واقع در آن، به دلیل برخورداری از بیشترین ذخایر انرژی، طبعاً از بالاترین قابلیت­ ها در تأمین امنیت انرژی چین و پاسخگویی به نیاز استراتژیک رو به تزاید این کشور برخور دارند. چینی­ ها با درک این موضوع در سال­های اخیر تلاش­ های وسیعی برای ارتقای روابط با کشورهای نفتی این منطقه، به ویژه کشورهای اصلی دارنده منابع هیدروکربوری انجام داده ­اند تا در پرتو آن بتوانند سهم خود را از ذخایر این منطقه هر چه بیشتر افزایش دهند. به اضافه اینکه ورود دیر هنگام چین به بازار بسیار رقابتی نفت خلیج ­فارس (عموماً خاورمیانه)، این کشور را ناگزیر می­ نماید که به دنبال منابع و کشورهایی باشد که خارج از دایره سلطه کشورهای غربی به ویژه آمریکا قرار داشته باشند، که از جمله ج.ا.ایران با توجه به ذخایر عظیم نفت و گاز و از سویی فشارها و محدودیت­ های بین المللی (تحریم ­های چندجانبه)، منبعی نسبتاً مطمئن برای تأمین امنیت انرژی چین می­ باشد.

مبادلات تسلیحاتی یکی دیگر از متغیرهای اصلی شکل­دهی به سیاست چین در خلیج­فارس است. این مبادلات از اوایل دهه 1970، روند رو به رشدی به خود گرفت و به تدریج چین را به یکی از تأمین­کنندگان مهم تسلیحات موردنیاز کشورهای این منطقه به ویژه کشورهای بزرگ آن تبدیل کرد. به طور کلی دولت­مردان چین، منطقه خلیج ­فارس را ادامة سرزمین ­های پیرامونی کشور خود و دارای اهمیت ویژه در امنیت سیاسی و اقتصادی می ­دانند و راهبرد توسعه مناسبات را در دستور کار خود دارند. مسئله بزرگ چین در خلیج ­فارس به همکاری­های نظامی این کشور با کشورهای این منطقه باز می­ گردد. اصلاحات اقتصادی در چین مستلزم کسب ارز خارجی است که از طریق فروش اسلحه و تسلیحات نظامی از دیدگاه پکن امکان ­پذیر می ­باشد. به علاوه ورود چین به بازار اسلحه خلیج­ فارس هم زمان با کاهش بودجه نظامی این کشور و تبدیل صنایع دفاعی نظامی این کشور به صنایع نظامی پیشرفته بود که تا حدود زیادی تحقق یافت. به طورکلی، مناسبات کشور چین و منطقه خلیج ­فارس در طول دهه گذشته تحت ­تأثیر عوامل منطقه ­ای، بین­ المللی (فشارهای آمریکا)، داخلی (مسئله سین­کیانگ و مسلمانان چین)، نیاز به نفت و گاز منطقه و فروش محصولات چینی قرار داشته است.

چین، منطقه خلیج­ فارس را نقطه اشتراک و در عین حال تضاد منافع قدرت­های بزرگ می­ داند. هرچند پکن حضور آمریکا را در منطقه به خاطر نیاز روزافزون به منابع انرژی (نفت و گاز)، و ادامة سلطه­ جویی در جهان، درازمدت می­داند، با این حال این کشور به شدت به دنبال نفوذ و نقش ­آفرینی و دستیابی به جایگاهی برتر و فعال­تر و در خور شأن و جایگاه جهانی خویش است.

6- قفقاز؛ نقطه تاریک ژئوپلیتیک غرب آسیا

درک تحولات منطقه قفقاز جنوبی(گرجستان، آذربایجان و ارمنستان) نیز به عنوان منطقه مهم در محیط پیرامونی ج.ا.ایران از اهمیت راهبردی برخوردار می­باشد. این سه کشور ضمن اینکه در درون خود منازعات پایدار دارند، در فضای رقابتی بازیگران مختلف از جمله روسیه و غرب نیز می­ باشد. در سطور پایین با رویکرد روندشناسی مبتنی بر آینده ­نگری به چند پدیده مهم در محیط امنیتی و سیاسی کشورهای قفقاز جنوبی اشاره می­ گردد:

الف: گرجستان جدایی نخبگان سیاسی از احساسات عمومی

گرجستان به دلیل ناهمسویی با روسیه متحمل هزینه­ های راهبردی شد. این کشور که داوطلب عضویت در ناتو و ساختارهای اتحادیه اروپا است و با روسیه تجربه جنگ 6 روزه را به خاطر منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا داشته، امروزه شاهد روند نوینی در فضای عمومی خود می­ باشد. در سال­ های اخیر افکار عمومی گرجستان در مقابله با سال­ های گذشته نسبتاً ضدغربی شده است که این موضوع به افزایش محبوبیت روسیه و تمایل بخش چشمگیری از جامعه گرجستان برای عادی­ سازی روابط با کشورهای همسایه(روسیه) در آینده ­ای نزدیک منجر شده است. البته ملاحظات اقتصادی نیز بسیار تاثیرگذار است چرا که بهبود چشمگیری در سطح زندگی مردم در رویکرد سیاست طرفداری از غرب مشاهده نمی­ شود؛ رویکردی که 25 سال به طول انجامیده است.

در مجموع، این عوامل در کنار وعده­ های پوچ چندین ساله مساعدت از سوی سیاستمداران غربی، در روحیه مردم گرجستان تاثیر گذاشته است. تمامی سازمان­های طرفدار غرب در گرجستان از این موضوع آگاه­اند. حتی «موسسه بین­ المللی جمهوری­ خواه» که نهادی آمریکایی است و از سناتور مک­ کین تبعیت می­ کند اذعان کرده است که با وجود آنکه 71 درصد از گرجی­ ها روسیه را به عنوان تهدیدی برای حاکمیت کشور خود تلقی می ­کنند، 59 درصد از آنها نیز طرفدار ادامه گفت و گو با روسیه هستند.

در مجموع باید به این نکته توجه داشت که چرخش افکار عمومی در گرجستان یک واقعیت منحصر به فرد در فضای پساشوروی است. رهبری گرجستان همچنان سرسختانه نسبت به سلایق عمومی بی­توجه است و از اولویت روابط با غرب از جمله اولویت همگرایی گرجستان در ناتو حمایت می ­کند. با وجود این؛ روحیات و سلایق عمومی کاملاً بی اثر نیستند و روحیات سیاستمداران را تحت تاثیر قرار خواهند داد.

ب: ارمنستان و آذربایجان در نبرد فرسایشی

بحران قره­باغ یکی از مناقشات مهم منطقه قفقاز جنوبی است که ظرفیت درگیری­ها و منازعات پیچیده و متراکم را داراست. با این حال عوامل و شرایط ذیل در حل نشدن این بحران در 25 سال اخیر دخیل بوده است:

  • · درک ژئوپلیتیکی روسیه؛ مسئله قره ­باغ هر چند در بستر تاریخی خاصی شکل گرفته است اما در بدو فروپاشی شوروی اندیشه ژئوپلیتیکی روسیه در تشدید و تبدیل آن به بحران تمام ­عیار نقش مهم داشته است یعنی فعال ­سازی گسل­ های هویتی برای حضور در ترتیبات امنیتی منطقه قفقاز در سطح یک راهبرد برای روس ­ها نهادینه شده بود.
  • · همسویی روسیه و غرب در تفسیر هویتی منازعه آذری ­های مسلمان با ارامنه مسیحی؛ این بحران از پدیده­ های نادر بین­ المللی است که منافع روسیه، آمریکا و فرانسه به عنوان سه گروه مینسک همسویی بالایی در آن باهم دارند. هر سه کشور بنا به تعصبات دینی(مسیحیت) درصددند نتیجه بحران به نفع ارمنستان تمام شود.

روند جدیدی که در بستر تحولات منطقه ­ای قفقاز و از جمله در جمهوری آذربایجان در حال شکل­ گیری است بازسازی الگوی همکاری­ های سه جانبه «روسیه، ایران و ترکیه» در بحران سوریه در حل مسأله قفقاز می­ باشد. اما به طور شگفتی وزیر امورخارجه روسیه به زبان دیپلماتیک آن را رد کرد. واقعیت این است که روسیه علاقمند به ورود سایر بازیگران منطقه ­ای به حل مسأله قفقاز نیست. این بحران احتمالاً در سال آینده دوباره به صورت درگیری نظامی مقطعی فعال شود.

7- مسئله عفرین؛ سقوط مهره­ های شطرنج آمریکا در سوریه

ارتش ترکیه با بکارگیری هزاران نفر از نیروهای «ارتش آزاد سوریه» از 29 دی ماه حملات خود را به مقرهای نیروهای کردی یگان­ های مدافع خلق(Y.P.G) در عفرین سوریه آغاز کرده است. تصمیم برای شروع این جنگ از آنجا جدی شد که آمریکا اعلام کرد که ارتشی 30 هزار نفره از کردها و عرب­های سوری در مناطق تحت کنترل P.Y.D برای کنترل مرزها تشکیل خواهد داد. پس از این تصمیم آمریکا، ترکیه تهدیدات همیشگی خود را عملیاتی کرد.

قدرت­ گیری نیروهای P.Y.D (شاخه سوری P.K.K) در شمال سوریه و تلاش آنها برای اتصال جغرافیایی کانتون­های کردی برای ایجاد پیوستگی ژئوپلیتیکی با دریای مدیترانه و همچنین با نهادینه شدن ساختارهای نظامی و سیاسی جریان P.Y.D در این منطقه با حمایت همه­ جانبه آمریکا، نه تنها استان ­های کردنشین ترکیه را در حصار نظامی P.K.K قرار می­ دهد، بلکه ریسک ژئوپلیتیکی ترکیه را به مساله فوری تبدیل می­ نماید. قدرت­یابی P.Y.D یکی از عوامل اصلی تغییر استراتژی ترکیه در سوریه بود که با اتخاذ رویکرد ناهمسو و تنشی با آمریکا به محور روسیه و ایران تمایل نشان داد و در قالب مذاکرات آستانه نقش ­آفرینی کرد.

سخن پایانی

روند تحولات این روزهای خاورمیانه(بخوانید غرب آسیا) متاثر از شکاف­های قومی و فرقه ­ای و نژادی و البته رقابت­های سیاسی قدرت­های اصلی و رقیب منطقه ­ای و فرامنطقه­ ای گویای شکل­ گیری بازی بزرگی با ویژگی­های منحصر به فرد ژئوپلیتیک و تاثیرات بلند مدت ژئواستراتژیکی است که نتیجه آن به هر صورتی که رقم بخورد می­ تواند تکلیف ساختار توزیع قدرت بین­ المللی را تا آینده ای قابل پیش ­بینی در منطقه خاورمیانه شکل دهد.

در یک جمع­ بندی می­ توان گفت امنیت ملی ج.ا.ایران در طول سال1396 با فراز و نشیب­ ها و نیز فرصت­ ها و تهدیدهای مختلفی روبه ­رو بوده است. هر چند بخشی از چالش­ های امنیت ملی از مشکلات و تحولات داخلی کشور ناشی شده است، اما با توجه به جایگاه و شرایط خاص جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه ­ای، ساختارها، روندها، بازیگران و تحولات منطقه­ ای و بین­ المللی، نقشی کانونی در متأثر ساختن امنیت ملی کشور داشته ­اند.

در سال جدید جمهوری اسلامی ایران باید با توجه به الگوی جدید مداخلاتی آمریکا در خاورمیانه راهبردهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی خود را سامان دهد. این مهم مستلزم مدیریت دگرگونی هنجاری، به صورت پویا، منعطف و شبکه ­ای، چهره­ سازی و ایجاد مقبولیت، اعتمادسازی و قابل پیش­بینی بودن، حساسیت­ زدایی و اقناع بازیگران اصلی منطقه ­ای و بین­ المللی، ایفای نقش نمونه ­ساز و شکل­ دهنده منطقه ­ای و تقویت دستگاه دیپلماسی حرفه ­ای است.


 


[1]– انغِماسی واژه‌ای عربی است به معنای شیرجه‌زن، غوطه‌ور یا بیش‌بخشنده که در اصطلاح برخی گروه‌های تندروی تروریستی سنی‌مذهب برای اشاره به برخی از افراد یا یگان‌های نظامی آن‌ها استفاده می‌شود. در گروه‌هایی مانند داعش یا هیئت تحریرالشام، انغماسی به فرد یا یگانی گفته می‌شود که کمربند انفجاری و سلاح سبک به‌همراه دارد و تا آخرین گلوله می‌جنگد و پس از پایان رسیدن گلوله‌هایش خود را منفجر می‌کند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا