به نظر من حمله نظامی گسترده و همه جانبه روسیه به اوکراین از جنبه های مختلف منطقه ای، جهانی، امنیتی و ژئواستراتژیک حائز اهمیت است.
به همین دليل اين اتفاق مهم در دومین ماه میلادی سال ۲۰۲۲ می تواند از جنبه های مختلف مورد بررسی، تحلیل و رصد نظامی و امنیتی و سیاسی قرار بگیرد. از کابوس احیای یک غول یاغی و نافرمان بنام روسیه که غرب را بشدت آشفته کرده، تا احتمال یک توافق خطرناک بر سر ایران، همه مباحث مهمی هستند که بررسی جنگ اوکراین را ضروری می سازد.
اما چرا اوکراین تا این حد برای روسیه مهم است؟ باید اشاره کنم که اوکراین از سه بخش مهم شرقی، جنوبی و غربی تشکیل شده که منطقه ای که بعنوان «اوکراین غربی» شهرت دارد، و متمایز است با بخشهای جنوبی و شرقی جمهوری کنونی اوکراین، از سده چهاردهم میلادی به «روسیه کوچک» شهرت داشت و مردم آن “روس کوچک”(مالوروسکی) خوانده میشدند؛ در کنار «روسیه بزرگ» و «روسیه سفید».
این تقسیمبندی جغرافیایی چنان رواج داشت که تزارهای روسیه این عنوان را به کار میبردند:« فرمانروای سراسر روسیه؛ روس بزرگ، روس کوچک و روس سفید.» این اهمیت تاریخی در کنار اهمیت سرپلی آن برای امنیت دراز مدت روسیه و دروازه ورودی رقیب غربی آن، دغدغه ثابت مسکو است که تحمل زیادی نسبت به اتفاقات مغایر با ارزش های روسی در آن را دارد. و این جنگ بزرگ هم دقیقا به همین دلیل شروع شده است که روسیه به قیمت نابودی کامل اوکراین و هزینه های فراوان بین المللی آنرا آغاز کرده است.
روسها متاسفانه هر جا را اشغال می کند آنجا را نابود میکند و چون توان لازم برای بازسازی ندارد ، مکان مورد تعرض را به حال خود رها می کند.تفکر روسیه تفکر احیا و سازندگی نیست و در رفتار با شهروندان مناطق اشغالی بسیار تبعیض آمیز رفتار می کنند.
اما سرنوشت تاریخی مناطق شرقی و جنوبی جمهوری اوکراین بگونه ای دیگر بوده است.
شبه جزیره کریمه و مناطق شمالی دریای سیاه (جنوب و شرق جمهوری اوکراین) و شرق دریای آزوف در گذشته قلمرو دولت کریمه (خانات کریمه) بود؛ مردمی ترک، همچون خزرها و بلغارهای پیشین، که روسها آنان را «تاتار» مینامیدند و خود سرزمین شان را قِریم خانلغی، قِریم یورتی، قِریم یِر میخواندند؛ نامی که رسما به «کریمه» تبدیل شد.و سالها قبل توسط روسیه اشغال و به خاک آن کشور ضمیمه شد.
بنابر این روسیه اگر منافعش ایجاد کند در تمام مناطق حائل به مرزهای خود بویژه مناطق واقع در نقشه اتحاد جماهیر شوروی سابق دست به عملیات های خشن و بی رحمانه می زند.
تمام این مناطق از نگاه ژئو استراتژیک برای روسیه اهمیت دارند و بنابراین تمام طول تاریخ، این سرزمين ها یک جورهایی گروگان روسیه اند.
یک نکته هم را نمی شود از تحلیل این اتفاقات بویژه مداخلات نظامی روسیه از سال ۲۰۰۸ میلادی به این سمت جدا کرد و آن اینکه انگار در وقوع جنگ ها و بحران های مختلف و بزرگ روسیه جایگزین آمریکا شده است. اما روسیه در صورت استمرار جنگ از بسیاری از مناسبات جهانی محروم و به سمت انزوای بین المللی خواهد رفت.
نکته بعدی که باید اضافه کنم این است که آثار این جنگ و تبعات آن فعلا به سمت خاورمیانه سوق پیدا نمی کند اما منطقه مورد مناقشه همیشه بوی درگیری های بزرگ و ویرانگر جهانی را می دهد و تجربه هم نشان می دهد که روس ها معامله گران مرموزی هستند. هر جور که به قضایا نگاه کنیم نه روسیه قابل اعتماد است، نه آمریکا موجودی است که به این راحتی بخواهد در برابر اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین سکوت کند. همین مساله بیشتر باعث نگرانی است.
اگر غرب به این جنگ به هر دلیلی ورود کند جهان نابود می شود.زیرا اوضاع جنگ از کنترل خارج می شود و دست بردن به سلاح های اتمی ویرانگر محتمل تر از هر زمان خواهد شد. لذا ترس از جنگ اتمی بد جوری دست و بال غرب را در مواجهه با روسیه بسته است. ولی آنگونه که از شکل و شمایل جنگ بر می آید، احتمال یک توافق پنهانی و خطرناک برای یک معامله پر هزینه را تقویت می کند د که خدا کند این توافق و مورد معامله ایران نباشد.
پای خیانت احتمالی ارتش اوکراین هم وسط است. بنظر می آید لایه های موثری از ارتش اوکراین مرعوب روسیه شده باشند.
تنها اهرم جهانی گه براي روسیه باقی می ماند حق وتوی شورای امنیت است که ممکن است حضورش در اونجا نیز تحت الشعاع این اقدام نظامی قرار گیرد.
اما اگر معامله پشت صحنه در کار نباشد،و خیانتی دیده نشود، اوکراین اگر اشغال نشود بعد این اتفاق برای عضویت در ناتو مصمم تر خواهد شد
پشت صحنه سناریوهای سکوت و انفعال غرب در برابر این تهاجم بزرگ، هم مبهمه و هم خطرناکه. شاید یکی از دلایل انفعال غرب معامله بر سر ایران باشد. لذا ایران باید خیلی مراقب باشد و به هیچ وجه این جنگ را نباید بنا بر هر دلیل یا ملاحظه ای تایید کند. از طرف دیگر بهترین سیاست برای ایران سکوت رسمی است.بهتر است بدون واکنش مخصوصا پرهیز از واکنش های جانبدارانه ، احساسات افکار عمومی کنترل بشود عواقب حمایت در داخل و خارج برای ایران هزینه بر است.
در مجموع باید بگویم که جنگ فعلی دو پیامد بزرگ و بحران ساز خواهد داشت که ممکن است از کنترل نیز حتی خارج شود: ۱- تجزیه کشوری بنام جمهوری اوکراین؛ یا الحاق بخش اعظم آن به خاک روسیه که در این صورت تداعی کننده آرزوی سال ۲۰۰۵ پوتین مبنی بر احیای مجدد شوروی خواهد بود. ۲- تبدیل رابطه مسالمت جویانه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا با روسیه به کشمکشی تمام عیار ژئوپلیتیکی همراه با تیرگی و خصمانه که میتواند به سرآغاز دوران جدیدی از «جنگ های خشن مشابه جنگ ویتنام با عواقب بسیار وخیم تر از جنگ های کلاسیک » بدل شود.
بلندپروازی های پوتین ممکن است کار دست این کشور بدهد. بنظر سیاستمداران روس از سناریوهای خزنده خارجی برای پیش زمینه های فروپاشی دوم غافل اند.