روسیه با اهدافی چون نابودی تسلیحات سنگین اوکراین، تحمیل به رسمیت شناختن استقلال دو استان اوکراین یعنی دونتسک و لوهانسک به عنوان دو کشور مستقل و به رسمیت شناختن تعلق شبه جزیره کریمه به روسیه، عدم عضویت اوکراین در ناتو، عدم کسب سلاح های راهبردی و ازجمله تسلیحات هسته ای و تحمیل سیاست بی طرفی به دولت اوکراین به همسایه غربی خود هجوم گسترده ای را علیرغم انکارهای اولیه آغاز کرد. در هشتمین روز از تهاجم روسیه به اوکراین تحلیلهای زیادی دیده و خوانده ایم، عمده آنها متمرکز بر زمینهها، ابعاد و پیامدهای این رویداد متمرکز است. در یک نگاه متفاوتتر شایسته است، متأثر از تداوم ریاست تقریبا مادامالعمر پوتین بر روسیه، شخصیت و روانشناسی پوتین در این تهاجم به عنوان یک پیشران اساسی دیده شود. در واقع بایستی بر نقاط تاریک یا مغفول واقع شده ذهن پوتین در حمله به اوکراین بیش از دانسته های او تأکید شود. امری که به وضوح منجر به تحریک سایر کشورها به عضویت در ناتو و تسریع روند پذیرش اوکراین در این سازمان دفاعی شده است و این روند از نگاه کرملین مثبت ارزیابی نمی شود.
پوتین با اطمینان از ترس غرب از گسترش جنگ و اقدام نظامی علیه روسیه به علت از وابستگی انرژی اروپا و آگاهی از خنثی کردن هر نوع اقدام شورای امنیت سازمان ملل متحد با حق وتو، با هدف انهدام زیرساختهای اوکراین و تبدیل کردن این جمهوری استقلال یافته اتحاد شوروی سابق به یک ویرانه، دو پیام روشن به جمهوری های استقلال یافته خارج نزدیک خود مخابره می کند: نخست فراموش کردن پیوستن به ناتو و دوم توانمندی سرکوب برق آسای روسیه.
امری که با واکنشهای جهانی و اقدامات گسترده در سطوح مختلف علیه روسیه نشان از کم اثر دیدن روح ملی گرایی در مرکز و غرب اوکراین، قدرت افکار عمومی در سراسر جهان، وجه ژئواکونومیکی قدرت، حاکمیت فضای جریانها و در نهایت بازساخت خاطرات مخالفت داخلی روسها در جنگ جهانی اول است. این عوامل به عنوان پنج نکته کلیدی فراموش شده در تهاجم به اوکراین در صورت تداوم بحران و فرسایشی شدن آن اثرات زیادی بر شکننده شدن موضع پوتین در سطح داخلی نظر به رقبای قدرتمند و روسیه در سطح جهانی خواهد داشت.
نخست، نزدیکی به غرب و دشمنی با روسیه، موضوع اساسی و نظر اکثریت مردم اوکراین بود اما نظر اجماعی و برآیند نظر همه جامعه اوکراین نبود، زیرا روس تباران اوکراین به شدت مخالف آن بودند. وزن این امر در برآوردهای روسیه پر رنگ بود و اشغال سریع استانهای شرقی و جنوبی حاکی از این امر است ولی هر چه به مرکز و غرب پیش میرویم ملیگرایی اوکراینی قویتر میشود. جایی که روسیه بر آن برچسب نئونازی گری زده و تلاش میکند که تصویر منفی از آن در راستای مشروعیت بخشی به تهاجم خود ارائه کند. البته خاطر نشان می شود، مقاومت و همراهی چهره های محبوب هنری، ورزشی و… در تقویت روح ملیگرایی اوکراینی در مقابل تهاجم اثرات خنثی کننده تلاش روسها دارد.
دوم، به نظر می آید، قدرت افکار عمومی متاثر از گسترش اثرگذاری فضای سایبر و شبکه های اجتماعی به عنوان کاتالیزور گردش سریع اطلاعات کم رنگ انگاشته شده است، ولادیمیر پوتین هنوز متوجه نیست که اعتبار جهانی یک رهبر سیاسی از لوازم قدرت هوشمند است که وی با این اقدام، اعتبار خود را با چالش اساسی مواجه کرد و تصویری از یک رهبر دروغگو در افکار عمومی جهان ثبت و بازنمایی میشود. اگر چه افکار عمومی از داشتن قدرت سریع تأثیرگذاری محرومند ولیکن در ذهنیت مردم سراسر جهان این تصویر منفی ماندگار خواهد شد.
سوم، پررنگ بودن بعد ژئواکونومیک قدرت در شرایط کنونی در سطوح داخلی و خارجی گویا در محاسبات جنگ سردی کرملین تحت سیطره پوتین جایی نداشته است. این جنگ و تحریمهای گسترده این غول نفتی هزینه سنگینی بر اقتصاد وابسته به نفت و گاز روسیه تحمیل خواهد کرد، تمایل به سرمایهگذاری و تجارت با این کشور پهناور تحت تأثیر قرار می گیرد و متاثر از شرایط بغرنج اقتصادی اعتبار سیاسی او در میان مردم کشورش نزول خواهد کرد. امری که منجر به خدشه به مشروعیت او بیش از پیش در داخل کشور می شود. این موضوع برای کشوری به گستردگی روسیه با بیش از ۵۰ جنیش تجزیه طلب قومی، زبانی، دینی و فرهنگی به منزله به صدا درآمدن ناقوس تجزیه روسیه با دستان پوتین است.
چهارم، در هم تنیدگی های ناشی از جهان شبکه ای شده و فضای جریانها یکی دیگر از نقاط کور تحلیل پیشران پوتین به سمت باتلاق اوکراین قلمداد می شود. در چنین شرایطی دور ماندن از فضای جریانها و محصور شدن در هارتلند تاریخی مکیندر ضمن فعال سازی مهار هوشمند رقبا با تکیه بر نزدیکی بیش از پیش آمریکا و اروپا، و انفعال چین و سایر متحدین چندان غیر ممکن نیست.
پنجم، در جنگ جهانی اول مردم روسیه مخالف حضور و مشارکت در جنگ بودند، در سال ۱۹۱۴ میلادی، یعنی در آغاز جنگ جهانی اول، روسیه بزرگترین ارتش جهان را داشت، حدود ۱۲ میلیون سرباز و ۶ میلیون سرباز ذخیره؛ ولی در پایان سال ۱۹۱۶ میلادی، پنج میلیون نفر از سربازان روسیه کشته، زخمی یا اسیر شده بودند. حدود دو میلیون سرباز نیز محل خدمت خود را ترک کرده و غالباً با اسلحه به شهر و دیار خود بازگشته بودند. در میان ۱۰ یا ۱۱ میلیون سربازِ باقیمانده نیز، اعتبار تزار و سلسله مراتب ارتش و اتوریته افسران بالا دست از بین رفته بود. عوامل نابسامان داخلی اعم از اجتماعی کشاورزی و فرماندهی نظامی در شکستهای روسیه بسیار مؤثر بود. با گذشت هشت روز از حمله به اوکراین در روسیه طومار یک میلیونی در مخالفت با جنگ امضا شده است و بیش از پنج هزار نفر از مخالفین دستگیر شده اند. خبرهای واصله از روسیه حاکی از این است که بزرگترین تظاهرات و بیش از نیمی از دستگیری ها در مسکو صورت گرفته است، جایی که تظاهرکنندگان در میدان پوشکین تجمع و شعارهایی در مخالفت با مداخله نظامی جاری سر دادند.
این گونه نادانسته های یک سیاستمدار جای مانده در فضای جنگ سرد در جهان شبکه ای شدهای متاورسی با ابزارها و شیوه های نوینی از یکپارچگی و در هم آمیزی می تواند در صورت فرسایشی شدن تهاجم و اشغالگری روسها مخاطرات جبران ناپذیری را در درجه نخست متوجه روسیه و صلح و امنیت جهانی در درجه دوم کند.