اکولوژی سیاسی

نويسنده:  دکتر مراد كاوياني‌راد

ناشر: پژوهشکده  مطالعات راهبردي

مقدمه

گسترش صنعت، رشد جمعیت و کوشش برای تأمین نیازهای فزاینده آن، فرسایش محیط زیست، آلودگی بنیادهای زیستیِ زیستکره (آب، هوا، خاک و انرژی) کشمکش بر سر منابع را به دنبال داشته است، وضعیتی که داده‏ها و یافته‏های موجود گویای شدت و گسترش ابعاد مختلف آن است و تداوم این روند ممکن است آینده و تمدن بشری را با چالش‏های اساسی روبه‏رو کند. حساسیت این موضوع نیز سبب شده است رویکردهای مختلف اجتماعی، سیاسی و امنیتی دربارۀ اکولوژی (بوم‏شناسی) و فضای زیست شکل بگیرند. در این میان، دانش بوم‏شناسی با توجه به سرشت دوگانۀ انسانی – محیطی‏اش در تدوین ادبیات امنیت و سیاست تأثیر بسیاری گذاشته است. در میان تعدد زوایای نگرش به اکولوژی نیز اکولوژی سیاسی توجه بسیاری از پژوهشگران و کنشگران عرصۀ فضا را در بازنُمایی مخاطرات محیطی به خود جلب کرده است. آنها دربارۀ پیامدهایِ مختلف اجتماعی، سیاسی، امنیتی، بهداشتی و اقتصادیِ بسیاری همچون فرسایش محیطی، آلودگی بنیادهای زیستی، تهی شدن ذخایر، کشمکش بر سر منابع، فرسودگی سازه‏ها و زیرساخت‏ها، تشدید بیماری‏های نو پدیدی و بازپدید، تهدید معیشت به‏ویژه در جوامع در حال توسعه که به شدت به زمین (کشاورزی و دامداری) وابسته‏اند بررسی و پژوهش کرده‏اند. به باور بسیاری از آنها مخاطرات محیطی مرزهای سیاسی را در نوردیده و جهان را عرصۀ تازش خود قرار داده‏اند. بر این اساس، جامعۀ جهانی چاره‏ای ندارد جز آنکه از رویکردهای بهره‏کشانۀ موجود و راهبردهای نظامی و ملی محورِ سنتی فاصله بگیرد و به امنیت فراگیر و جهانی بیاندیشد. فقط در این صورت است که امنیت می‏تواند به طور کامل به دست آید. مـتأثر از چنین بیم‏ها و نگرانی‏هایی است که دست‏کم طی یک دهۀ اخیر همایش‏ها و نشست‏های مختلف ملی، منطقه‏ای و جهانی با رویکرد اکولوژیک برپا و طی آن پیشنهادهای مختلفی نیز داده شده است. فراگیری این نگرانی‏ها امروزه در قالب رشته و واحدهای دانشگاهی نمود آشکاری دارد و بخش گسترده‏ای از پایان‏نامه و رساله‏های دانشجویی را به خود معطوف کرده است. رشتۀ جغرافیای سیاسی نیز به عنوان یکی از رشته‏های نوظهور و بالنده کشور ما مباحث یاد شده را در قالب اکولوژی سیاسی، در سرفصل‏های مختلف بررسی کرده است. کمبود متون علمی در این زمینه شماری از اساتید علوم جغرافیایی و علوم سیاسی را ترغیب کرد تا مجموعه مقاله‏هایی را به شکل کتاب ارائه کنند شاید بتواند راهگشایی برای آینده باشد. کتاب حاضر، مقاله‏های زیر را می‏شود:

مقالۀ اول با عنوان تبیین نسبت اکولوژی و سیاست، مدخل موضوع کتاب اکولوژی سیاسی به شمار می‏رود. نویسندۀ مقاله بر این باور است که رشد جمعیت، گسترش صنعت و رویکردهای بهره‏کشانه از محیط زیست، زیستکره را دچار فرسایش کرده، با این تفاوت که، پیامدهای آن در کشورهای مختلف به تناسب نظام توزیع و برخورداری از زیرساخت‏ها متفاوت بوده است. اما به‏رغم همۀ تفاوت‏ها فرسایش محیط زیست در مقیاس محلی تا جهانی، زیستگاه زمین را ناامن کرده است؛ که مدیریت این تهدیدهای غیر سنتی نیز با رویکرد نظامی و ملی – محورِ سنتی ناممکن است. از این‏رو، اکولوژی ناچار از همگرایی فزاینده با سیاست است. محیط سالم و امن آنگاه برساخته می‏شود که پیوستگی ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ژئوپولیتیک حیات انسان در اجتماع در هماهنگی و همسویی با بُن‏مایه‏های زیستکرۀ یکپارچه و متعامل در نظر گرفته شود.

مقاله دوم با عنوان تأثیر تهدیدهای زیست‏محیطی بر الگوهای همگرایی‏ منطقه‏ای نیز بر این باور است که الگوهای همگرایی منطقه‏ای آنگاه به موفقیت بیشتری دست خواهند یافت که با جغرافیا و محیط زیست پیوند برقرار کنند. همکاری‏های منطقه‏ای اقتصادمحور در آینده، زمانی بازده مطلوب خواهند داشت که در آنها اقتصاد بر بنیاد توسعه‏ای پایدار، شکوفا شود. در چهارچوب توسعۀ پایدار، متغیر اقتصاد ناگزیر است به جایگاه امنیت زیست‏محیطی در همگرایی منطقه‏ای توجه کند.

مقالۀ سوم با عنوان سیاست اجتماعی پایدار، سیاست اجتماعی پایدار را سیاستی می‏داند که شکل‏گیریش منوط به بازتعریف رابطۀ انسان – طبیعت براساس رابطۀ همزیستی و احترام به طبیعت باشد و این باز تعریف، محقق نمی‏شود مگر آنکه سیاست اجتماعی به گونه‏ای انتظام یابد که هر بعد آن به مثابۀ اصل راهنمای سیاست اجتماعی پایدار باشد و در رابطه‏ای متقابل با یکدیگر بتوانند به مثابۀ دکترین سیاست اجتماعی پایدار طرح شوند. ابعاد این انتظام شامل به رسمیت شناختن جنبش‏های زیست‏محیطی در سیاست‏گذاری اجتماعی، تأثیر سرمایه‏گذاری زیست‏محیطی بر دولت‏ها، آمایش سرزمینی بر مبنای قابلیت محیطی، مشارکت در سیاست اجتماعی جهانی و ورود ملاحظات زیست‏محیطی به مراحل مختلف سیاست اجتماعی می‏شود.

مقالۀ چهارم با عنوان پیامدهای سیاسی- امنیتیِ مخاطرات اکولوژیکی- انسانی نیز بر این باور است که پیشرفت علم و فناوری با تخریب محیط زیست، سلامت انسان را تهدید کرده است. فضای به‏شدت جهانی شده امروز سبب شده است انسان‏ها را در فاصله‏ای نزدیک به یکدیگر قرار گیرند و تغییر در یک مکان به تغییر در مکان دیگر بینجامد. هرچند فضای جدید با خود توسعه، رفاه و پیشرفت آورده اما به بروز تهدیدهای جدی در حوزه‏های بهداشت، اقتصاد و اجتماع نیز منجر شده است که مدیریت‎شان فقط با همکاری کشورها و همگرایی‏شان با یکدیگر امکان‏پذیر است.

مقالۀ پنجم با عنوان مخاطرات و سیاست‏های زیست‏محیطی معتقد است که تهدیدها و آلودگی‏های زیست‏‏محیطی برخاسته از اثرات توسعه، محیط‏های طبیعی و انسانی را درنوردیده است امروزه جوامع شهری با مصرف بخش عمده‏ای از منابع تجدیدناپذیر كرۀ زمین و تولید گرما، غبار، صدا و زباله زمینۀ از هم گسیختگی اكولوژیک شهرها را فراهم کرده‏اند. از این‏رو، شهرها از مهم‏ترین تهدیدهای زیست‏محیطی به شمار می‏‏روند. چنین وضعیتی سبب طرح مبحثی با عنوان پایداری برای دستیابی به پایداری جوامع شده است. شهر پایدار برایند آن شکل از توسعه است که در آن امكان ارتقای پایدار سلامت اجتماعی- اقتصادی بوم‏شناختی شهر نه تنها وجود دارد بلکه تحقق یافته است.

مقالۀ ششم با عنوان امنیت زیست‏محیطی و همکاری بین‏المللی بر این باور است که با استفاده از نظریۀ رژیم‏های مفروض بین‏المللی، مسائل و بحران‏های زیست‏محیطی می‏توانند زمینۀ پیدایش یک رژیم امنیتی زیست‏محیطی را میان کشورها فراهم کنند و همکاری آنها را بهبود ببخشند. در مفروض رئالیستی، کشورها به دو دلیل گرد هم می‏آیند: خیر مشترک یا شرّ مشترک؛ مسائل زیست‏محیطی نیز در بر دارنده هر دو است. بنابراین، اقدام برای غلبه بر بحران‏های زیست‏محیطی (شرّ مشترک) و اعتلای محیط زیست انسان و مدیریت کارآمد آن (خیر مشترک)، زمینۀ همگرایی و همکاری واحدهای سیاسی را به دنبال خواهد داشت.

در مقالۀ هفتم با عنوان تخریب محیط زیست و ناامنی‏های زیست‏محیطی، مهم‏ترین مشکل کشورهای جهان هنگام روبه‏رو شدن با امینت زیست‏محیطی نبود همگرایی توصیف شده است که از مصدایق ناامنی است. کشورها به دلیل تنوع در سطوح توسعه و قرار گرفتن در عرض‏های مختلف جغرافیایی و اوضاع متفاوت طبیعی تصورهای کمابیش ناهمگونی از مسائل محیط زیست دارند. بی‏گمان، این تفاوت تصورها نمی‏تواند توجیه کنندۀ ناهمگرایی باشد، چرا که آیندۀ زندگی بشر در گرو همکاری است. در روزگار کنونی راه ماندگاری ارزش‏های زندگی و عناصر کمیاب حیات، رفتارهای اخلاقی است. به عبارت دیگر اتخاذ رویکرد اخلاقی برای حلّ بحران‏های زیست‏محیطی گریزناپذیر است.

مقالۀ هشتم با عنوان جهانی‏شدن و مسائل زیست‏محیطی نتیجه می‏گیرد که در عصر جهانی‏شدن تفکر سرمایه‏داری و اقتصاد آزاد به یک تفکر جهان‏شمول تبدیل شده و آهنگ تولید و مصرف و نیز تهدیدهای زیست‏محیطی نیز به سرعت افزایش یافته است، به گونه‏ای که اسباب نگرانی بشر را نسبت به آیندۀ زیست خود فراهم کرده است. با این حال، امروزه مفهوم توسعه و امنیت تغییر یافته است، به گونه‏ای که موفقیت دولت‏ها در گرو همکاری و هماهنگی فراگیر و مستمر در چهارچوب برخی استانداردهای زیست‏محیطی جهانی است. مفاهیم جدید توسعۀ پایدار و امنیت انسانی نه‏تنها سبب شده است مسئولیت دولت‏ها حساس‏تر و پیچیده‏تر شود، بلکه همکاری کنشگران دیگر از جمله شهروندان را نیز ضروری کرده است. تحقق عملی ایده‏های توسعۀ پایدار و امنیت انسانی مستلزم این است که یک رژیم جهانی هماهنگ، یکدست و فعال شکل گیرد.

مقالۀ نهم با عنوان رابطه طبیعت، انسان و امر سیاسی؛ بازاندیشی در مؤلفه‏های نظری جغرافیای سیاسی، از منظری نو و جایگاه طبیعت در جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک می‏پردازد، همچنین نسبت بین انسان و طبیعت از یک سو و انسان و امر سیاسی را به عنوان شاکلۀ اصلی سازه جغرافیای سیاسی تبیین می‏کند و بر این باور است که رشتۀ جغرافیایی سیاسی متناسب با فلسفه وجودش قابلیت بسیاری برای طرح مباحث مختلف سیاسی از منظر جغرافیایی در سطوح و ابعاد مختلف دارد و گسترش موضوعی با مبنای طبیعی و جغرافیایی، امکان و دورنمای بهتری برای این رشتۀ مهم در آینده ایجاد خواهد کرد. از چنین منظری است که جستار اکولوژی سیاسی در این رشته قابلیت طرح می‏یابد.

مقالۀ دهم که آخرین مقالۀ کتاب نیز است به نسبت میان توسعه و مصرف پایدار با اکولوژی سیاسی می‏پردازد. بر اساس این مقاله دستیابی به جامعه‏ای آزاد، برابر و سازگار با محیط زیست مستلزم «آگاهی اکولوژیک» است. داشتن این آگاهی مانع انسان‏ها برای تخریب محیط زیست و طبیعت می‏شود. در جُستار پایداری، سازگاری با محیط عاملی مهم برای برطرف کردن نیازها است، به همین د لیل خود را متعهد به اجرای این سیاست می‏داند. هدف مشترک توسعۀ پایدار و اکولوژی سیاسی از منظری عام، ایجاد تعادل بین «مردم»، «کرۀ زمین» و «کسب سود» با استفاده از اصول تولید، توزیع (تجارت) و مصرف پایدار است. از این‏رو، میان اکولوژی سیاسی و توسعۀ پایدار ارتباط نزدیکی وجود دارد. اکولوژی سیاسی به دنبال ایجاد وضعیتی برای جامعه است که عمدۀ آن در قالب اهداف و برنامه‏های توسعۀ پایدار نمود می‏یابد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اسکرول به بالا