دکتر سید حسین رئیس السادات

دکتر سید حسین رئیس السادات…

استاد بازنشسته تاریخ…

(این تحلیل صرفا دیدگاه نویسنده بوده و انتشار آن به منزله موضع رسمی انجمن نیست)…


سوال اول: سند مشارکت راهبردی ایران و چین، به عنوان یک سند بالادستی و نقشه راه در روابط ایران و چین که امروز امضا شده است تا چه اندازه می تواند می‌تواند به تعمیق روابط ژئوپلیتیکی دو کشور منجر شود؟

در واقع این سند همکاری راه زمینی و ریلی چین را به سوی کشورهای جنوبی خلیج فارس باز میکند. زیرا از طریق اقیانوس آرام و اقیانوس هند رسیدن به بازار نفت و صادرات اجناس چینی به غرب آسیا بسیار گران تمام می‌شود از اینرو اگر با این سند همکاری، ایران تنها می‌تواند بخشی از تحریم ها را دور بزند چین می‌تواند یک بازار با ثبات و با امنیت در آسیای غربی برای خود بیابد. در واقع در این چهل سال اخیر و بخصوص در این سالهای اخیر به دلایل مختلف تعمیق روابط انجام شده که بعداً منجر به این سند همکاری شده است. برای ایران یک مزیت مهمتر آنست که چین برای ادامه روند استفاده از بازار غرب آسیا، همیشه نیاز به این خواهد داشت که روابط سیاسی و اقتصادی خود را با ایران در سطح خوبی نگهدارد و ایران نیز از حق وتوی چین در مواقع ضروری استفاده کند. آزارهای آمریکا پس از اشغال سفارت، در مجموع به نتایجی انجامید که یکی از اثرات آن روابط بسیار خوب ایران با چین و روسیه است. اگر چه در این چهار دهه مردم از نظر معیشتی ناگواری‌هائی متحمل شدند، به علت مهاجرت تحصیل کردگان سرمایه‌های انسانی زیادی از دست رفت، ارزش پول ملی کم شد و جایگاه بین المللی ایران افت محسوسی پیدا کرد.

سوال دوم: مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات ببین المللی بویژه در روابط چین و آمریکا و نیزروابط ایران و آمریکا می تواند داشته باشد؟

روابط چین و آمریکا در سطح وسیعتر و مهمتری از روابط ایران و چین می‌باشد. هم اکنون چین با آمریکا سالانه بیش از ششصد میلیارد دلار داد و ستد بازرگانی دارد که روابط اقتصادی ایران و چین به یک دهم آن هم نمی رسد. اما به هر صورت ساز و کار اعاده برجام رنگ واقعیت خواهد گرفت و در این وضعیت جدید این ایران است که برای تراز تجاری خود انتخاب بیشتری خواهد داشت. به هرحال این چنین بنظر میرسد که روابط اقتصادی ایران و چین تاثیر خیلی مهمی در روابط آمریکا و چین نخواهد گذاشت مگر اینکه چین از طریق ایران، خاور میانه و حتی ترکیه را تحت تاثیر روابط بازرگانی خود قرار دهد که در آن صورت ممکن است آمریکا در برابر چین، موضع گیری کند. زیرا هم اکنون چین در حال گسترش روابط خود با عربستان و قطر می‌باشد. در مجموع سیاستمداران همه کشورها به آینده سیاسی و تجاری خود میاندیشند و نقض برجام از سوی ترامپ برای همه کشورها پیام بدی بود اما ثبات سیاسی- تجاری چین یک موهبت به شمار می‌آید. اگرچه ممکن است توتالیتریسم حزب کمونیست چین برای خود مردم چین چندان جالب نباشد اما دولتمردان چین به کشورگشائی اقتصادی بیشتر میاندیشند تا به دمکراسی داخلی، چون باید اقتصاد بزرگ چین با صادرات و واردات بچرخد.

سوال سوم: مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات ایران و روسیه و نیزروابط ایران و کشورهای اتحادیه اروپا می تواند داشته باشد؟

روابط ایران و روسیه بیشتر سیاسی است تا تجاری، از نظر تجاری یکی تاسیس نیروگاه اتمی بوشهر حائز اهمیت است که آنهم بنظر میرسد اهمیت سیاسی آن بیشتر از اقتصادی آن باشد. دیگر صادرات تولیدات کشاورزی ایران به روسیه پس از تحریم اروپا و عدم ارسال تولیدات کشاورزی که آنهم با مشکلاتی که تجار ایرانی در هنگام کمبود برخی کالاها در داخل، از نظر تعهدات صادرات پیدا می‌کنند و دیگر کیفیت نا مطلوب از نظر مرغوبیت جنس و بسته بندی، به نتایج مطلوب و ملموسی نرسیده است و در این اواخر واکسن کرونا که انصافاً خدمت بزرگی به مردم ایران است اما داوری در باره آن هنوز زود بنظر میرسد. ارمنستان، آذربایجان و ترکمنستان سه کشوری هستند که هم مرز با ایران و روسیه می‌باشند. اگر گرجستان و نخجوان را به عنوان خُرده کشور از ردیف معادلات خارج کنیم. همان اندازه که روسیه نگران وضعیت آذربایجان از جهت تمایلات مذهبی نسبت به ایران، می‌باشد ایران نیز تحولات ترکمنستان را از جهت استان ترکمن نشین خود رصد میکند بخصوص حالا که ایران و ترکمنستان سر وجوه گاز با هم کشمکش پیدا کرده‌اند. اما در مجموع ارمنستان تمایلات بیشتری نسبت به ایران دارد تا روسیه. در وضع کلانتر و بین المللی ایران دروازه ورود روسیه به کشورهای عربی است. با همه اینکه روسیه از نظر استراتژیک با سوریه هم پیمان است اما مانع بزرگ ترکیه است که ورود زمینی روسیه را به غرب آسیا غیر مقدور کرده است. مضافاً اینکه ترکیه از جهت امپراتوری بزرگ ترک، با روسیه در روابط به همه کشورهای اُیغور زبان از قزاقستان و قرقیزستان و ازبکستان و ترکمنستان گرفته تا آذربایجان و قفقاز و چچن، دارد سرشاخ میرود. موضوعی که ایران نیز این بلند پروازی اسطوره گونه را اصلاً برنمی‌تابد. در اینجاست که بهترین گزینه برای روابط خوب و عمیق ایران است. روسیه حالا با شوروی دهه سی که هم نیروهای منسجم توده‌ای را به کشتن داد و هم ده تُن طلای سرقتی را پس از کودتای آمریکائی- انگلیسی تقدیم پهلوی دوم کرد اصلاً تناسبی ندارد. ‌روسیه‌ای که از سوی غرب و آمریکا مورد تهدید است و حالا دو دهه است که هند را نیز به عنوان یک شریک سیاسی از دست داده است. پاکستان نیز تنها در دوره معاهده سیملا برای فشار بر هند، میان پرده‌ای از تعارفات دیپلماتیک با روسیه داشت و ذوالفقار علی بوتو دست الکسی کاسکین نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی را فشرد و حالا که چند دهه است که اسلام آباد با پکن عقد اخوت بسته است از نظر روسیه دیگر آن جایگاه استراتژیک ایران را ندارد. چنانکه پیش از آن نیز نداشت. حوزه نفوذ ایران از شرق دریای مدیترانه تا جنوب هند در دکن می‌باشد و حزب کنگره هنوز به دعوای اساسی خود با دولت جاناتا بر سر ایران و روسیه ادامه میدهد. از اینرو باید گفت در حالیکه چین با ایران بیشتر یک بده بستان تجاری دارد، روسیه در رابطه با ایران به یک چشم انداز سیاسی می‌اندیشد. نمونه بسیار خوب آن راه اندازی راکتور اتمی بوشهر بود که ده دوازده سالی سر چانه زدن‌های سیاسی بطول انجامید. به هرحال راهی که روسیه از جهت چرخش به سوی ایران پیدا کرده ادامه خواهد یافت و در برهه‌هائی واقعاً کار ساز بوده است و ایران از حق وتوی روسیه بخوبی استفاده نموده است. البته روسیه در مواقعی ایران را سپر بلای خود در برابر ترکیه نموده است چنانکه در مورد سوریه شاهد آن بوده‌ایم. اما در مجموع روسیه شریک استراتژیک خوبی میتواند باشد اگر دولتمردان ایران پس از گشایش برجام ریل مناسبات را عوض نکنند.

سوال چهارم: مشارکت راهبردی ایران و چین چه تاثیری در مناسبات منطقه ای بویژه در روابط چین و هند و نیزروابط ایران و کشورهای منطقه آسیای جنوب غربی به ویژه خلیج فارس می تواند داشته باشد؟

روابط ایران و هند از همان زمان استقلال نه چندان گرم گرم بود و نه چندان سرد. همان سرمایه گذاری ایران در دوره شاه هم در راجستان هند به جائی و فرجامی نرسید. ایران در هر دوجنگ هند و پاکستان، همسایه خود را به نحو احسن کمک کرد. حتی در جنگ دوم که به استقلال بنگلادش انجامید و همه دنیا از هند پشتیبانی می‌کردند، ایران با وجودیکه در حوزه کاری و سیاسی آمریکا بود و آمریکا نسبت به استقلال بنگلادش چراغ سبز نشان داده بود، اما همه هواپیماهای پاکستان از زاهدان سوخت گیری ‌کردند. برای تعمیق گسترش یا عادی بودن روابط با ایران، در هند دو نظر وجود دارد، یکی نظر حزب کنکره است که مسلمانان هند نیز در آن سهمی دارند و خواستار روابط بسیار خوب با ایران هستند. تقریباً تا ابتدای قرن جدید میلادی این نظر سیطره سیاسی داشت و دستاوردهائی چون پروژه توسعه بندر چابهار را به همراه آورد. اما با روی کار آمدن حزب هندوی جاناتا که تمایلات بسیار زیادی نسبت به غرب و آمریکا دارد، این پروژه تقریباً متوقف شده است. هند از نظر سیاسی و اقتصادی در روابط خود با ایران تجدید نظر کرده و تقریباً دنباله رو آمریکا شده است. یکی از دلایل، شاید توّهم فراهم شدن زمینه‌هائی برای شورش گروه‌های بنیاد گرا باشد و بر اساس همین توّهم گشایش خانه فرهنگ ایران در حیدر آباد دکن که منطقه‌ای شیعه نشین در هند می‌باشد پس از سالها مکاتبه هنوز به انجام نرسیده است. چنانکه باید گفت ایران به حق، خواستار آزادی کشمیر است که به مزاق هند اصلاً خوش نمی‌آید. تنها در مورد افغانستان است که ایران و هند به یک توافق نیم بند رسیده‌اند و آنهم بخاطر افغانستان است که از نظر هند می‌تواند یک مزاحم خوب برای پاکستان باشد و البته پاکستان بیکار ننشسته و گروههای مخالف دولت افغانستان را همچنان تجهیز میکند. مضافاً اینکه رقیب هند یعنی چین سرمایه گذاری خوبی در پاکستان انجام داده است و ممکن است یک سری قراردهای نظامی و محرمانه نیز امضا کرده باشند که از چشم هندیها پنهان نمانده است. به هر حال از همان زمان که به خواهش هند از آمریکا و فشار سیاسی آمریکا به پاکستان، سربازان پاکستانی بلندهای کارگیل کشمیر را تخلیه کردند، هند همچنان وامدار آمریکا شد و طبیعی است تا سیاست آمریکا با ایران به یک سیاست مسالمت آمیز منجر نشود، هند چندان تمایلی به روابط بهتر با ایران ندارد. مضافاً اینکه رقیب منطقه‌ای هند یعنی چین با یک جسارت فوق العاده حاضر به دور زدن برخی تحریم های آمریکا شده و نیز به سرمایه گذاری در ایران رغبت نشان داده است و حالا علاوه بر پاکستان و ایران کشورهای عربی را هم یکی یکی در می‌نوردد و هند تنها از دستمزد چند هزار کارگر مهاجر خود بهره می‌برد و البته تجارت خوبی که با آن کشورها دارد. یکی دیگر از مسائل مهم اختلاف ایران و هند، اسرائیل است که هند تقریباً از سی سال پیش روابط خوب و مستحکمی با اسرائیل پیدا کرده است و کارشناسان نظامی اسرائیل به آموزش همردیفان هندی خود پرداخته و یا تجهیزات پیشرفته نظامی آمریکا و اسرائیل را به هند می‌فرشند که این البته برای ایران و پاکستان چندان خوشایند نیست. به هرحال روابط ایران و هند نه تنها از نظر روابط ایران و چین قابل بررسی است بلکه از نظر روابط ایران یا هند با اسرائیل و آمریکا و کشورهای اروپائی نیز قابل مطالعه است. شواهد میدانی نشان میدهد که ایران پیش از روی آوردن به روسیه یا چین بسیار متمایل بود که با هند به عنوان یک کشور جهان سومی و غیر متعهد که بزرگترین زیست بوم مسلمانان می‌باشد روابط عمیق و حسنه‌ای داشته باشد. شاید مسافرت همه روسای جمهور ایران به هند و حضور یک وزیر امور خارجه تحصیل کرده هند در یکی از کابینه‌ها، گواه بسیار خوبی بر این مدعا باشد.

والسّلام.

12/1/1400

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا