اظهار نظر در باره اصل مقاله آقاى عاطفى كه همراه با مقاله آقاى دكتر ويسى بدستم رسيد مستلزم چند سؤال مقدماتي است كه پاسخ به آنها ممكن است براى اعضاء اين كانال و انجمن ژئوپليتيك جالب باشد. چرا گروه جغرافياى دانشگاه تهران درست در زمانى كه ژئوپليتيك چه از نظر لفظ و چه از نظر محتوا مورد تحريم محافل جغرافيايى در غرب بود در سال ١٣٤٣ چنين درسى در برنامه فوق ليسانس جاى داد؟ چرا اين درس بعهده من واگذار شد؟ هدف من از تدريس اين درس چه بود؟ چرا بجاى افسران بلند پايه اى مثل آقاى عاطفى كه تجربيات زمان جنگ را هم داشتند در مراكز مهم علوم نظامى مثل دانشكده فرماندهى عالى و ستاد مشترك، دانشكده افسرى و دانشگاه پدافند ملى كه مخصوص امراى ارتش بود از من دعوت بعمل مي آمد كه سخنرانى كنم؟ چرا با وجود افسران جوانى مثل أقايان عزت الله عزتى، مير يحيى حسينى نيا، احمد عقلمند، و آقاى يحيى شهيدى كه با مجله بررسي هاى تاريخى همكارى مي كرد و در يك دوره سردبير مجله شد، من از وجود چنين مقاله اى توسط عاطفى بي خبر ماندم؟
پاسخ: درس ژئوپليتيك ايده مرحوم دكتر مستوفى مدير گروه بود كه تحصيلات خود را از فرانسه كشورى كه واژه هم از آنجا وارد ادبيات ما شده است انجام داده بود. هدف من از تدريس ژئوپليتيك در درجه اول نفى امپراتور گرايى و انتقاد از ديدگاه جبر جغرافيايى و سپس تحليل نظريه ها بود، از ديدگاه جغرافيا، نه نظامى و توسعه طلبى. با توجه به اين موضوع در پاسخ به دو سؤال بعدى ناتوان هستم.
و اما درباره مقاله. با توجه به ظرف زمانى و تجربيات نويسنده بعنوان يك افسر جوان ارتش در حمله متفقين به ايران و سالهاى بعد از آن تا پايان جنگ، مقاله كاملى از تاريخچه تحولات ژئوپلیتيك عمدتأ آلماني است. به عنوان يك پژوهشگر علاقمند سعى كرده از فرهنگهاى مختلف يارى بگيرد هر چند گاهى در برخى نقل قولها مشكل دارد. مثلأ مطالبى كه درباره راتزل و كيلن (شلين) نوشته جابجا و مغشوش است. براى مطالب دقيق درباره اين نظريه پردازان بهتر است به كتاب اصول و مبانى جغرافياى سياسى كه چاپ اول آن سال ١٣٤٧ است مراجعه شود. ايشان ظاهرأ در مورد كلمه آلمانى گئوپليتيك و یِئوپليتيك به زبان سوئدى بى اطلاع است و همه را جز جيوپاليتيكس مثل فرانسوى تلفظ ميكند. در هر حال بنظر من انتشار مقاله ايشان براى دانشجويان جغرافياى سياسى مفيد است.